eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
677 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ سلام‌ دوستان مهمون امروزمون داداش احمد هست🥰✋ *پرواز آخر*🚁 *خلبان شهید احمد کشوری*🌹 تاریخ تولد: ۳۱ / ۴ / ۱۳۳۲ تاریخ شهادت: ۱۵ / ۹ / ۱۳۵۹ محل تولد: مازندران محل شهادت: ایلام،میمک *🌹مادرش← فرزندم چهار ماهه شده بود كه خواب سه بزرگوار را ديدم🍃آنان را شناختم؛ امام علی(ع) امام حسين(ع) و امام رضا(ع)💚 اما نمی‌فهميدم كه چه می‌گويند. قنداقه احمد رو به رويم بود🌙 امام رضا(ع)، دست مبارک‌شان را روی سينه‌شان گذاشتند💫 و به فارسی به من فرمودند: «ضامن احمد منم!»💛 باورم نمی‌شد، امام رضا(ع) ضامن اولين ثمره زندگی‌ام شده بود🍃 راوی← ترکشی به سينه اش نشسته بود💥برده بودنش برای آخرين عمل جراحی🥀قبل از عمل بلند شد که برود بهش گفتن: بمان! اينجوری خطرناکه🥀گفت: وقتی اسلام در خطر باشه من اين سينه رو نمیخوام.🍃احمد کشوری سرگرد خلبان بالگرد جنگنده بل-۲۰۶ آجت رنجر🚁و بل ای‌اچ-۱ کبرا هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران بود🚁 کسی که ارتش رژیم بعثی را در نخستین روزهای دفاع مقدس زمین گیر کرده بود💥سرانجام 15 آذر ماه 59 در حالی كه از يك مأموريت بسيار مشكل، پيروزمندانه باز می‌گشت🚁 مورد حمله نابرابر چند هواپیمای جنگی دشمن قرار گرفت💥🚁بالگردش به شدت می‌سوخت🔥آن را تا موضع خودی رساند و آن گاه در خاك وطن سقوط كرد🥀و شربت شهادت را نوشيد*🕊️🕋 *خلبان شهید احمد کشوری* *شادی روحش صلوات*💙🌹 *zeynab_roos_313*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید محمود مظاهری، بچه کله‌رود، و ساکن شاهین‌ شهر بود و بچه‌ها بهش می‌گفتند محمود سوسول. شب مرحله سوم عملیات کربلای ۵، محمود گوشه‌ای از قرارگاه‌مان که نزدیک ایستگاه حسینیه است، نشسته بود و گریه می‌کرد. ما کربلای چهار را با آن وضعیت دیده بودیم رفقایمان پیش چشممان پرپر شده بودند. خیلی‌ها فکر می‌کردند محمود ترسیده! 🌷رفتم سراغش. گفتم: چی شده؟ گفت: هیچ، ولم کن. گفتم: محمود، بچه‌ها می‌گویند تو ترسیدی. گفت: بگذار هر فکری که می‌خواهند بکنند. خیلی اصرار کردم که چرا گریه می‌کنی. گفت: داداش محمد، من فردا شب شهید می‌شوم. مانده‌ام که چطور به ملاقات حضرت زهرا شرفیاب شوم. این را که گفت، جدی نگرفتم. فردا که رفتیم برای عملیات، توی پنج ضلعی معروف شلمچه، یک بار دیگر دیدمش. 🌷آمد با من دست داد و رو بوسی کرد. می‌خواست به سمت خط عراق برای درگیری برود. گفت: محمد، بعد از بریدگی سمت راست، نزدیک اولین تانک منهدم شده بیا سراغ من. سه چهار ساعت بعد، یکی از بچه‌ها به من گفت: محمود رفت. گفتم: کجاست؟ دقیقاً همان آدرسی را داد که قبل از عملیات به من داده بود. تیر توی صورتش خورده بود. با خودش یادگاری داشت، مثل حضرت زهرا(س). 