eitaa logo
در جمع شهیدان
186 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
9 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
❣می‌گفت : همیشہ‌برای خدا بَنده باشید .. كه اگر این چنین شد بدانید ، عاقبت همہ‌ی شما بہ‌خیر ختم می‌شود ! . ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
❣جلوی ایوان بند پوتین هایش را بست و دست و پای مادرم را بوسید و سپس گفت حلالم کنید. مادر گفت: بمان، دو روز دیگه قرار است پدر شوی. حبیب الله گفت: وضع کردستان ناجور است صدام و گروهک ها خیلی بر مردم ظلم می‌کنند باید بروم. وقت رفتن گفت فرزندم دختر است اسمش را هم میگذاریم محدثه. در آخرین تماس تلفنی اش هم گفت: من دیگر برنمیگردم قنداقه محدثه را در تشییع جناز‌ه‌ام بگذارید بر روی تابوتم . مطمئنا من و دخترم هرگز یکدیگر را نخواهیم دید ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
❣هر وقت به مرخصی می آمد، برنامه همیشگی اش زیارت شهدا بود، ما را هم با خود همراه می کرد. آن روز وقتی به دارالرحمه رفتیم، متوجه شدیم اطراف غسالخانه کسی نیست، از روی شیطنت قبل از اینکه به سمت گلزار شهدا برویم، رفتیم سمت غسالخانه. رضا شروع کرد به بیان احکام و آداب غسل و کفن و نماز میت و ... . به سنگ غسالخانه که رسیدیم، یکی از ما روی سنگ داراز کشید و رضا هم احکام غسل و کفن را گفت. به شوخی گفتم: آقا رضا نوبت شماست، حالا شما روی سنگ بخوابید تا ما شما را غسل دهیم! چهره در هم کشید و گفت: «من هیچ وقت روی این سنگ نمی خوابم!» راست می گفت. آخر شهید که غسل و کفن ندارد که بخواهد روی سنگ غسالخانه بخوابد. آمدیم بیرون و رفتیم سراغ قبور شهدا و شروع کرد به آموزش آداب زیارت و دعا هایش. رفتیم کنار مزار شهید مهدی نظیری که رضا علاقه ای خاص به این شهید داشت. کنار مزار شهید بودیم که چرخید به پشت سر و به حوض خون اشاره کرد. آن وقت ها پشت حسینیه گلزار شهدا، حوضی بود که معروف بود به حوض خون. گفت: «من احساس می کنم قبر من روبروی آن حوض است!» رفتیم به آن سمت. درون یکی از قبرهایی که در ردیف اول بود خوابید. می گفت: «من همیشه دوست دارم صف اول باشم. در ردیف شهدا هم دوست دارم در اولین ردیف باشم.» نمی دانم قبری که آن روز در آن خوابید، همان است که درون آن آرام گرفته یا نه، اما قبرش الان در ردیف اول، پشت حوض خون است. راوی خواهر شهید 🌷⭐️🌹 هدیه به سردار شهید رضا پورخسروانی صلوات- شهدای فارس اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید @ba_Shaheidan
❣از سن ۱۰ سالگی تا لحظه شهادت در تمام فراز و نشیب‌های سیاسی و نظامی، هرگز نمازش ترک نشد. روزی از یک سفر طولانی و خسته‌کننده به منزل بازگشت. پس از استراحت مختصر، شب فرا رسید. ابراهیم آن شب را به همه خستگی‌هایش تا پگاه، به نماز و نیایش ایستاد وقتی مادرش او را به استراحت سفارش نمود، گفت: مادر! حال عجیبی داشتم. ‌ای کاش به سراغم نمی‌آمدی و آن حالت زیبای روحانی را از من نمی‌گرفتی! شهید ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
❣به یاد دارم زمانی که ما در مریوان زندگی می کردیم، یک شب صداهای بسیار عجیب و غریبی می شنیدیم. آن شب او تازه از ماموریت بازدید، برگشته بود و هنوز دکمه‌های لباسش را باز نکرده بود که با فهمیدن حمله کومله‌ها به شهر دوباره از خانه بیرون رفت . او تا صبح درگیر بود تا کومله‌ها را از شهر بیرون کنند. از انجا‌ که بسیار شجاع بود و کسی یاریی مقابله با او را نداشت، عمدتا در ماموریت هایش موفق بود. ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
‌ ❣هم دانشگاه می رفت هم کار می‌کرد توی يک شرکت تأسيساتی،اوايل کارش بود که گفت برای مأموريت بايد برم خرم آباد...خبر آوردند دست گير شده،با دو نفر ديگر اعلاميه پخش مي‌کردند. آن دوتا زن و بچه داشتند. احمد همه چيز را گردن گرفته بود تا آن ها را خلاص کند. جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
