4_5929134641968581177.mp3
2.13M
روایت شهدایی که زیر تانک له شدن
روایت پاسدارانی که سوزانده شدن
و
روایت جوانی که بدنش را...😭😭
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_721038705925555269.mp3
2.72M
♦️استاد رائفی پور♦️
📑 زیاد مرگ را یاد کنید📑
⏱ زمان: ۷دقیقه و ۱۶ثانیه
💮 برای دوستان به اشتراک بگذارید تا شما هم در ثواب این کار خیر شریک باشید🌹
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
صبح آن است که با یاد تو من برخیزم
ورنه هرصبح مثال شب تاری دگراست...
شهید_محسن_حججی
🌹 شهید_آوینی:
در ملکوت اعلی
جز شهید کسی زنده نیست
و حیات دیگران اگر هم باشد به طفیلی شهداست
و شفاعت آنها »
نسئل_الله_منازل_الشهدا
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
گفت :
تا روزی که جنگ باشه...
منم هستم...
میخوام #ازدواج کنم💍
تا دینم کامل شه...
تا زودتر شهید شم🙄
.
مادرشم گفت :
"محمدعلی مال شهادته…
اونقده میفرستمش جبهه…
تا بالاخره شهید شه...
زنش میشی..؟؟
قبول کردم☺️
لباس عروسے نگرفتیم...
حلقه هم نداشتم...
همون انگشتـر نامزدی رو برداشتم💍😌
دو روز بعد عقد...
ساکشو بست و رفت😔
.
یه ماه و نیم اونجا بود...
یه روز اینجا...😢
روزی که اعزام میشد گفت:
.
تو آن شیرین ترین دردی
که درمانش نمیخواهم ❤️
همان احساس آشوبی
که پایانش نمیخواهمـ😍
.
"زود برمیگردم"
همه چیو آماده کرده بودم؛
واسه شروع یه زندگے مشترڪ💕
که خبر شهادتش رسید...😭
حسرت دوباره دیدنش...
واسه همیشه موند به دلم...😔
حسرت یه روز...
زندگی کامل با او....💔
#همسر_شهید
#شهید_محمدعلی_رثایی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
۱۳۴۹ برای خانواده زمردیان ایام به یادماندنی است، زن و شوهری که از موهبت شنوایی و گویایی محروم اند صاحب فرزندی می شوند که همه فامیل را به جهت شکرانه سلامت کامل جسمی، غرق در شور و شوق می سازد.
پدر بزرگش، نامش را جعفر می نامد و کودک خردسال در سایه مهربانانه والدین و تحت تعالیم اسلامی به دوره نوجوانی می رسد.
هنوز از صورتش مویی نروییده بود که راهی جبهه های حق علیه باطل می شود و پس از گذراندن دوره های آموزشی بعنوان تخریبچی غواص، به عضویت گردان تخریب لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه السلام در می آید.
هنگامی که عملیات کربلای۴ فرا می رسد، در سال ۱۳۶۵ توسط نیروهای عراقی اسیر می شود.
شرایط منطقه عملیاتی و قرائن و شواهد، حاکی از به شهادت رسیدن نیروهای عمل کننده است و در آن زمان که خبری از او بدست نمی آید بعنوان شهید مفقود الاثر اعلام می گردد.
تابستان ۶۶، طی عملیات تفحص پیکر نوجوان شهیدی در منطقه عملیاتی کربلای۴ شناسایی می شود که شباهت بسیار زیادی به جعفر دارد و توجه نیروهای تعاون سپاه را به خود جلب می کند.
پس از تطبیق عکس نوجوان با شهید گرانقدر همه چیز دال بر درستی ماجرا است.
خانواده به معراج الشهدا اعزام می شوند و پس از مشاهده پیکر شهید و مشاهده ماه گرفتگی روی بازوی شهید، گواهی می دهند که پیکر متعلق به فرزندشان است و پس از تأئید پزشکی قانونی، تشیع و تدفین انجام می شود.
