eitaa logo
بچه های ایران 🇮🇷
1.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
145 فایل
حاج قاسم :امروزه قرارگاه حسین بن علی #ایران است. جمهوری اسلامی #حرم است.🇮🇷 🔰کانال #بچه_های_ایران کانالی برای جواب به دغدغه های دوره نوجوانی و جوانی و دغدغه های فرهنگی شما حاج آقا رحیمی @modafe70 ادمین @Dokhtar_paiiiz
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 💢 رفته بودم چند روز پیش شاهین شهر تو یه هنرستان دخترانه صحبت کنم برای دخترای پایه دوازدهم (خیلی بچه های باحال و خوبی بودند ) 📌 تو موضوع تو دوره نوجوانی و در مورد و کیسایی که دوست داریم داشته باشیم و دختر و پسرا تو و ... صحبت کردیم (که ایشاالله کم کم تو کانالم مطرح میکنم برا شما) آخر جلسه یکی از دبیرای با حال و خوش اخلاق که زحمت کشیده بودند با چند تا دبیر دیگه تو جلسه نشسته بودند پا صحبتای من 🧕گفت حاج آقا 👳گفتم بله 🧕گفت یه سوال دارم 👳گفتم بفرمایید 🧕گفت میخواستم ببینم شما چیکار کردید اینقدر جوون و خوب موندید فکر کنم کار سخت نمیکنید درسته ؟ 👳منم اول جا خوردم اما خب جواب آماده داشتم بلافاصله گفتم اگه منظورتون از کار سخت بیل و کلنگه🥄🪓⛏ که خب معلما هم کار سخت نمیکنن پزشکی هم که نشسته پشت میز نسخه مینویسه هم ... کارمند بانک هم ... پرستار هم ... و کلا هرکی بیل و کلنگ دست نمیگیره کار سخت نمیکنه فقط ما آخوندا نیستیم که البته ما از این کارا هم‌میکنیم ولی تو اردو جهادی ها نه برا پول و در آمد 👳بعد گفتم من چون خیلی شوخی میکنم و ریشام پر پشت نیست و شیویدیه سنم کم میزنه ولی سنم کم نیست گفتم بنظرتون من چند سالمه 🧕گفت : ۲۲ سال 🤣😃 👳گفتم : یا ابالفضل دیگه خیلی بچه ام کردید دیگه هیچی تو جلسه همهمه شد که من چند سالمه بعد گفتند خودت بگو حاجی 👳گفتم دوتا قشر هستند که اینا آدم نیستند یکی خانما یکی هم آخوندا 💝 چون هر دوشون فرشته اند🕊 از این دوتا قشر هم هیچ وقت سنشون را نپرسید خلاصه بعد کلی بحث و گفتگو و مسخره بازی سنمو فهمیدند البته در آینده بازم در مورد این موضوع صحبت میکنم 🖍 ادامه دارد.... ┅═🦋 🦋═┅ ➕ عضو بشید 👇 🆔 کانال @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی ┅═🦋 🦋═┅ ➕ عضو بشید 👇 🆔 کانال @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐔 🦆 🔻ادعای عجیب یه شهروند کانادایی 🔹‌من یک نفر رو هم تو کانادا نمی‌شناسم که در حال حاضر دچار مشکل نشده باشه. همه در آستانه از دست دادن زندگی‌شون هستن. ما به معنای واقعی کلمه فقط برای زنده ماندن کار می‌کنیم! ┅═🦋 🦋═┅ ➕ عضو بشید 👇 🆔 کانال @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👑 ‌بابا زمون شاه اینقدر همه چی ارزون بود که مردم هم ماشین هم بهترین خونه ها و هم بهترین امکانات را داشتند😁 ┅═🦋 🦋═┅ ➕ عضو بشید 👇 🆔 کانال @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥شگفت زدگی بلاگر مشهور کویتی پس از سفر به ایران ┅═🦋 🦋═┅ ➕ عضو بشید 👇 🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 🇦🇪 جت اسکی رایگان در دوبای😂😂 خوبیش اینه که با یه دکمه همه آبها تخلیه میشه😏 ┅═🦋 🦋═┅ ➕ عضو بشید 👇 🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
بچه های ایران 🇮🇷
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۲۰ نمیدید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش قربانی شود.. و به هر قیم
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۲۱ مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانه اش به ما نیفتد.. و من در آغوش سعد پاهایم را روی زمین میکشیدم... و تازه میدیدم گوشه و کنار مسجد انبار اسلحه شده است... یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی.. و گوشه ای دیگر جعبه های گلوله.. نمیدانستم اینهمه ساز و برگ جنگی از کجا جمع شده و مصطفی میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند.. که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد _سریعتر بیاید! تا رسیدن به خانه، در کوچه های سرد و ساکت شهری که آشوب از در و دیوارش میپاشید،.. هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد... به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده.. و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بی هوشی روی همان بستر سپید افتادم. در خنکای شب فروردین ماه،... از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت.. و همین حال خرابم خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد _شما اینجا چیکار میکنید؟ شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به به این شهر آمده ایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید _چرا نرفتید بیمارستان؟ صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست مهمانداری کند که برای اعتراض برادر شوهرش بهانه تراشید _اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه! و سعد از اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد _دکتر تو مسجد بود... و مصطفی... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ┅═🦋 🦋═┅ ➕ عضو بشید 👇 🆔 کانال @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