💚#شهیدانه
شب که دیر میاومد خونه درنمیزد .
از روی دیـوار میپرید
تو حیاط و تا اذان صبح صبـرمیکرد .
بعد به شیشه مۍزد✨
و همہ را برای نماز بیدار میکرد
بعد از شھادتش مادرم هر شب
با صدای برخوردباد به شیشه
میگفت : ابراهیم اومده ..!💔
#شهید_ابراهیم_هادی
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
💚
اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنم. هرگز نمیخواستم نظامی شوم. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم.
من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتم برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن...
✨دلنوشته سردار حاج قاسم سلیمانی
#حاج_قاسم
#شادی_روح_پاکش_صلوات
#ولایت_فقیه
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
💠 کلام شهید
کسانیکه فکر میکنند، باید گوشهای بخوابند تا #امام_زمان (عج) #ظهور بفرماید و جهان را از عدل و قسط پرکند، سخت در اشتباهند، مردم ما باید بیشتر بکوشند، بیشتر #مبارزه کنند و این تحول و تکامل نفسی را هر چه سریعتر در روح و قلب خود ایجاد نمایند، تا باعث تسریع در #ظهور حضرت شوند.
اگر جوانان ما در #اعتقادشان به خود بقبولانند امام زمان (عج) در میان آنها زندگی میکند و شاهد #اعمالشان است، رفتار و زندگی و فداکاری و مرگ و حیات آنان تغییر کیفی پیدا میکند و چه بسا جهش بزرگی در حرکت تکاملی #جوانان ما بسوی مدینه فاضله ایجاد شود.
🌷 #شهید_مصطفی_چمران
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
💚
هر هفته با شهید نیری به زیارت مزار #شهدا میرفتیم، یکبار سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمیشناختم، همانجا نشستیم فاتحهای خواندیم، اما احمدآقا حال عجیبی پیدا کرده بود، در راه برگشت پرسیدم: «احمدآقا این شهید را میشناختی؟» پاسخ داد: «نه» پرسیدم: «پس چرا سر مزار او آمدیم؟» اما جوابی نداد، فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد، اصرار کردم، وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: «اینجا بوی #امام_زمان (عج) را میداد، مولای ما قبلاً به کنار مزار این شهید آمده بودند» البته میگفت: «اگه این حرفها را میزنم فقط برای این است که یقین شماها زیاد شود و به برخی از مسائل اطمینان پیدا کنی و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی!»
🌷شهید احمدعلی نیری🌷
📚 کتاب "عارفانه"
#شهید_احمدعلی_نیری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
#امام_زمان
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
💚
شهیدی که وصیت کرد شبانه دفن شود
و تاریخ و ساعت و محل دفن خود را پیش بینی کرده بود
🌷 شـــهید عبدالحمید حسینی
ارتباط قلبیاش با امام زمان خیلی قوی بود
حدود یک ماهی می شد به جبهه باز گشته بود
که به خانۀ آقای آیت الله سید علی اصغر دستغیب، که سه سال محافظ ایشان بود،
تماس گرفته و وصیت می کند:
من جمعــــه صبـــح، ساعت 4 شهیــــــد می شوم. جنازه من را برای شما می آورند،
مرا شبانــــــه( دقیقا ساعت 9 شب) تشییع کنید. به غیر از پدر و مادرم و هفت نفر از بچه های سپاه که اسمشان را گفته بود، کسی در مراسم من نباشد.
می خواست تشییع جنازه اش مثل حضرت زهـــــــرا(س) غریبانه باشد.
تا این که شهید عبدالحمید حسینی در مرحله دوم عملیات بیت المقدس آن طوری که خودش دوست داشت در همان ساعت «با تنی تب دار، لبی تشنه و ترکشی که توی حلقومش خورده بود» شهید شد.🕊
#شهید_عبدالحمید_حسینی
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