❣در مقر گردان نشسته بودیم. هر کس از جنگ و روز های در پیش چیزی می گفت، تا نوبت رسید به مسعود. این گونه گفت: «خط عملیات در روز عملیات، باید به گونه ای باشد که در هر قدم یک خمپاره 60، گامپ گامپ به زمین بخورد و در این باران خمپاره با موتور حرکت کنی و برای نابودی دشمن حرکت کنی!» سکوت همه سنگر را فرا گرفته بود. مسعود ادامه داد: « در حین حرکت با موتور به سمت خط یک خمپاره مستقیم به بدن آدم بخورد و پودر شود، آن وقت بیایند و تکه تکه های بدنت را در گونی سنگر جمع کنند و ببرند!» عرق سردی بر تن ما نشسته بود، نمی دانستیم این ها آرزو هست یا فقط یک شوخی! یک ماهی از این جریان می گذشت. عملیات کربلای 8 بود. فرمانده گردان سلمان لشکر المهدی(عج)، سید جلیل ثابت قدم شهید شده بود و مسعود برای جایگزینی همراه با جواد سلیمانی و انصاری با موتور به سمت خط حرکت کردند. در میانه راه خمپاره ای به موتور آنها خورد و هر سه در حالی که بدن آنها متلاشی شد، درجا شهید شدند. قسمتی از بدن آنها که قابل شناسایی بود به عقب منتقل شد. دو سه روز بعد رفتیم سراغ مابقی بدن آنها، آنها را در یک گونی سنگر جمع کردیم و به عقب آوردیم. تکه های بدن مسعود را از سر تراشیده شده و جای ترکش های قدیمی اش جدا کردیم و به معراج تحویل دادیم. 🌹🌷🌹 هدیه به شهید مسعود اصلاحی صلوات- شهدای فارس ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
❣ گفت فرمانده تانکر آب به سمت داعش میره اگه منفجرش نکنیم داعش نفس تازه میکنه نبرد سخت‌تر میشه!!! در جواب گفت امام حسین در کربلا اسبان سپاه عمر بن سعد رو هم سیراب کرد. ما مرید اباعبدالله هستیم و مردانه میجنگیم! 📚 شهید جواد الله کرم ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
❣هرگاه که نمازت قضا شد و نخواندی در این فکر نباش که وقت نماز خواندن نیافتی؛ بلکه فکر کن چه گناهی را مرتکب شدی که خداوند نخواست در مقابلش بایستی! ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
❣شهید آوینی: دشمن این معنا را دریافته است که اگر ما بترسیم، دیگر از ایمان‌مان کاری ساخته نیست! ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
☘🌺🌺☘🌺🌺☘ فرازی‌ از‌ وصیت نامه‌👇 ❣ای کسانی که دائماً دم از امام حسین (ع) می‌زنید، مبادا در این لحظات حساس امام را تنها بگذارید و شب وقتی که سر به بالین بستر می‌گذارید به فکر مال دنیا باشید و فریب این دنیای فانی را بخورید و از قافله عقب بمانید؛ چراکه الان موقع عمل کردن به شعاری که می‌دادیم، رسیده است. ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣خاطره شهید سپهبد صیاد شیرازی از لحظه‌ای که از فرمان امام خمینی (ره) سرپیچی کرد! ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣چرا تاکنون نام او را نشنیده بودیم؟ 🔹روایتی از شهادت عجیب «شهید علی اکبر جزی» در عملیات فتح‌المبین ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
لیلی نام دیگر جنگ است وقتی پای اعتقاد در میان باشد ... مهر ماه ۱۳۵۹ عکاس: سعید فراتصه خرمشهر زیر پل قدیمی یکی از دختران قهرمان شهر در آخرین روزهای پیش از اشغال و نوشته‌ی جالب بر روی ستون پل دوستت دارم عشق من ... ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
●ما می دانیم که مادری هست که هنوز هم مدافع ندارد می رویم که ثابت کنیم که بانوان این آل الله مدافع دارند و می رویم که ثابت کنیم این چنین است... ●مرا در کنار مادرم درصورتی که ممکن باشد دفن کنید.بر روی سنگ مزارم بنویسید.سه ساله رسول الله را دق دادند.آل الله را به مجلس شراب بردند...امان از بی بصیرتی ...مادر پهلو شکسته غریب مدینه آمدیم که مدافعت باشیم... 🌷 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدر بودنت را ندانستیم حالا حیران ، به دنبال ڪسی شبیه تو می‌گردیم💔 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بدون تعارف با خانوادۀ شهید دریانوش، خلبان بالگرد رئیس‌جمهور ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
