🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🏴 " شهدا و امام حسین (؏) " ...
🌴نام فرمانده گردان موسی بن جعفر (؏)
#کیومرث بود ، آن را به #حسین تغییر داد و گفت :
🖤« از همه برادران خواهش می ڪنم به من کیومرث نگویید بہ من حسین بگویید زیرا میخواهم حسین وار زندگی کرده و حسین وار به شهادت برسم »
🥀#شهید_حسین_نوروزی_فر
#شهادت_عملیات_والفجر۸🕊
◾️#لبیڪ_یاحسیــن
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
🏴 "شهدا و امام حسین (ع) "...
♣️مـداح خـوش صدا نداشتیـم ...
زیارت عاشـورای مهدیه لشڪر تعطیل شده بود، حاجقاسم صدام زد و گفت: پس زیارت عاشوراتون چے شد؟ قضیه رو براش گفتم، حرفـم رو برید، گفت: اینم شد دلیل!!! این حرفا اهمیتے نداره اصل اینه کہ توی جبهه اسلام عَلم زیارت عاشورا زمین نمونه و دیگه چیزی نگفت...
♠️از اون به بعد هروقت مےاومد مهدیه تا مےدید معطل مداحیم بلندگو رو بر مےداشت و شروع مےڪرد: " الســلامعلیــڪ یااباعبـــدالله ...
✍ راوی : مهـدی صوفی
🥀#سردارشهید_قاسم_میرحسینی🕊
◾️#لبیڪ_یاحسیــن
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
🏴 "شهدا و امام حسین (ع) "...
🍃قــلاب آهــنی رو انــداخت روے یـخ و ڪشید.اولین قالب یخ رو از دهانه تانڪر، انـداخت توے آب یه نـفر از تـوے صـف جماعت معترضش شد ڪہ از ڪلہ سحـر تا حالا ایستـادم برا دو تا قالب یـخ، مگه نوبتـی نیست؟
🌹علے گفت: «اول نوبت گلوےتشنه پسر فاطمه ، بعـد نوبتِ بقیـه »...
🌴با صاحب کارخونه یخ شرط کرده بود کہ شاگردی مےکنه، خیلی هم دنبال مزد نیست اما اول یـخِ تانڪر نذری رو میده، بعد بقیه رو خودش هم با خطِ نہ چندان خوبش روی تانڪر نوشته بود:
«سلام بہ گلـوی تشنه حسیـن عليه السلام »
✍ راوی: مادر شهیــد
🥀#سردارشهید_علی_چیت_سازیان
🏴#لبیڪ_یاحسیــن
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
🏴 " شهدا و امام حسین (ع)"...
🖤یڪ دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهـه نبود، بهش گفتند: «با یڪ دست کہ نمی تونے بجنگی برو عقب.»مےگفت:«مگه حضرت ابوالفضل با یڪ دست نجنگید؟
🍃مگه نفرمود:«والله ان قَطعتَمو یَمینی،اِنی اُحـــامی ابـداً عن دینــــی»...
🌴عملیات والفجر 4 مسئول محور بود.حمیدباکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محـاصره دشمن نجات بـده با عـده ای از نیـروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت،لحظههای آخر ڪہ قمقمه را آوردن نزدیڪ لبای خشڪش گفته بـود:
♣️«مگه مولایم امام حسین عليه السلام در لحظهی شهـادت آب آشامید ڪہ من بیاشامم.»
♠️شهید کہ شد هم تشنهلب بود هم بیدست..
✍ راوی:همرزم شهیـــد
🥀#شهید_شاپور_برزگر_گلمغانی
#فرماندهمحورعملیاتیلشکر۳۱عاشورا
🏴#لبیڪ_یاحسیـــــن
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
🏴 " شهدا و امام حسین (ع)"...
🌷یکے از بچه ها رو فرستاده بود دنبالم،وقتے رفتم سنگر فرماندهے بهم گفت:دوست دارم شعر"ڪبوتر بام حسین (ع)"رو برام بخونے..
💐گفتم:حاجی قصد دارم این شعر رو برای کسی نخونم،آخه برای هرکسی کہ خوندم شهید شده،گفت:حالا که اینطور شد حتما باید برام بخونے هر چے اصرار کردم که حاجی الان دلم نیست بخونم، زیربار نرفت،شروع کردم به خوندن:
🖤دلم مےخواد کبوتر بامحسین بشم من
فدای صحن حرم و نامحسین بشم من
دلم مےخواد زخون پیکرم وضو بگیرم
مدال افتخـارِ نوڪری از او بگیرم...
🌴همینطور ڪہ مےخوندم حواسم به حاجے بود.حال و هواے دیگه ای داشت.صداے گریه اش پیچیـد تو سنگر...
🥀دلم میخوادچولاله ای نشگفته پرپر بشم
شهد شهادت بنوشم مهمان اڪبر بشم..
🍃وقتے گلوله توپ خورد کنارش مهمون علی اکبر امام حسین(ع)شد، همونطوری کہ مےخواست،اونقـدر پاره پاره کہ همه بدنش رو جمـع کردند تو یه ڪیسه کوچیک...
✍ راوی:حاج علی مالکےنژاد
🥀#شهید_حاج_احمد_کریمی
#فرماندهگردانحضرتمعصومه
#لشکر۱۷علےبنابیطالب🕊
🏴#لبیڪ_یاحسیـــــن
🥀🕊 @baShoohada 🕊