#خاطــره🎞
کارت #عروسی که برایش می آمد.
می خندید و می گفت: بازم شبی با شهدا!
با رقص و آهنگ و شلوغ بازی های عروسی میانه ای نداشت.بیرون تالار خودش را به خانواده عروس و داماد نشان می داد و می رفت گلزار #شهدا.
همه فکر و ذکرش پیش شهدا بود.
می رفتیم روستا برای سمنوپزان.
وسط تفریح و گشت و گذار مثل کسی که گم شده ای دارد می پرسید:
حاج آقا سید این دور و بر شهید نیست بریم پیشش؟🥀
#شهیدمحسنحججی
#بھنقݪازدوستشھیڋ.سیداصغرعظیمی🔗
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