صحبت از شهادت و جدایی بود و اینکه بعضی جنازهها زیر آتش میمانند و یا به نحوی شهید میشوند که قابل شناسایی نیستند. هرکس از خود، نشانهای میداد تا شناساییِ جنازه، ممکن باشد.
یکی میگفت: «دست راست من این انگشتری است.» دیگری میگفت: «من تسبیحم را دور گردنم میاندازم و...»
اما نشانهای که یکی از بچهها داد، برای ما بسیار جالب بود. او میگفت: «من در خواب، خُروپُف میکنم؛ پس اگر شهیدی را دیدید که خُروپُف میکند، شک نکنید که خودم هستم.» 😁😁
منبع: #فرهنگ_جبهه (شوخطبعیها)
جلد۳، ص۱۸۶
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