#خاطــره🎞
گفتیم:در این #هوای سرد،با موتور چرا راه دور می روی
می گفت:میرم هیاتی که #شهید پروره!
نَفَس #شهید توی هیات باشه،یه چیز دیگه ست(:
آقارسول می رفت هیات #ریحانه،چیذر هم پر از شهیده،شاید منم مثل آقارسول عاقبت بخیر شدم و زیبا رفتم ...
هم #زیبا رفت،هم عاقبت بخیر شد،هم مثل آقارسول شد🕊
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#شهیدرسولخلیلی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
#هوای شهادت
هوايي شده بود. شب تا دير وقت نشستيم كنار هم و حرف زديم. مي گفت «...دلم تنگ شده. سر دو راهيم. نمي دونم بمونم و خدمت كنم يا شهادت رو انتخاب كنم؟» اما حالش حال ماندن نبود. گفت «...خجالت مي كشم. مثل دختر بزرگ خونه شده م كه خواهر كوچكه رو برده ن و خواهر بزرگه خواستگار نداره.»
من زودتر خوابيدم. براي نماز صبح كه بيدار شدم، هنوز بيدار بود. نمازم را خواندم. در سجده بود كه خوابيدم. صبح كه بيدار شدم، هنوز سرش به سجده بود.
#شهید_عبدالله_میثمی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