سالها می گذرد و هر پنجشنبه پدر و مادر شهید به گلزار شهدا رفته و بر سر مزار شهیدشان آرام می گیرند تا ...
با آزادی اسرا خبر زنده بودن جعفر به خانواده داده می شود. باورش بسیار سخت و غیر ممکن بود. محمد جواد زمردیان با نام مستعار جعفر به میهن بازگشته بود.
روزها میگذشت و پدر و مادر ضمن ابراز علاقه به جوان آزاده خود، به یاد شهیدی بودند که اینک هویتش مشخص نیست، لکن هر پنج شنبه به سر مزار این عزیز رفته و آن را نیز از فرزندان خود می دانند.
برادر آزاده جناب آقای جعفر زمردیان می گوید؛ امروز نیز پس از سالها خانواده ما این شهید بزرگوار گمنام را جزء خانواده خود می داند، چرا که کرامات و عنایات این شهید عزیز همواره به خانواده ما می رسد و ارتباط با او منشاء برکات فراوانی بوده است.
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
•|😅🌿|•
طنز_جبہہ
ماموریتماتمامشد،
همہآمدهبودندجز«بخشے».
بچہخیلےشوخےبود☺️
همہپڪربودیم😢
اگربودهمہمانراالانمےخنداند.🙂
یہودیدیم👀دونفر
یہبرانڪارددستگرفتہودارن میان
.یڪغواصروےبرانڪاردآهونالہ مےڪرد😫.
شڪنڪردیم ڪہخودشاست.
تا بہمارسیدندبخشےسر امدادگر داد زد🗣:«نگہدار!»✋
بعدجلوےچشمان بہت زدهے دوامدادگر
پریدپایین😅وگفت:
«قربوندستتون!چقدر میشہ؟!!» 😆😁
وزد زیرخندهودویدبینبچہهاگمشد😂
بہزحمت،امدادگرهاروراضےڪردیمڪہ بروند!!
لبخندبزنبسیجے😉
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5823251715163423748.mp3
5.58M
♦️حجت الاسلام جمال الدینی♦️
📑 عاشق خدا📑
⏱ زمان: ۲۴دقیقه ۲۴ ثانیه
👇👇
💮 برای دوستان به اشتراک بگذارید تا شما هم در ثواب این کار خیر شریک باشید 🌸
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
هدایت شده از رفاقت با شهدا
✨ @takhooda ✨
🎁 @bluebloom_madehand 🎁
🕊 @baShoohada 🕊
🎋🎋 @Lootfakhooda 🎋🎋
#پیشنهاد ویژه امشب مون سریع جوین شین 👆🌹
₪〰🌷 ✯ 🌷〰₪
•✦ #میخواهم_مثل_تو_باشم ✦•
" خاطـراتـــــ شـــــهـدا "
❉ با هم قرار گذاشتیم هر ڪسی شهید شد، از اون طرف خبر بیاره.
شهید ڪہ شد خوابشو دیدم. داشت می رفت، با قسم حضرت زهرا(س) نگهش داشتم. با گریه گفتم ‹‹مگه قرار نبود هر ڪسی شهید شد از اون طرف خبر بیاره›› بالاخره حرف زد گفت: ‹‹مهدی اینجا قیامتیه! خیلی خبرهاس. جمعمون جمعہ، ولی ظرفیت شما پایینه هرچی بگم متوجہ نمی شید››
❉ گفتم: ‹‹اندازه ظرفیت پایین من بگو›› . فڪر ڪرد و گفت:‹‹همین دیگه، امام حسین (ع) وسط می شینه و ما هم حلقه می زنیم دورش، برای آقا خاطره می گیم.››
بهش گفتم:‹‹چی ڪار ڪنم تا آقا من رو هم ببره››
❉ نگاهم ڪرد و گفت :‹‹مهدی!همه چیز دست امام حسین(ع) همه پرونده ها میاد زیر دست حضرت. آقا نگاه می کنه هر ڪسی رو که بخواد یه امضای سبز می زنه می برندش. برید دامن حضرت رو بگیرید.››
🌷 #شهید_جعفر_لاله
تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۱۱/۲۵
عملیات نصـر/ ماووت عراق
🗣 راوی : #حاج_مهدی_سلحشور
※✫※✫※✫※✫※
#امام_صادق_ع :
✨جد_ما حسین (ع) هنگامے ڪہ بہ گریہ_ڪنندگان بہ خود نگاه مےڪند براے آنان استغفار مےڪند واز جد و پدر ومادر وبرادر خویش مےخواهد ڪه آنها هم براے گریہ_ڪنندگان و اقامه_ڪنندگان عزاے او استغفار کنند.
