eitaa logo
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
33هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
11.9هزار ویدیو
113 فایل
❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙با خـدا باش پادشاهـ👑ـــی ڪن 💚بی خـدا باش هرچہ خواهی ڪن تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1898250367C031c8faa73
مشاهده در ایتا
دانلود
مردی خسیس تمام دارایی‌اش را فروخت و طلا خرید. او طلاها را در گودالی در حیاط خانه‌اش پنهان کرد. مدت زیادی گذشت و او هر روز به طلاها سر می‌زد و آنها را زیر و رو می‌کرد. تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد. همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت. روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت. او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش می‌زد. رهگذری او را دید و پرسید: «چه اتفاقی افتاده است؟» مرد حکایت طلاها را بازگو کرد. رهگذر گفت: «این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست. تو که از آن استفاده نمی‌کنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟» ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است. چه بسیار افرادی هستند که پولدارند اما ثروتمند نیستند و چه بسیار افرادی که ثروتمندند ولی پولدار نیستند. ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
🔰سه عذاب زود رس😱 🔻3 گناه است که در کیفر آنها شتاب میشود و برای اخرت نمیماند 🔸1⃣👈ستم به مردم 🔶2⃣👈ناسپاسی در برابر احسان 🔸3⃣👈عاق و نافرمانی از پدر و مادر ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
❤️ #نسیم_هدایت ❣ #قسمت_چهارم ✍🏼پدرم قلبش آروم شده بود... یه روز داشتیم با #جماعت نماز مغرب
❤️ ✍🏼توی کلاس عقیدتی من شدم خدارو شکر خیلی عالی بود خیلی داشتم که متن عربی درس رو حفظ کنم همینطور هم شد و توانستم حفظ کنم.... استادم خیلی کیف میکرد که من از حفظ متن عربیش رو میخونم سبحان الله چنین دورانی هیچوقت برنگشت واقعا زیبا بود....😔 روز چهارشنبه وقتی از برگشتم مادرم گفت امشب میاد... 😱وای تازه یادم افتاد، مادرم انتظار داشت خیلی بزنم..‌. 😏 اما خودم گفتم بیخیال حالا یه خواستگاری میاد ومیره منم میبینم که خواستگاری چطوریه.... درسته از نظر درس و قرآن سر بودم از همه ولی بازم از نظر شلوغی از همه سر بودم فقط دوست داشتم کیف کنم..‌.! ☺️خدایا من همه چیز رو سر سری میگرفتم ... شب شد همه عجله عجله داشتن خودشون رو جمع وجور میکردن منم داشتم سفره رو جمع میکردم ... انگار داشت برای اونا خواستگار میاد ولی بازم بودم مادرم شد و گفت کی میخوای خودتو جمع و جور کنی الآن میان آبرومون میره ... منم بازم بیخیال ولی دیگه اینبار مادرم یه جیغی زد سرم که از نهاد نابود شدم زود بلند شدم و رفتم خودم رو آماده کنم... یه دست لباس سبز روشن پوشیدم ساده ی ساده یه روسری سفید سرم کردم گوشه هاش رو دور گردنم پیچیدم و شال همون رنگ لباسم رو هم سرم کردم کاملا و ... ای بدک نبود خودمم از سادگیش خوشم اومد، نرفتم اون اتاق که مادرم گیرنده این چیه پوشیدی... نشستم و متن عربی فردا رو میکردم بیخیال بودم سرم رفته بود توی درس عقیده ام ... زنگ زده بودن ومن متوجه نشدم خواهر کوچیکم یه دونه زد تو سرم گفت مهمونا اومدن پاشو ... رفتم دم آشپزخانه وایسادم خونه ی ما جوری بود که وقتی وارد میشدی آشپزخانه رو میدیدی... 