10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای #روز_شهید 🇮🇷
این محاسبه بدی نیست
به ازای هر ایرانی چقدر خون🩸 ریخته شده؟ 😢🤔
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
#دلنوشته 📜🙃🍃
#کد_۲۳
《بسم رب الشهدا و الصدیقین》
فکرشم نمیکردم جور بشه که بیام. واقعا یه آرزوی محال بود برام. دوستام میگفتن از شهدا بخواه خودشون دعوتت میکنن. میگفتم آخه شما که شرایط منو نمیدونید اصلا ممکن نیست بشه.
کارم فقط شده بود گریه. نمیدونم؛ شاید اون وقت اعتقاد نداشتم اگه شهدا بخوان خیلی راحت غیر ممکن ها رو ممکن میکنن🙂.
چند روز مونده بود به اردو که اجازه دادن بیام😍. پرسیدم هنوزم وقت هست برای ثبت نام؟ گفتن روز آخره اگه میخوای همین الان بیا اسمتو بنویسم. انگار دنیا رو بهم داده بودن🥺.
وقتی اومدیم گفتن مطمئن باشید که اینجا به دعوت شهدا اومدید و شهدا شما رو آوردن یه جای خلوت یه چیزی در گوشتون بگن. گفتن طلائیه رو بچه پرو ها کم میشه. همون جا گریهم گرفت. حس عجیبی به طلائیه داشتم. همون روز که گفتن میخوان ببرن راهیان نور پرسیدم طلائیه هم میریم؟ با اینکه اصلا نمیدونستم طلائیه کجاست! فقط اسمشو شنیده بودم.
تو اتوبوس بالا سر هر کدوممون عکس یه شهید زده بودن. عکس حاج همت رو که دیدم دلم لرزید. پشتش نوشته بود "اگر میخواهید خدا عاشق شما باشد قلم میزنید گام برمیدارید سخن میگویید برای خدا باشد همه چیز و همه چیز و همه چیز برای خدا باشد."
این سخنرانی حاجی رو زیاد گوش داده بودم و حتی تقریبا حفظ بودم.
ولی هیچ وقت انقد عمیق بهش فکر نکرده بودم. اونجا بود که فهمیدم نیاز نیست چیز جدیدی یاد بگیرم باید به همین چیزایی که بلدم عمل کنم. نیاز نیست کار خاصی انجام بدم باید همین کارایی که انجام میدم برای رضای خدا باشه.
گفتن همه رو روز اول میبرن طلائیه ولی ما افتاد روز آخر.
دل تو دلم نبود.
اونجا میگفتن طلائیه چه طلاییه😍
خیلی ذوق داشتم زودتر برم ببینم مگه چیه این طلائیه؟
شاید قسمت بود آخرین جا بریم طلائیه که حس ِخوبش برام بمونه.
تا رسیدیم طلائیه گریهم گرفت انگار هنوز وارد نشده روم کم شده بود.
ولی هنوز نمیدونستم قضیه این طلائیه چیه.
وقتی رفتیم داخل گفتن اینجا یادمان عملیات خیبره.
تا حدودی فهمیدم دلیل این حسم به طلائیه چی بود. حتی اسم خیبرم دلمو میرزوند.
دله دیگه! همیشه زودتر از عقل حقایقو میفهمه. ماجرای عملیات خیبرو زیاد شنیده بودم. ولی از زبون آقای حبیبی یه چیز دیگه بود. تازه فهمیدم عملیات خیبر از اون چیزی که من فکر میکردم هم سخت تر و عاشقانه تر بوده. عاشقانه چون شهدا هر موقع شرایطشون سخت تر میشد عاشقانه هاشون با خدا بیشتر میشد.
کل روایتو اشک میریختم. بعد از روایت روبهروی جزیره مجنون نشستم. اختیار اشکامو دادم دست دلم. مثل بارون بهاری نرم و آروم میریختن رو خاک طلائیه. تازه فهمیدم چرا حتی اسم طلائیه هم دلمو میلرزوند. تازه فهمیدم طلائیه چه طلاییه🥺.
گفتم: حاجی شما مجنون وار توی جزیره مجنون به عشق لیلی جون دادی و منو مجنون این دیدار عاشقانه کردی. میدونم جون دادن به عشق لیلی جنونی میخواد که لایق لیلی هستی باشه. میدونم دلم خیلی آلوده تر از این حرفاست که از این جنون حرف بزنم ولی اینجا گفتن خاک طلائیه دلای زنگ زده رو طلا میکنه. حاجی نمیخوام بگم به دلم نگاه کن؛ قطعا تو نظر کردی که من الان اینجام. نمیخوام بگم دستمو بگیر؛ اگه نگرفته بودی من یه قدمم نمیتونستم بردارم. فقط میخوام بگم دستمو ول نکن.
موقع برگشت دلمو گذاشتم و اومدم. من اینجام ولی دلم مجنونه...
دلتنگ خاک طلائیهم. خاکی که شاید ساکت بود ولی خیلی حرف برای گفتن داشت...
به یاد قمر بنی هاشم..
۶اسفند ۱۴۰۱
۴ شعبان ۱۴۴۴
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
12.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 برای روز جانباز تو فکر بودم چی بذارم
یه هو این فیلم را تو گوشیم پیدا کردم 😃
✅ دوست عزیزم #علیرضا_کاظمی 🌷
جانباز شیرین زبان با ۷۰ درصد جانبازی
فکر میکنم خیلی ملموس تر جانبازی را حس کنید با این کلیپ
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
🔔 اطلاعیه
سلام
⛔️ جلسه هفتگی فردا پنجشنبه #برگزارنمیشود 😟
اصفهان نیستم فردا شب میرسم
🔰ان شاالله اگر امکانش بود جمعه برگزار میکنیم 💐
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری _ شلمچه.m4a
8.49M
#روایتگری
🔰 #شلمچه اردوی راهیان نور دانش آموزی سال ۱۳۹۸
💠 حاج آقا رحیمی 🎤
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
(۶۶۶) ۳ تا ۶ داره
بقالی سر کوچه کیشمیش داره
حاجی که از مگه میاد ریش داره
بچه که از خواب پا میشه ۱ داره
هرکسی که پول میگیره فیش داره
تراکتور باباجونم خیش داره
هرکسی ماهواره داره دیش داره
ووو
💢دنبال کننده های کانال شدند ۶۶۶ تا
اسکیرین گرفتم که اون شعر بالا را بگم 🪅
نا مرد یکیشون نیمده رفت شدیم ۶۶۵
بهتر اصلا ۶۶۵ روند تره 🧟♂👅
همه باهم یک صدا بگید ✊
اونی که رفتی حیا کن
این کارای زشتو رها کن 👳♂