《📚منبع:الکسیر العبادات فی اسرار
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @Lootfakhooda 🕊
✅ خاطره پدر و پسری از شهرستان آبیک استان قزوین که در آغوش هم به شهادت رسیدند👇
💠به فدای لب تشنه ات یا حضرت علی اکبر(ع)🔶
😔باز هم پسری تشنه لب در آغوش پدری جان داد😔
🔷همرزم شهیدان «امیدعلی» و «ایرج آموخت»:
پدر و پسری بودند که با هم به جبههی نبرد اعزام شده و همرزم یکدیگر بودند.
این دو بزرگوار، به اتفاق، در عملیات «والفجر ۸» شرکت کردند.
پسر «آرپیجی»زن بود و پدر، کمک «آرپیجی»زن.
آن دو همه جا با هم بودند و دلیرانه هم مبارزه میکردند.
در حال عملیات بودیم، که چشم «امیدعلی» به یکی از تانکهای دشمن افتاد، که به طرف ما در حال نشانهگیری بود.
دیگر فرصتی نبود.
پسر هم متوجه شد که گلولهای برایش نمانده تا به طرف تانک شلیک کند. پدر، بلافاصله برای آوردن گلولهی «آرپیجی» حرکت کرد.
چند لحظه بعد، در حالی که با گلولههای «آرپیجی» به طرف پسر میرفت، با چشمان خود دید که جگرگوشهاش مورد اصابت تیرهای دشمن قرار گرفته و کولهپشتیاش به آتش کشیده شده است.
بلافاصله به طرف پسر رفت و شروع به خاموش کردن آتش نمود. لحظاتی بعد، در حالی که پسر را در آغوش گرفته و هر دو از تشنگی نای حرکت کردن نداشتند،
پسر از بابا تقاضای آب کرد
و پدر هم دست به قمقمهاش برد،
تا پسر را ـ که در آغوشش آخرین لحظات زندگیاش را سپری میکرد ـ سیراب کند.
💧هنوز قمقمهی آب به لبان خشکیده پسر نرسیده بود،💧
که گلولهای به پیشانیاش نشست و موجب رهاییاش شد.🌷🌷
😭 آن لحظه، لحظهی زیبا و جاودانهای بود،😭
که پسر در آغوش پدر و هر دو نیز به یک هنگام به دیار عاشقان رهسپار شوند.
*شهید ایمان علی آموخت دقایقی بعد در حالی که پسر خویش را در آغوش گرفته بود شهید شد*
#یادشهداباصلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
1_124581719763326877.mp3
819.2K
♦️حجت الاسلام دارستانی♦️
📑داستان اصغر آواره 📑
⏱ زمان: 6دقیقه
#پیشنهاد دانلود 👌
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
4_5823518930848713025.ogg
3.13M
💠 علمدار کمیل💔
♻️ #تقدیم_به/ #شهید/همت،
♻️ #شهید/ابراهیم هادی
▶️⏸⏯ #حامد_زمانی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#یڪروایتعاشقانہ💍
اول تابستون سال ۶۱ بود که به عقد هم دراومدیم و یه ماه بعد عروسیمون بود💍👑 وسه چهار روز بعد دوتایی رفتیم مشهد🕌
یادمه وقتی واسه زیارت مشرف شدیم حرم نگاهی بهم کرد و گفت :
طیبه خانوم میخوام یه دعا کنم 🙃
دوست دارم تو آمین بگی😍
با خنده گفتم :
تا چی باشه 😇
جواب داد :
تو کارت نباشه .