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹 «سقیفه» : پنجم. پیامبر با نوای روحانی اش ادامه داد: ای پاره ی تنم؛ نخستین اوصیا پس از برادرم علی(ع)، حسن، بعد از او حسین، سپس نه تن از فرزندان حسین اند که همه در بهشت ،دریک مقام هستند و منزل و مقامی از منزل من به خدا نزدیک تر نیست. بعد از من مقام ابراهیم و آل ابراهیم به خدا نزدیک تر است‌‌. دخترم ، مگر نمی دانی که یکی از هدیه های خداوند نسبت به تو آن است که شوهر تو بهترین فرد امت و بهترین شخص اهل بیت من است. از حیث اسلام از همه پیش تر،حلمش عظیم تر،علمش بیشتر، شخصیتش بزرگوارتر،زبانش راستگوتر،قلبش شجاع تر، دستش بخشنده تر، به دنیا بی میل تر و از لحاظ جدیت و فعالیت کوشاترین مردم است. حضرت فاطمه زهرا(س) با شنیدن این سخنان ،مسرور گشت. پیامبر(ص) لبخندی زد و نگاهی به سیمای مبارک علی (ع) انداخت و رو به فاطمه (س) گفت : این علی، شوهر تو ، برادر و داماد من ، هشت امتیاز بُرنده و شکننده دارد، برتری هایی که هیچ کس جزء علی ندارد... و شروع به شمردن آن امتیازها نمود: علی اولین کسی بود که به خدا و فرستاده اش ایمان آورد و هیچ کس در این امر بر او پیشی نگرفت. جز علی کسی به تمام کتاب خدا و سنت من علم ندارد و غیر از شوهرت کسی تمام علم مرا نمی داند. چون خدا به من علمی داد که به هیچ کس یاد نداده و خداوند به من دستور داد تا تمام علم را به علی بیاموزم و من هم اطاعت کردم ، پس غیر از او هیچ کس از امتم تمام علم و فهم و فقه مرا نمی داند. سومین امتیاز آنکه ،تو، دختر و پاره ی تن من، همسر او هستی... دو نوه ام حسن و حسین فرزندان من اند و بزرگواران امت اند. امتیاز دیگر علی آن است که او آمر به معروف و ناهی از منکر است. برتری دیگرش این است که خداوند به علی ،حکمت آموخت و بدان ،علی فصل الخطاب است ، یعنی خداوند علم فیصله دادن به خصومت ها ، علم شناختن حق و باطل را نیز به علی آموخت. در این هنگام حضرت زهرا(س) با نگاهی سرشار از مهربانی به سیمای مبارک شوهرش نظر افکند .... اما دنیای بعد از رسول الله (ص) نشان داد که امت بعد از پیامبر (ص) لیاقت این گوهر هستی را نداشتند. رسول الله که خوب میدانست چند روزی دیگر میهمان این جمع پر از دلدادگی نیست ، شروع به سخن گفتن از فضائل اهل بیت ع ،نمود و اینچنین فرمود:... دارد.... 🖊به قلم : ط_حسینی @bartaren 🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج حسین کاجی می گفت:👇 رفتم سر مزار رفقای شهيدم فاتحه خوندم ،اومدم خونه، شب تو خواب رفقای شهيدم رو ديدم...😴 رفقام بهم گفتند :🙄 فلانی ، خيلے دلمون برات سوخت گفتم : چرا؟ گفتن: وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی🙂 ما شهدا آماده بوديم هر چی از خدا می خوای برات واسطه بشيم.. ولی تو هيچی طلب نکردی و رفتی خيلی دلمون برات سوخت..😞 سر مزار شهدا حاجتهاتون رو بخواهید برآورده میشه 🤲 👇👇 🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام‌ دوستان مهمون امروزمون داداش وحید هست🥰✋ *صورت آسمانی*🕊️ *شهید وحید شیبانی*🌹 تاریخ تولد: ۲۲ / ۱۲ / ۱۳۶۰ تاریخ شهادت: ۱ / ۱۲ / ۱۳۹۱ محل تولد: تهران محل شهادت: کردستان *🌹همسرش← چند ماه قبل از شهادت🕊️یک روز آقا وحید آمد و گفت شناسنامه‌ات را بردار، بیا برویم،‼️می‌خواهم خانه را به نامت کنم.