💠 روایتی بر زندگی شهید حسن قاسمی‌دانا 🔹 بریده‌ای از کتابِ: سروها ایستاده‌ می‌مانند یادم می‌آید یکی از شب‌های دهه اول محرم همراهش رفتم هیئت. آخر مراسم یک نفر کیسه‌ای برداشت و دور تا دور مجلس چرخید تا برای برنامه‌های هیئت پول جمع کند. هر کسی مبلغی داخل کیسه می‌انداخت و من هم به نیت سلامتی بچه‌ها مبلغی انداختم. مجلس که تمام شد دیدم بیرون هیئت هم پول جمع می‌کنند. پشت سر حسن ایستاده بودم؛ متوجه شدم دستش را کرد داخل جیبش و بی‌آنکه نگاه کند همه مبلغ داخل جیبش را بدون شمارش درون کیسه‌ انداخت! سوار ماشین شدیم. در راه برگشت به خانه گفتم: «یه دفعه همه پول‌هات رو ریختی تو کیسه؟ حالا اگه بین راه بنزین ماشینت تموم بشه چی کار می‌کنی؟» بعد از تعجب و پرسش و پاسخ درباره اینکه چطور این حرکت او را دیده‌ام پرسید: «حتما شما اینطور مواقع که کیفت رو باز می‌کنی و نگاه می‌کنی چند تومانیه؟» گفتم: «خب آره! تعارف که ندارم.» خیلی جدی گفت: «این کار خیلی اشتباهه! اگر هم می‌خوای مبلغی توی کیسه بذاری بهتره کیفت رو باز کنی و به پول نگاه نکنی. یه اسکناس رو برداری و بندازی. ولی برای امام حسین همه پولت رو بریز مادرجان...» بعد هم گفت: «مگه ما می‌دونیم تا چه وقت دیگه زنده‌ایم که پول توی جیبمون رو نگه داریم؟!!» 🌐 کانال هیئت لبیک تا ظهور @labbayktazohoor 🌐 کانال طرح نخبگانی لبیک @tarhelabbayk
💠 وصیت‌نامه شهید احمدرضا احدی: بسم الله الرحمن الرحیم فقط نگذارید حرف امام به زمین بماند، همین... حدود یکماه روزه قرض دارم آن را برایم بگیرید و از همگی حلالیت بخواهید والسلام کوچکترین سرباز امام زمان (عج) احمدرضا احدی 🌐 کانال هیئت لبیک تا ظهور @labbayktazohoor 🌐 کانال طرح نخبگانی لبیک @tarhelabbayk
💠 بریده‌ای از کتابـِــ: قـراربی‌قـرار این روزها که دیگر مصطفی در میان ما نیست، به این مسئله خیلی فکر می‌کنم که شهید، بت یا قاب عکس روی دیوار نیست که نشود آن را به دست آورد. مصطفی نه نماز شب‌خوان قهاری بود نه هیچ کار خاصی که کسی نتواند انجام بدهد انجام داده بود. مصطفی فقط آدم خوبی بود و خوب و ساده زندگی می‌کرد، به قول آیت‌الله بهجت، انجام واجبات می‌کرد و ترک محرمات. وقتی انسان تمام عمرش حواسش باشد که خدا شاهد و ناظرش است و هیچ لحظه‌ای از یاد خدا غافل نشود، به مرحله شهود و شهادت می‌رسد. این شد که مصطفی‌هم در تاسوعای سال 1394 سیمش به اونی که باید وصل شد. °به نقل از همرزم شهید° 🌐 کانال هیئت لبیک تا ظهور @labbayktazohoor 🌐 کانال طرح نخبگانی لبیک @tarhelabbayk
soleimani.mp3
8.4M
زیارت عاشورا با صدای حاج قاسم 😭 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
❣ وصیت نامه شهید باغانی: اینجانب ناصرالدین باغانی بنده حقیر در درگاه خداوندم. چند جمله ای را به رسم وصیت می نگارم. سخنم را درباره عشق آغاز میکنم ما را به جرم عشق موأخذه می کنند. گویا نمی دانند که عشق گناه نیست امّا کدام عشق؟ خداوندا معبودا عاشقا، مرا که آفریدی ... بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمی کرد پس عشق به پدر و مادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه. به دنیا عشق ورزیدم، به مال و منال دنیا عشق ورزیدم، به مدرسه عشق ورزیدم، به دانشگاه عشق ورزیدم. امّا همه اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو «یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون» فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود «یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ» پس به عشق تو دل بستم. بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم ودیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری، فهمیدم در این مدت که فکر می کردم عاشق تو هستم اشتباه می کرده ام. این تو بودی که عاشق من بوده ای و من را می کشانده ای. اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می آمدم ولیکن وقتی توجه می کنم می بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتاده ام ولی باز مستقیم آمده ام. حال می فهمم که این تو بوده ای که به دنبال بنده ات بوده ای و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کرده ای و هر شب به انتظار او نشسته ای تا بلکه یک شب او را ببینی. حالا می فهمم که تو عاشق صادق بنده ات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود (عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر) آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق می نشستی. اما من بدبخت ناز می کردم و شب خلوت را از دست می دادم و می خوابیدم. اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر می کردم که با پای خود آمده ام وه چه خیال باطنی. این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنه جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نرد عشق ببازی من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می کردم. آخر تو بزرگ بودی و من کوچک، تو کریم بودی و من ل‍ئیم، تو جمیل بودی و من قبیح، تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو. کمند عشقت را محکمتر کردی و مرا به خط مقدم عشق بردی، در آنجا شراب عشقت را به من نوشاندی وچه نیکو شرابی بود. من هنوز از لذت آن شراب مستم. اولین جرعه ی آنرا که نوشیدم مست شدم ودر حال مستی تقاضای جرعه های دیگر کردم. امّا این بار تو بودی که ناز می کردی و مرا سر می گرداندی، پیاله ام را شکستی، هر چه التماس می کردم تا از حجاب ظلمانی بیاسایم، ندادی و زیر لب به من خندیدی و پنهانی عشوه کردی اکنون من خمارم و پیاله به دست، هنوز در انتظار جرعه ای دیگر از شراب عشقت به سر می برم. ای عاشق من، ای اله من، پیاله ام را پر کن و در خماریم نگذار. تو که یک عمر به انتظار نشسته حال که به من رسیده ای چرا کام دل بر نمی گیری؟ تو که از بیع و شراء متاع عشق دم می زنی، چرا اکنون مرا در انتظار گذاشته ای؟ اگر بدانم که خریدار متاعم نیستی و اگر بدانم که پیاله ام را پر نمی کنی، پیاله خود را می شکنم و متاعم را به آتش می کشم تا در آتش حسرت بسوزی و انگشت حسرت به دندان بگزاری... ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
❣وقتی قایق ها بسمت فاو حرکت کردند، در میان تلاطم خروشان اروند، اصغر ناگهان ازجا برخاست و گفت: بچها! سوگند به خدا من کربلا را میبینم... بچها بلند شوید کربلا را ببینید، از حرفهایش بهت مان زده بود. سخنانش که تمام شد، گلوله ای آمد و درست نشست روی پیشانی اش ارام وسط قایق زانو زد. خشک مان زده بود. بصورتش خیره شدم چون قرص ماه میدرخشید و خون موهایش را خضاب کرده بود ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan
❣نماز اول وقت سفارش شهدا به ما گفت : من تندتر می‌روم شما پشت سرم بیایید تعجب کرده بودیم !! سابقه نداشت بیشتر از صد کیلومتر سرعـت بگیرد !! غروب نشده رسیدیم گیلانغرب ... جلو مسجدی ایستاد ؛ ماهم پشت سرش نمــاز ڪہ خواندیم ، سریع آمدیـم بیـرون ... داشتیم تنـد تنـد پوتین‌هایمان را می‌بستیم ڪہ زود راه بیفتیم گفت : ڪجا با این عجله ؟! میخواستیم به نماز جماعت برسیم ڪہ رسیـدیم ... شهید ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd @ba_Shaheidan