😢وای راستی راستی اومدن خواستگاری منه.... الآن چکار کنم تازه هول کرده بودم...! مردم توی جلسه ی خواستگاری چیکار میکنن ... بعد سلام واحوال پرسی منکه سرم رو انداخته بودم پایین و هیچ کدومشون رو ندیدم خواهرم هی به پهلوم میزد منم که روم نمیشد سرم رو بلند کنم ببینم چی میگه... والله توی 14 سال عمرم تا حالا نکشیده بودم اون هم تا این حد ولی ! چون همه چیز رو به مسخره گرفتم کمی که گذشت انقد نبردم ... پدرم و مهمونا دادشون بلند شد که نمیخوای چایی بیاری..؟ من همش مشغول ذکر کردن بودم کلا یادم رفته بود 🎈سبحان الله... 🎈والحمدلله 🎈ولا اله الا الله..🎈والله اکبر 🎈استغفرالله 😰با شنیدن صداشون گرفتم خواهرم اومد پیشم گفت خاک برسرت پسره اومد تو نگات کرد نمیدونی چشاش چه میزد... 😣اینو که شنیدم بازم گرفتم... الآن فهمیدم که چه گندی زدم آخه مگه همه چیز شوخیه، چای رو با هر بدبختی بود بردم و به همه تعارف کردم ولی انقد کردم رو همونجا گذاشتم وسط هال رفتم بیارم یادم نبود چایی رو گذاشتم اونجا توی راه بودم برم تعارف کنم که ای داد بیداد پام رفت توی سینی چایی...😭همه ریز ریز ای داد بر من... حتی ... 😱بعدا خواهرم بهم گفت پسره انقد خندیده بود که مثل شده بود... اینجا بود که یکی گفت حالا چی شده اتفاقیه که برای همه میفته نگاه کردم دیدم بود ، الله تعالی ازت راضی باشه نجاتم دادی داشتم از بنیه نابود میشدم سابقه نداشت که دست و پاچلفتی باشم... ✍🏼 .... ان شاءالله
✨﷽✨ 🌷پیامبر اکرم صلی الله علیه واله: 🔻نادان دارای ده صفت می باشد که از عقل بی نصیب است،آنها عبارتند از: 1⃣ با هر کس معاشرت نماید، به او ستم می کند؛ 2⃣ بر کسی که زیر دست اوست، تعدّی می نماید؛ 3⃣ به آن کسی که بالاتر از اوست، گستاخی می کند؛ 4⃣ گفتارش از روی فکر و اندیشه نیست؛ 5⃣ چون سخن می گوید، گناه می کند، و چون خاموش و ساکت باشد، غافل می گردد؛ 6⃣ اگر با فتنه ای مواجه شود به سویش می شتابد و در دست آن هلاک می گردد؛ 7⃣ چون فضیلتی ببیند از آن روی گردان شود؛ 8⃣ از گناهان گذشته خود باکی ندارد و در باقی عمرش دست از گناه ندارد؛ 9⃣ از کار نیک سستی نماید و در انجام آن کُند باشد؛ 🔟 نسبت به آنچه از دست داده یا ضایع ساخته بی اعتناست. 📚:تحف العقول/ص28 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️☝️ ❌ازتلنگرهایی که خدا واسمون میفرسته استفاده کنیم ✅یکی ازبهترین کلیپ های 🛑قرآن پر از تلنگرهای مخصوص برای اتفاقات لحظه ای و حساس وسرنوشت ساز زندگیمونه☝️😊 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستانی زیبا و تکان دهنده درباره اینکه خدا کجاست و در کجای زندگی ما قرار دارد ! شاید این داستان تاثیرش روی شما از هر چیز دیگری بیشتر باشد ! پس کلیپ را باز کنید و تا انتها ببینید و بدانید دستان خدا هر لحظه در دستان شماست !🙏 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