‼️تعجب کردم وگفتم ضروتی ندارد اینجا برای همه ماست🍃از من انکار و از او اصرار🍂اما آقا وحید مرا با خود برد و ارثی که از عمویش به او رسیده بود (به علت اینکه عمویش وارثی نداشت) را به من داد و گفت برای خودت طلا بخر🍃 هرچند که ابتدا مخالفت کردم اما در نهایت به دل او راه آمدم.🍃بعد از اینکه همه دارایی‌اش را به نام ما کرد، گفت من مهریه‌ات را دادم🍃و پول طلایی که به شما دادم، اجاره خانه من است🍂 پس من مستأجر شما هستم و از خودم چیزی در این دنیا ندارم.»🌙 آقا وحید راست می‌گفت، گویی آماده رفتن بود🥀و خود را از تعلقات دنیا رهانید.🕊️او مهندس مخابرات در سپاه ‌بود🍃ایشان که برای انجام مأموریتی به کردستان رفته بودند،🍂بر اثر انفجار مواد منفجره💥به دست گروهک پژاک❌به شهادت رسید.🕊️همکارش گفت پیکر آقاوحید سوخته🥀و چیزی برای دیدن نمانده است.🥀یاد آن قد و بالای زیبا و صورت آسمانی‌اش افتادم💫 او ۴۰ دقیقه در آتش سوخته بود🥀در نهایت به آرزویش که شهادت بود رسید*🕊️🕋 *شهید وحید شیبانی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 *zeynab_roos_313*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹 «سقیفه» :ششم رسول الله نفسی تازه کرد و فرمود: دخترم، خداوند به ما اهل بیت هفت خصلت عطا کرده که به هیچ کس از پیشینیان و آیندگان غیر از ما عنایت نفرمود. اول اینکه من رئیس پیامبران و فرستادگان خدا و بهترین آنهایم دوم اینکه جانشین من ،بهترین خلفاست سوم اینکه وزیر من ،شوهر توست. چهارم اینکه شهید ما بهترین شهداست. در این هنگام حضرت زهرا (س) به سخن درآمد و پرسید : بهترین شهدایی که با شما شهید شده اند؟ پیامبر (ص) فرمود : نه،بلکه سرور شهدا از اولین و آخرین ،غیر از پیامبران و جانشینان آنها. و جعفر بن ابی طالب که دوبار هجرت کرد(یکی به حبشه و یکی به مدینه) او دو بال دارد که با آنها در بهشت و با ملائکه پرواز می کند ،او از ماست. فرزندانت حسن وحسین دو سبط این امت اند و آقای اهل بهشتند. و قسم به آنکه جانم در دست اوست، مهدی امت از ماست که خداوند به وسیله ی او زمین را پر از عدل و داد می کند ،پس از آنکه ظلم و زورگویی آن را فرا گرفته باشد. پیامبر(ص) تا واپسین لحظات عمر با برکتش از برتری علی (ع) و اولاد او ،سخن ها گفت ، در هر واقعه و رخدادی به این مهم تلنگری زد و باز هم این امر را تکرار کرد و تکرار کرد ، تا مبادا یارانش فراموش کنند و علی و اولادش در مظلومیت بماند که نتیجه اش بی شک مظلومیت و غربت اسلام خواهد بود. در همین حین پیامبر (ص) نگاهی سرشار از مهر به سوی فاطمه و شوهر و فرزندانش نمود و فرمود : ای سلمان ! خدا را شاهد می گیرم با کسانی که با اینان بجنگند، روی جنگ دارم و با آن کس که تسلیم آنان است،روی مسالمت دارم . بدانید که اینان در بهشت با من خواهند بود. سپس پیامبر(ص) روی خود را به علی(ع) نمود ، می خواست پرده از رازی بردارد که همگان بعدها به چشم خود دیدند.... پیامبر(ص) می خواست اتمام حجتش را با مسلمانان بنماید که نامردانی نگذاشتند اما حال که در بین بهترین یارانش بود ،چنین فرمود:.... ادامه دارد.... 🖊 به قلم : ط_حسینی 🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹 @bartaren
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا