eitaa logo
در جمع شهیدان
186 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
9 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ظهور نزدیک است
بزرگترین نبرد تاریخ که منجر به نابودی قوم لجوج بنی‌اسرائیل خواهد شد؛ به زودی توسط رخ خواهد داد و صدای درهم شکستن استخوان‌های گرگ‌صفتانِ کودک‌کش، به گوش همه آزادگان جهان خواهد رسید و آوازه‌ی حکومت عدالت گستر مهدوی در گوشه گوشه‌ی پهناور گیتی طنین‌انداز خواهد شد. آن روز تمام ایمان در مقابل تمام کفر قد علم خواهد کرد تا با درهم کوبیدن این هیمنه پوشالی، افول تمام کفر را نظاره‌گر باشیم. کوبیدن و تو چه می‌دانی؛ چه کوبیدنی!؟ کوبیدنی که مسیر ظهور را هموار خواهد کرد. آن روز علمدار انقلاب، عَلم‌ پیروزی را به دستان پرمحبت قائم آل محمد (ص) خواهد سپرد تا برای همیشه ریشه ظلم و ستم خشکانده و شر شیاطین و ظالمان از سر مظلومین کم شود. آری، سالها سوختیم... ناله زدیم.... ای کاش کربلا بودیم... ای کاش مدینه بودیم... امروز اما کربلا مهیاست... وقت یاریِ فرزند اباعبدالله فرا رسیده است... آماده‌ای!؟ لباس رزم بر تن داری؟! ۳ ─═┅═༅🇵🇸𖣔🇮🇷𖣔🇱🇧༅═┅┅─ به‌کانال‌ولایی بپیوندید👇 @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
🔷 شهید آوینی: «عرفان نیز نمی تواند مأمنی برای گریز از مبارزه باشد، بلکه اگر عرفان سالک طریق خویش را به میدان جنگ نکشاند، عرفان حقیقی نیست. 🔹عارف حقیقی درمی یابد که عالم اکبر در وجود او منطوی است و بیرون و درون و فرد و جمع، دو آینه رو در رویند و بر اساس، نه آنچنان است که تنها درون، میدان مبارزه با شیطان باشد. عارف حقیقی آن است که میان جهاد اکبر و جهاد اصغر جمع کند و مظاهر بیرونی شیطان را نیز بازشناسد و با آنان به ستیز برخیزد، و این آخرین سفر از اسفار اربعه سلوک است.» 🔸منبع: کتاب «رستاخیز جان»، مقاله «منشور تجدید اهل هنر»
🔷 شهید آوینی: «آن‌کس که ضعیف‌تر است از قدرت آمريکا بيش‌تر می‌ترسد و انسان‌هایی وارسته و قدرتمند چون امام خمينی (ره) که ترس را در وجود خويش کشته‌اند، به حقيقت می‌گویند که: آمريکا هيچ غلطی نمی‌تواند بکند.» 🔸منبع: کتاب «آغازی بر یک پایان»، مقاله‌ «در برابر فرهنگ واحد جهانی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️روایت سردار باقرزاده، فرمانده ستاد تفحص شهدا از معجزه آنی مادر حضرت ابالفضل (ع) در عراق و در ماجرایی مربوط به تفحص شهدا 🔸بیایید مانند سردار باقرزاده ما هم هر حاجتی داریم، نثار روح حضرت ام البنین(س) صلواتی بفرستیم و حاجت خود را بخواهیم.
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 تفاوت جمهوری اسلامی با دیگر کشورها در این است که آنها قصاب کودکان غزه هستند اما او اینگونه آنها را خوشحال می‌کند! ♦️شهید آوینی: «با پذيرش خود به عنوان كشور عقب افتاده و پذيرش غرب به عنوان پيشرفته چه چيزی را پذيرفته‌ايم؟ نتيجه طبيعی پذيرش اين تعابير آن است كه هم خود را يكسره در اين جهت قرار دهيم كه اين عقب‌ماندگی را جبران كنيم. ♦️اينكه ما موفق شويم و يا نشويم تغييری در اصل مطلب نخواهد داد و اصل مطلب اين است كه مگر پيش و پس كجاست كه آنها پيش رفته باشند و ما پس‌مانده؟ اگر پيش آنجاست كه غربی‌ها رسيده‌اند، صد سال سياه می‌خواهم كه به آنجا نرسيم و اگر پس اينجاست كه ما اكنون قرار داريم چه بهتر كه در همين جا بمانيم. ♦️پذيرش همين يک معنا در سراسر كره زمين كافی است برای آنكه هيچ انقلابی ايجاد نشود، چراكه اگر غايت انقلاب در نهايت همان است كه غربی‌ها به آن دست يافته‌اند، ديگر چه انقلابی؟ فقط می‌ماند آنكه مردمان كشورهای عقب مانده همچون دانشجويان چينی به خيابان بريزند و از دولت‌های خويش بخواهند كه هرچه زودتر آمريكايی شوند و به كشورهای پيشرفته ملحق گردند‍!» 🔸منبع: کتاب «آغازی بر یک پایان»، مقاله‌ «ایمان منجی جهان فرداست.»
در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای زائرانش دعا کند. سنگ قبر ساده او، حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را امیدوار میکند. 📜بخشی از : ✔️شما چهل روز دائم الوضو باشید. خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. ✔️نمازهای خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید درهای به روی شما باز میشود. ✔️سوره را هر شب یک مرتبه بخوانید. خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم. بعد از نمازهای یومیه فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید. زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. ✔️اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم. به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع الاجابه است پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است. 🌺شهیدسی ونهم مدافع حرم 🔹صد صلوات هدیه به روح 🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 شهید محمد اسلامی نسب شهیدی که رهبر انقلاب با دیدن این کلیپ فرمودند: " بگو...بگو... که با حضرت زهرا سلام الله ارتباط داری ببینید و لذت ببرید و هنر مردان خدا را نشر دهید       ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ #
عاشق حضرت زهرا(س) بود, می گفت کاش می شد مثل خانم گمنام باشم! 🌷 درمحور شیاربجلیه روی تپه ماهورها ، دیدم شهیدی افتاده به صورت اسکلت کامل با استخوان هایی سفید و براق! شهید لباسی برتن داشت که به کلی پوسیده بود . وقتی شهید رابلند کردم ، دنبال پلاک شهید گشتم وپلاک را پیداکردم. بسیار خوانا بود، سپس جیب شهید را گشتم و یک کارت نارنجی رنگ خاک گرفته از جیب شهید در آوردم. روی کارت را دست کشیدم تا اسم روی کارت مشخص شود. نوشته بود:"سید محمد حسین جانبازی ، فرزند سهراب ، ازاستان فارس" یک باره از خواب بیدارشدم وپیش خود گفتم : این خواب هم حتماٌ مثل خوابهای دیگر است و احتمالاً از پرخوری بوده . خلاصه زیاد جدی نگرفتم ولی شماره پلاک ونام شهید راکه هنوزبه یادداشتم ، دردفترچه ام یادداشت کردم. ☝ راوی:برادر نظر زاده 🌷 مدتی بود در منطقه کار می کردیم, اما هر چه می گشتیم چیز کمتری پیدا می کردیم. شب شهادت حضرت زهرا(س) بود. بچه ها متوسل شدند به خانم حضرت زهرا که دست خالی برنگردیم. یکی از بچه های تفحص گفت من خواب دیدم در این منطقه شهیدی به اسم سید محمد حسین جانبازی پیدا می کنیم! سریع شناختم, گفتم من می شناسم, از نیروهای من بود اما یادم نمی اید سید باشد. کار را شروع کردیم. غروب بود که در یک شیار شهیدی پیدا کردیم, لباس کامل و استخوان ها پوسیده. شماره پلاکش همان بود که دوست ما نوشته بود. روی کارتی اسمش نوشته شده بود"محمدحسین جانبازی" گفتیم همه چیز درست است اما این که سید نیست! گفتیم, این شهید با توسل به حضرت زهرا(س) پیدا شد, حتما خانم به ایشان توجه داشته و ایشان را جز اولاد و فرزندان خود پذیرفته اند! ☝ راوی:قاسم مهدوی 🌷روزی یکی از دوستاتم گفت: امروز در مراسمی خاطره ای از تفحص شهیدی به اسم محمدحسین جانبازی گفتند! تنم به عرق نشست, گفتم اما برادر من که مفقود است! گفت:منبع خاطره روزنامه جمهوری اسلامی مهر سال ۷۲ بود. روز بعد سریع رفتم سراغ ارشیو روزنامه های سال ۷۲، پیدایش کردم, همه چیز درست بود, اما دو سال از این تفحص می گذشت اما به ما خبر نداده بودند. سریع با ستاد تفحص تماس گرفتم, شماره پلاک را دادم, گفتند پیدا شده و معراج تهران است! زنگ زدم معراج شهدا تهران. گفتند بله این شهید اینجاست! گفتم پس چرا به ما خبر ندادید! گفتند: نمی دانیم! گویی خواست خود محمد حسین بود, که دو سال دیگر, حتی با اینکه شناخته شده بود مثل مادرش گمنام باشد. روز میلاد امام حسین(ع) بود که در شیراز تشیع شد. ☝ راوی:مهراب جانبازی(برادر شهید) 🌾🌷🌾 هدیه به معلم شهید سیدمحمدحسین جانبازی صلوات تولد:۱۳۳۹-شیراز شهادت:۱۳۶۵/۲/۲۴ تفحص:اوایل سال ۷۲ تشیع:۱۳۷۴/۹/۳۰ ❣
شهید سید محمد حسین جانبازی
❣مردادماه سال 1339 بود. نیمه‌شب، حدود ساعت سه بود که مادر درد زایمان گرفت. پدر را دنبال ماما فرستاد. مادر می‌گفت وقتی درد می‌کشیدم، به حضرت فاطمه(س) متوسل شدم که من کسی را ندارم، تو به فریادم برس و درد را بر من کم کن. ناگهان نور سبزی وارد اتاق شد و سه طاق‌نمای وسط اتاق را روشن کرد. مادر می‌گفت وقتی نوزاد به دنیا آمد، گریه نمی‌کرد. ماما گفت: خانم این پسرت، پسر خیلی مؤمنی می‌شود! درحالی‌که هنوز درد داشتم گفتم: از کجا می‌دانی؟ - این پسر نقاب داره! - نقاب چیه؟ نوزاد را بالا گرفت که ببینم و به پوستی که روی صورتش بود اشاره کرد و ادامه داد: نقاب پوستی هست که امام و پیغمبرها وقت به‌دنیا آمدن روی صورت داشتند، اجازه می‌دهید این را برای خودم ببرم! گفتم: اشکال نداره! پوست را از روی صورت نوزاد برداشت. نقاب سالم درآمد. تا نقاب را برداشت، نوزاد شروع به گریه کرد. آن‌قدر برای ماما مهم بود که قبل از اینکه به من و نوزاد برسد در حال تا زدن و برداشتن نقاب بود و می‌گفت: حواست به این پسر باشد، پسر مؤمنی می‌شود! پدر، آن شب، اسم سومین پسرش را حبیب گذاشت. 🌷🌹🌷 هدیه به شهید حبیب روزی طلب صلوات- شهدای فارس 👆برشی از کتاب قلب های آرام 2 ❣
❣سعید فرمانده گروهان ما بود. سر شب تقی با سعید بحثش شد و با او دعوا کرد. سحر با گریه تقی از خواب بیدار شدم، گفتم: چی شده، چرا گریه می کنی؟ گفتم: مُردم! تقی از همه ما جسورتر و شجاع تر بود. گفتم چرا، تو که از مرگ نمی ترسی که این جور گریه می کنی؟ گفت از خجالت مُردم. گفتم چرا؟ گفت نیمه شب دیدم شما سردتونِ، پتوی خودم انداختم روی شما. وقتی خوابیدم، از سرما خوابم نمی برد، دیدم سعید برای نماز شب بلند شد، تا متوجه شد روی من پتو نیست آروم پتوی خودش را روی من انداخت، از شرمندگی روی سعید اشکم در آمد.. 🌷🌹🌷 هدیه به سردار شهید سعید گلبیدی صلوات ❣