12.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداروباورکن، به خدا ایمان داشته باش سختی ها که همیشگی نیست بلاخره خورشید، ماه طلوع میکنه،بلاخره خوشبختی میرسه ازراه،میگن یه پادشاهی یه شخص بی‌گناهی رو انداخت زندان،نصف شب توخواب بهش گفتن که اون شخصی روکه انداختی زندان بیگناه بود،بایدآزادش بکنی، ازخواب بلند میشه دستور میده میگه: اون شخص رو آزادکنیدبیاریدش پیش من تاازش معذرت خواهی بکنم،به محض اینکه اون شخص بیگناه واردمیشه،میگه هرآرزویی که داری من برآورده میکنم،داستان روبراش تعریف میکنه،فکرمیکنیداون شخص چی میگه،اون شخص میگه خدایی که پادشاه یک مملکت روبه خاطربیگناهی من ازخواب بی خواب میکنه من چجوری میتونم از دیگران، ازبنده خداچیزی روبخوام...✍ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤⭐️🖤 🖤⭐️🖤 عاشـورای 🖤⭐️🖤حسینــی 🖤⭐️🖤ایــــــام 🖤⭐️🖤ایثــــــار 🖤⭐️🖤عشـــــق 🖤⭐️🖤بندگــــی 🖤⭐️🖤وآزادگی 🖤⭐️🖤برشـما 🖤⭐️🖤دوستان 🖤⭐️🖤عزیز و 🖤⭐️🖤گرامی 🖤⭐️🖤تسلیت 🖤⭐️🖤بــاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨پنجشنبه ی عاشورایی و ياد درگذشتگان😔 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🙏 التماس دعا 🙏 🍃در پنجشنبه ی روز عاشورا جهت شادی روح تمام مسافران آسمانی فاتحه ای قرائت کنیم🙏 روحشون قرین رحمت الهی باد 🙏 الهی آمین 🙏 🖤 𝐉𝐨𝐢𝐧 :
10.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان تکان دهنده زندگی موسس کارخانه جات معروف جهان که برای نخستین بار است می شنوید! همه ما بارها محصولات جهان را مصرف کرده ایم، اما با خدمتهای موسس میهن پرست و ایران دوست این کارخانه اصلا آشنایی نداشتیم! با دقت تا انتها ببینید! ایران امروز بیش از هر زمانی به چنین نخبگانی نیاز دارد! 👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
❤️#نسیم_هدایت ❣ #قسمت_پنجم ✍🏼توی کلاس عقیدتی من #اول شدم خدارو شکر خیلی عالی بود خیلی #علاقه
❤️ 💌 ✍🏼هر جوری بود خودم رو رسوندم به اتاق دیگه ؛ نیومدم بشینم اصلا نمیخواستم بیام اما مادرش صدام زد گفت بیا بشین پیش خودم.... 😭گفتم الآن چه موقع صدا زدن بود من با چه رویی بیام بشینم توکل کردم بر الله رفتم نشستم و سرم رو اصلا بلند نکردم اما کردم همه دارن نگاهم میکنن الان چیکار کنم بازم عموجان به دادم رسید و سر بحث رو باز کردن و از شرق به طرف غرب و از غرب به طرف شرق میرفتن و بحث از همه چیز و همه کس رو میگفتن... ساعت 11 شد و گفتن دیگه دیر شد و الحمدلله مراعات کردن و زود رفتن و خداحافظی کردن... آخر شب داشتم خونه رو جمع وجور میکردم پدرم اومد و گفت خوب نظرت چیه منم که مثل همیشه گفتم بیخیال اینا که نیومدن واسه نسشتیم دو کلوم حرف زدیم ، خوش گذشت تموم شد.... یه دفعه خواهرم گفت ولی تا حالا از هیچ صحنه ای مثل صحنه مچل شدن تو لذت بخش نبود منم یه نگاه خشم گین بهش کردم و رفتم که دیگه بخوابم.... فرداش در هم درسهام خوب شد و هم بعد از ظهرش رفتم کلاس اون روز هم باید درس قبلی رو حفظ میکردم و هم باید درس جدید رو میدادم یاالله منو چه به کردن توکل کردم بر الله سبحان و شروع کردم به حرف زدن ودرس دادن... درس اون روز در مورد لااله الا الله بود اثبات و نفی بود و تمام شروطش هم بود هی گفتم و هی گفتم فهمیدم بچه ها همه یه جور نگام میکنن بعدا گفتن کارت بود.... 