#خاطره 📚
زیر آن همه آتش،قرآن مے خواند
روے یڪ تپه ے سنگي،بالای شیار،یڪ گوشه ے دنجے،یڪ حال خوبی پیدا ڪرده بود.تنهاے تنها نشسته بود.قرآن مے خواند .
عمامه گذاشته بود.معمولا توے خط عمامه نداشت.
انگار نه انگار زیر آن همه آتش نشسته .آرام و ساڪت بود.مثل اینڪه توے مسجد قرآن مے خواند.
#شهید #مصطفے_ردانی_پور
یادش با صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
#خاطره 📚
راوی: #حاج_حسین_یکتا
اهل قلم بود. پدرش از علمای بزرگ و از شاگردان مخصوص آیت الله بهجت.با هم رفیق بودیم. هر زمان در قم بودم با هم به #جمکران و حرم و... می رفتیم.یکی از ویژگی های او اهمیت فوق العاده به زیارت جمکران بود. هر سه شنبه و هر جمعه به زیارت می رفت و نمازی بسیار با حال و توجه اقامه می کرد.
خیلی حرف نمی زد. به سختی می شد از او حرف کشید اما فهمیده بودم که اهل سیر است! او با مولای خود #امام_زمان (عج) به گونه ای بود که گویی بارها به محضر حضرت رسیده است! برای همین هیچ گاه از او جدا نمی شدم. جعفر از وارسته ترین رزمندگان لشگر علی ابن ابی طالب (ع) بود. یک بار با هم به گلزار شهدا رفتیم. کنار یکی از قبور خالی نشست. بعد هم در حالی که حال معنوی عجیبی داشت وارد قبر شد و در قبر خوابید!
به من گفت: «لطف کن و سنگ لحد برای من بچین! من هم حرفش را گوش دادم و روی او لحد چیدم.» ساعتی بعد لحد ها را برداشتم و با هم رفتیم. من به آن قبری که در محلی مشخص قرار داشت نگاه کردم و در دل گفتم: «خوش به حال شهیدی که جعفر در قبر او ساعتی را به مناجات خدا گذرانده.»
از جعفر هر چه بگویم کم است. آنچه که در روایات ما از یک انسان کامل آمده در وجود او جمع شده بود.
اوایل سال ۱۳۶۵ با هم راهی منطقه شدیم. در منطقه ی طلاییه مستقر شدیم. ایام ماه #شعبان بود. در شب نیمه شعبان که روایات ما از آن به عنوان شب قدر یاد می کنند به خوبی استفاده کرد. تا صبح مشغول بود.
او منتظر واقعی امام عصر (عج) بود. همیشه ذکر مولایش را بر زبان داشت. می دانست امام صادق (ع) فرمودند: «خوشا به حال شیعه قائم (عج) در زمان غیبت او، آنان که در غیبتش در انتظار می نشینند و در ظهورش از او اطاعت می کنند. آنان اولیای خدا هستند و خوف و حزنی ندارند.»
حال و هوای جعفر شبیه مسافری بود که بار خود را بسته و عازم سفر است. او به هر جا رسید از ارتباطی بود که با مولایش امام زمان (عج) داشت.روز نیمه شعبان رنگ و روی او تغییر کرده بود. اما هر چه با او حرف می زدم در جوابم لبخند می زد.من می دانستم که او همه چیز را می داند اما معمولا حرفی نمی زد.
فقط گفت: «همه را اطلاع دارم!» روز نیمه شعبان فرا رسید و جعفر عاشق تر از همیشه مشغول فعالیت بود. او در همان روز میلاد مولایش عیدی اش را گرفت و با بدنی خون آلود به دیدار مولایش رفت.
من فراقش را نمی توانستم تحمل کنم. برای تشییع به قم آمدم. پدرش، که کوه صبر و استقامت و از شاگردان صدیق امام راحل بود، کلاس درس را تعطیل نکرد! چند قدمی به دنبال پیکر شهید آمد و به کلاس برگشت!
