eitaa logo
در جمع شهیدان
226 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
12 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ( غلامعباس گلی ) ۸ ۱۳۶۶ : . 💢 همسر شهید : «بعد از شهادت دوستش «سیدکریم حسینی»، کمتر به خانه می‌آمد. وقتی هم می‌آمد، فقط از شهادت حرف می‌زد. زمانی که بچه‌هایم «سجاد و جواد» به سمتش می‌رفتند، می گفت: کریم دیگر نیست که حسن و حسین خود را بغل کند. من چطور شما را در آغوش بگیرم؟» . #🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید ================================== دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @Ghesehaye_Shohada @zohoore_ghaem
🏷 از وصیت‌نامه سبزعلی میرزاپور ( ) : ۷ ۱۳۶۶ : . ▫️پدرم هرگز فراموش نخواهم کرد آن روز که از کار خسته برگشتی و به من حمد می آموختی و اصول دین را به من یاد می دادی و مرا به خواندن قرآن سفارش می کردی و تنها آرزویت این بود که مرا در راه راست هدایت کنی.بدان که زحماتت بیهوده نبود.پدرم باید حاصل آن زحمات با شهادت جواب داده می شد.به خدا قسم هیچ اجری برای شما بالاتر از شهادت فرزندت نیست.بدان که رنجهایت به ثمر رسیده و تلاشهایت نتیجه مطلوب را بخشید. . #🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید ================================== دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @Ghesehaye_Shohada @zohoore_ghaem
18.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 فرمانده بود اما به همه میگفت من بنّا هستم...تو ماموریت هایی که میرم حمام درست میکنم دستشویی می‌سازم. او کسی نبود جز محمود رادمهر. . 🎥 محمود ( ۱۷ ۱۳۹۵_ ) . 🆔 @hafttapeh @sangareshohadababol
34.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه بودند... محمدتقی سالخورده_حسین مشتاقی سعید کمالی_حسن رجایی فر_حاج رحیم کابلی_محمد بلباسی_سید جواد اسدی و ... 🎙صادق نژاد هم واسه بچه ها میخوند : مِن ذوالفقار علی مِه داعش بی دین بَدون شیرِ مازندِراندمه داعش بی دین بدون . 📆۱۷ روز حماسه‌ی خان طومان و سالروز ۱۳ مدافع حرم گرامییاد.🇮🇷 . 🆔 @hafttapeh @sangareshohadababol
🔸حسین موتور می‌راند و من پشت سرش نشسته بودم ناگهان وسط «تپه‌های ذلیجان» ایستاد پرسیدم: چی شد؟ چرا ایستادی؟از موتور پیاده شد و گفت: تو بنشین جلو و رانندگی کن گفتم: چرا؟ گفت: احساس می‌کنم دچار غرور شده‌ام تعجب کردم، وسط دشت و تپه‌های ذلیجان، جایی که کسی ما را نمی‌دید، چگونه چنین احساسی پیدا کرده بود؟ . 🔸وقتی متوجه تعجب من شد، در حالی که به تپه کوچک پشت سرمان اشاره می‌کرد، گفت:"وقتی به آن تپه رسیدم کمی گاز دادم و از موتورسواری خودم لذت بردم معلوم میشه دچار هوای نفس شدم؛در حالی که به خاطر خدا سوار موتور شده‌ایم،تا مدت‌ها سوار موتور نمی‌شد ... . ▪️ خزايي راوري، بيستم 1345، در شهر راور ازتوابع متولد شد و در بيست‌و دوم ،‌ در بر اثر اصابت ‌ به‌ ‌رسيد. . 🌷