گفتم : باشه
هر چی شما بگین آقا😌♥️
ای کاش این حرفو نمیزدم🥺
چون تا این جمله رو گفتم رو کرد به گنبد طلایی امام رضا (علیه السلام) دستاشو بلند کرد و گفت :
🕊🤍خدا کند به دلت مهر این غلام افتد
به رنگ سرخ شهادت در آوری من را🤍🕊
أَلْلّهُمَّ أَرْزُقْنَا تُوفِيق َأَلْشَّهَادَةَ فِي سَبِيلِک💜🌱
دلم لرزید عرق سردی به تنم نشست😥
قطرات اشک بود که بی امون رو گونه هام سرازیر میشد
اما چه کنم که بهش قول آمین گفتن داده بودم با صدایی حزین و گرفته از بغض گفتم آمین ...😭
روایتےازهمسر↓
#شهید_حسینعلی_پورکناری♥️
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
می گفت :
در هـر ڪاری
اگر انسان خدا را در نظر بگیرد
انحراف ایجاد نمی شود
#شهـید_عبدالحسین_برونسی
#فرمانده_تیپ_۱۸_جوادالائمه_ع
◻️تاریخ ولادت:۱۳۲۱/۰۶/۰۳
◻️محل ولادت: روستای گلبوی کدکن_تربت حیدریه
◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۳
◻️محل شهادت: شرق دجله
◻️عملیات : بدر
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
وصیتی است که به خانواده عزیزم و به رهروان راه حق و حقیقت و آنچه که میگویم از صمیم قلب و با چشم باز این راه را پیمودهام و ثابت قدم ماندهام و امیدوارم که این قدمهایی که در راه خدا برداشتهام خدا آنها را قبول درگاه خودش قرار بدهد و ما را از آتش جهنم نجات بدهد. نگویید آنان را که کشته میشوند در راه خدا مردگانند بلکه زندهاند ایشان، ولی شما در نمییابید
#سردار_توسل
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون حاج عباس هست🥰✋
*از کودکی تا شهادت*🕊️
*شهید عباس کریمی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۳۶
تاریخ شهادت: ۲۴ / ۱۲ / ۱۳۶۳
محل تولد: قهرود/کاشان
محل شهادت: دجله
🌹روستا بود و پدر و مادر و دختر شیر خواری که به سختی🥀به دنیا آمده بود🌷 *آخر مادر بدزا بود و نمیتوانست بچه ای را نگه دارد🥀* در بارداری، حال مادر و فرزند در خطر بود🍂 *پدر راهی کربلا شد به حرم حضرت عباس (ع) که رسید💚 دخیل بست و زار زد و خواهش کرد تا فرزند دیگری از خدا برایش بخواهد*🍂 آنقدر گفت و گفت که دیگر به دلش برات شد *که خدا حاجتش را میدهد*💫 مدتی بعد از بازگشتش، *بانو باردار شد و بچه به دنیا آمد*🌷پسر بود و سالم🍃 *پدر که فرزندش را هدیه حضرت عباس (ع) میدانست💚 نام عباس را برایش انتخاب کرد*🍃 آن روزها او نمیدانست که سال ها بعد قرار است *عباسش فرمانده ای باشد برای سپاهی که کارش دفاع از میهن است*💫 و جانش را تقدیم پروردگارش میکند🕋 *عباس در تمامی نبردها، سربازی لایق بود*✨ او بعد از شهادت شهید همت، فرماندهی لشگر 27 محمد رسول الله را بر عهده گرفته بود🌷 *او در 24 اسفند 63 بر اثر اصابت ترکش خمپاره💥 به سرش🥀🖤 به شهادت رسید🕊️* پیکر غرق در خونش🩸 زمانی به تهران منتقل شد🍃 *که تنها چند روز از سالگرد شهادت شهید همت میگذشت🌷 در نهایت او به دوستان شهیدش پیوست*🕊️🕋
*سردار شهید عباس کریمی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