ما به همراه جمعیت به گلزار رفتیم. آخرین قبر خالی برای جعفر در نظر گرفته شد. موقع تدفین کمی عقب تر آمدم و با تعجب به اطراف نگاه کردم! عجیب بود. جعفر در همان قبری دفن شد که بارها در آن خوابیده و به مناجات با خدا مشغول می شد!
مرحوم آیت الله احمدی میانجی پدر گرامی جعفر نیز از علمای بزرگ معاصر قم و شاگرد بزرگترین اساتید حوزه نظیر آیت الله بهجت بودند.
ایشان از کسانی بود که علمای قم اعتقاد داشتند مرتب به زیارت مولایش مشرف می شود. از چنان پدری چنین پسر بعید نیست.
#شهید_جعفر_احمدی_میانجی
یادش با صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از نایت کویین
AUD-20200731-WA0015.mp3
3.32M
🎧 #صوت
👤 #استاد_عالی
🏆 عظمت روز عرفه
👌 #پیشنهاد_دانلود
♻️ #نشر_دهید
🔥 http://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
تصویر قدیمی از شهید حاج قاسم سلیمانی با لباس احرام در سرزمین منا
🥀🕊@baShoohada 🕊
💚از مداحی تا شهادت در سوریه🕊️
🌷او از مداحان و ذاکران اباعبدالله الحسین(ع) بود و همواره برای مصائب اهلبیت(ع) مداحی و نوحهخوانی میکرد🎤 همرزم← دفعه دوم که رفته بود سوریه یک ترکش در دستش خورده بود🥀همه طبق معمول تو این فکر بودن که الآن حسین با یه ماشین برمیگرده عقب🥀که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره🩸ولی دیدیم خیلی آرام و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد را در چهرهاش نشان بده🍂 رفت یکگوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخونگیر!🥀میگفت نمیتونم برم عقب کار روی زمینه بعد هم خودش دستش رو پانسمان کرد و بلند شد🥀چون فرمانده بود تمام تلاشش رو میکرد که حتی یکذره هم احساس درد و ضعف در چهرهاش معلوم نباشه🥀تا روحیه بقیه تضعیف نشه🍂 حسین ۲ روز مونده بود به تولد ۲۳ سالگیاش🎊 که چهارم فروردین ماه سال ۱۳۹۶ به شهادت رسید🕊️به دلیل موقعیت بد حضور او در سنگلاخ، دندانها و استخوان پایش نیز هنگام افتادن به زمین شکسته🥀و پیکرش چند ساعتی تا برگشت به نیروهای جبهه مقاومت، بر زمین مانده بود در نهایت او با اصابت تیر به چشم چپ، گونه راست و کتفش🥀به شهادت رسید*🕊️🕋
#شهید_حسین_معز_غلامی
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊@baShoohada
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 ماجرای شهیدی که قبرش در کتابخانه مسجدی در شیراز قرار دارد
[ فیلم معرفی شهید شیرعلی سلطانی🎥 ]
🔷️ شهید شیرعلی سلطانی یکی از زمینهای خود را به ساخت «مسجدالمهدی(عج)» در محله کوشک قوام شیراز اختصاص داد.
◇ در اواخر سال ۶۰، وقتی برای مرخصی آمده بود در گوشهای از مسجد برای خود قبری ساخت، اما این قبر، کوچکتر از قامت رشید او بود.
◇ وقتی از او علت را سؤال کردند، گفت: نه، همین اندازه خوب است.
🔸️ شب عملیات فتحالمبین در سنگر نشسته بود. بچهها مشغول صحبت بودند که یکدفعه گفت: بچهها! ساکت باشید. ناگهان بوی عطر دلانگیزی در فضای سنگر پیچید.
◇ آن شب پس از اصرار مکرر بچهها، به شهید ملکپور گفت: وقتی داخل سنگر بودیم، عنایتی از طرف امام زمان (عج) به من و دو نفرِ دیگر شد.
🔻 روز بعد، شیرعلی سلطانی و آن دو نفر که نام برده بود، به درجهی رفیع شهادت رسیدند.
◇ عجیب بود! مزار کوچک او، درست اندازهاش بود. پیکر شیرعلی بدون سر، بازگشته بود.
#شهید_شیرعلی_سلطانی
#اَللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
🥀🕊 @baShoohada 🕊