😳اصلا فکرش رو هم نمیکردیم تا این حد عالی باشی تو دلم گفتم پروردگارا این تو بود که من تونستم امروز رو بدون هیچ اشکالی درس بدم وگرنه منکه خودم هنوز یک بچه ام... خدارو شکر برای تمام نعمتهایی که به من داد و در اونجا بود که یاد قبل افتادم اون وقتا که با خانوادم همیشه و داشتیم ، والله داشتم به اینکه : 💫 ☝️🏼️پروردگارا ایمان دارم به تک تک آیه هایی که فرستادی به تک تک وعده هات وبه تک تک نامهای مبارکت پروردگارا رو برام آسان کردی یاالله ازت میخوام در بندازی و باشم و در هیچ مرحله ای از زندگیم لغزش نداشته باشم آمین.... 😱بعد از یه هفته و نیم بازم سر و کله ی پیدا شد ای داد بیداد منکه فکر کردم تموم شد و رفت پی کارش... پدرم گفت زنگ زدن گفتن امشب میان اونجا منم گفتم باشه خیلی هم خوشحال میشیم... 😢منم گفتم بابا آخه شما نباید به من چیزی بگی تا منم بدونم پدرم گفت منکه جواب و رو ندادم این دست خودته اونا گفتن بیاییم اونجا منم گفتم باشه فقط همین.... شب شد و من باز بیخیال بودم از دفعه قبل بدتر بودم مادرم بازم کرد برو لباس بپوش اما این دفعه یه چیز خوب بپوش زرشکی توره رو بپوش...منم گفتم نخیر حوصله اون لباس رو ندارم هر چند من با لباس قرمزی بیام پیش بشینم که چی مثلا پیش خودم دیندارم مامانم حریفم نشد و هیچی نگفت... رفتم اون اتاق که لباس بپوشم بازم یهو لباس ساده پوشیدم اما لباسی که خیلی خیلی بود رو تنم کردم اون لباس اندازه مادرم بود ولی من بردم واس خودم گفتم برای جلوی چشم خوبه رنگش هم آبی تیره بود خیلی عالی.... ☺️بزار پشیمون بشن دیگه برن و برنگردن تو دلم بود نرفتم اون اتاق در رو هم بستم تا کسی نیاد ببینه چیکار کردم گفتم کار دارم..... زنگ در رو زدن و داداشم در رو باز کرد همینکه صدای پاشون رو شنیدم که از پله ها اومدن بالا منم رفتم خوش آمد گویی مادرم چشماش رو درشت کرد و قرمز شد از عصبانیت منم که بیخیال یکباره چشمم خورد به دوتا چشم عسلی ای وای اینکه بود.... و من سلام و احوال پرسی کردم اصلا متوجه نشدم اون پشت سر خواهرشه وای عجب چشمایی داره چه خوشکله... منکه قبلا ندیده بودمش خلاصه رفتیم نشستیم و یه دفعه خواهرش گفت این لباس مال خودته...؟ با و مادرم رو نگاه کردم تو دلم گفتم آخه این چه سوالی بود الان مادرم چشماش قرمز شده... ای داد الان بیچاره از میترکه.... منم جواب دادم بله مال خودمه ،پا شدم بریزم اگه یکم بیشتر اونجا نشسته بودم اوضاع بیخ پیدا میکرد.... ✍🏼 .... ان شاءالله
13.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞بخشندگی خدا 💞و خانواده فقیر بسیار زیبا تا انتها ببینید❤️ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