eitaa logo
در جمع شهیدان
226 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
12 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
علیرضا اسوه ایمان و اراده، صبر و بردباری و خلاقیت و ولایت‌مداری بود؛ هرگز دوست نداشت از مأموریت‌هایش سخنی به میان بیاورد؛ با اینکه بیشترین پروازهای جنگی را با هواپیمای (اف ـ 4)‌ انجام داده بود و قهرمان پروازهای برون‌مرزی محسوب می‌شد اما در بازگو کردن آن همه رشادت و از خودگذشتگی ابا داشت تا مبادا فداکاری‌هایش به شائبه ریا آلوده شده و خدای نکرده خودنمایی کرده باشد. علیرضای من به قهرمان پروازهای برون‌مرزی شهره بود و حتی زمانی که مسئولیت‌های مهم داشت و قانوناً از پروازهای جنگی بر حذر بود، به پرواز درمی‌آمد و همین امر روحیه سایرین را برای جنگیدن تقویت می‌کرد. پسرم از جمله خلبانانی بود که در طول هشت سال دفاع مقدس سخت‌ترین عملیات‌های جنگی را انجام داد و به کابوسی برای نیروهای عراقی تبدیل شده بود. 🌷
🔹باید از کار او سر در می آوردم، آن شب تا نماز تمام شد، سریع بلند شدم ولی از او خبری نبود زودتر از آنچه تصور می کردم رفته بود، قضیه را باید می فهمیدم، کنجکاو شده بودم هنوز صفوف نماز از هم نگسسته بودکه غیبش زد. 🔸شب دیگر از راه رسید، نماز و عبادت. مصمم بودم بدانم علی کجا می رود . طوری در صف نماز قرار گرفتم که جلوی من باشد با سلام نماز بلند شد ، من هم بلند شدم به بیرون از مسجد می رود. 🔹در تاریکی کوچه ای رها می شود و من هم تا به خود می آیم، بر دوش او یک گونی می بینم از کجا آورده بود نفهمیدم  کوچه ها را در تاریکی یکی  پس از دیگری طی می کند . هنوز متوجه من نشده بود.  🔸درب اولین منزل ایستاد گره گونی را باز کرد پلاستیکی را کنار در گذاشت چند مرتبه به شدت در را کوبید و سریع رفت در باز شد زنی پلاستیک کنار در را برداشت به بیرون سرک کشید و برگشت . 🔹من به دنبالش راه افتادم، دومین منزل ، سومین منزل و ..... وقتی گونی خالی شد من به سرعت به طرف مسجد حرکت کردم رودتر از او رسیدم منتظرش ماندم ، علی وارد مسجد شد . جلو رفتم ، سلام کردم جواب داد . گفتم جایی رفته بودی : نه ... مثل اینکه جایی رفته بودی ؟ 🔸با نگاهش مرا به سکوت وا داشت. من جایی نبودم ، همین اطراف بودم ،فایده ای نداشت . به ناچار از او جدا شدم و او را با خدایش تنها گذاشتم . کاری که بعضی شبها تکرار میکرد . می خواست همچنان مخفی بماند. 📎فرمانده محور عملیاتی لشگر ۴۱ ثارالله 🌷 ولادت : ۱۳۴۵/۸/۱۸ کرمان شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۴ عملیات کربلای ۴
💢‍ از نخستین دانش‌آموخته دکتری فیزیک و پسادکترای پژوهشگاه دانش‌های بنیادی در ایران چه می‌‌دانید؟ چرا او را به شهادت رساندند؟ ▪️دکتر مسعود علیمحمدی که نخستین دانش آموخته دکتری فیزیک داخل کشور به شمار می‌رود تا زمان شهادت بیش از 80 مقاله در معتبرترین مجلات علمی به چاپ رسانده و در سال 86 در بیست و یکمین جشنواره بین‌المللی خوارزمی حائز رتبه دوم پژوهش‌های بنیادی شده بود. ▪️مسعود علیمحمدی، سوم شهریور 1338 در تهران متولد شد. تحصیلات دانشگاهی‌اش را با قبولی‌ در مقطع کارشناسی رشته فیزیک در دانشگاه شیراز از سال 1356 آغاز کرد که در مجموع به دلیل هفت ترم تعطیلی دانشگاه‌ها پس از انقلاب فرهنگی، هشت سال به طول انجامید. ▪️وی با وجود دریافت امتیاز استفاده از تحصیلی‌ برای رفتن به خارج از کشور با قبولی در دوره‌ کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی شریف در سال 1364، تصمیم به ادامه تحصیل در رشته‌ فیزیک در داخل کشور گرفت. سه سال بعد همزمان با فارغ التحصیلی از این دوره، به عنوان یکی از پذیرفته‌شدگان اولین دوره‌ دکتری فیزیک دانشگاه صنعتی شریف در کنار دیگر دوستانش به تحصیل خود ادامه داد. ▪️وی در سال 1371 به عنوان نخستین دانش آموخته دوره‌ دکتری فیزیک در داخل کشور از پایان‌نامه خود دفاع کرد. دکتر علیمحمدی پس از یک سال همکاری با دانشگاه تربیت معلم تهران از سال 1372 به طور رسمی به عضویت هیات علمی دانشکده‌ فیزیک دانشگاه تهران درآمد و در همان سال‌ها برای مدتی کارهای پژوهشی خود را به همراه دیگر دوستانش در پژوهشگاه دانش‌های پی‌گیری می‌کرد. ▪️او تا لحظه‌ شهادتش در نهایت خلوص، از آن چه در توان داشت در جهت روز افزون کشور در زمینه‌ پژوهش، آموزش و مدیریت علمی دریغ نورزید. تنها استادی بود که به اذعان اساتید دانشکده فیزیک، مبلغی که سالیانه برای کارهای علمی به ایشان پرداخت می‌شد را به دانشکده جهت دانشگاه می‌داد. ▪️زمینه‌ وی عمدتا «فیزیک انرژی‌های زیاد، مدل‌های حل پذیر، تا حدودی ماده چگال نرم و در اواخر، گرانش و کیهان شناسی» بود. او درسال 1386 یکی از برگزیدگان جشنواره بین‌المللی خوارزمی بود که طرحش رتبه‌ دوم پژوهش‌های بنیادی را کسب کرد. ▪️وی خرداد ماه سال 87 به عنوان یکی از دو نماینده ایران در پروژه (مرکز تابش سینکروترون برای تحقیقات و علوم کاربردی در خاورمیانه) منصوب شده بود. ▪️دکتر علیمحمدی در ساعت ۷:۳۰ صبح ۲۲ دی ۱۳۸۸ هنگام خروج از منزل در اثر انفجار بمب کنترل از راه دور که در یک موتورسیکلت در کنار در منزلش جاسازی شده بود به شهادت رسید. پیکر ایشان، پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۸ با حضور انبوه تشییع کنندگان در جوار امامزاده علی اکبر ع در شمال تهران به خاک سپرده شد. 📎دانشمند هسته‌ای دکتر : ۲۲ دی ۱۳۸۸ 🌷
هدایت شده از در جمع شهیدان
●عکس شهدای مدافع حرم رامرورمی کنم که چشمانم برروی عکس شهید جوانی خیره می ماند، شهیدمحمدسخندان 23 ساله بالباس رزم ایستاده ومی خندد.
عکس است، اماصدای خنده هایش را می توان شنید.

●محمدبه شوهرخواهرش گفته بود که قصددارد به سوریه برودوممکن است دیگربازنگردد وشوهرخواهرش نیزبه او گفته بودکه حالاکه به عنوان تیپ فاطمیون وبانام جهادی سیدذاکرحسینی به سوریه می رود ممکن است مفقودشود، امامحمددرپاسخ گفته بود به خاطر حضرت زینب سلام الله علیها علیها می رودواگرصلاح باشد جنازه اش پیداخواهدشد.

●ازمادرشهیدسخندان علت انتخاب نام جهادی سیدذاکرحسینی راجویا می شوم واودرپاسخ میگوید:محمدپیش ازاعزامش به سوریه پرسیده بود که مظلوم ترین شهیددرسوریه که بوده!؟ وهمه سیدذاکررا معرفی کرده بودند ازاین رواین نام رابرگزید، داعش نمیتوانست سیدذاکر رابگیرد به همین خاطراو را باآتش محاصره کردندوسیدذاکر زنده زنده درآتش سوخت
. 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
📎برشی از کتاب پرواز از کرانه فرات عشق و علاقهٔ محمد به رهبر انقلاب ویژه بود. سخنرانی‌های ایشان را دنبال می‌کرد و اگر کسی تهمتی ناروا به ایشان می‌زد با سعه‌صدرو منطق پاسخش را می‌داد و هیچ توهینی را نسبت به شخص ایشان تحمل نمی‌کرد. به معنای واقعی کلمه ولایتمدار بود و با کلام و عملش پیرو راستین رهبر بود. معتقد بود اجتهاد در برابر حرف‌های صریح و شاخص رهبر انحراف است و هیچ‌کس نباید جلوتر یا عقب‌تر از خط و حرف ولی‌فقیه حرکت کند. خیلی از دوستان و اطرافیان به خاطر روش و منش زندگی محمد عاشق رهبری شدند.  ✍به نقل از پدر شهید 🌷
🔸دیدار ما با مقام معظم رهبری زمانی اتفاق افتاد که حاج یدالله کلهر به دلیل رشادت‌های فوق العاده‌شان در عملیات والفجر 8 دستشان مجروح شده بود و عصب دست قطع شد، ضمن اینکه یکی از کلیه‌هایش را هم به اسلام تقدیم کرد؛ مقام معظم رهبری شناخت عجیبی از شهید کلهر داشتند و با این شهید حشر و نشر داشتند. 🔹وقتی به دفتر ریاست جمهوری رفتیم، حضرت آقا خطاب به سردار کلهر فرمودند: «حاج یداللهِ ما چطور است؟» چهار نفر بودیم که به محضر مقام معظم رهبری رفته بودیم، شهید کلهر، شهید میررضی، رسول توکلی و من. وقتی آقا از اوضاع دست حاج یدالله پرسیدند، حاج یدالله نگاهی به ما انداخت تا ببیند حواسمان به او هست یا نه! وقتی متوجه شد که ما حواسمان هست با زیرکی گفتند: «الحمدلله! با آن کنار آمده‌ام!»   🔸ما تا روز شهادت این شهید بزرگوار حتی یک بار هم از ایشان نشنیدیم که از درد دستش حرفی بزند. بعد از این پاسخ سردار شهید کلهر، حضرت آقا هم که در سال 60 عصب دستشان بر اثر انفجار مسجد ابوذر قطع شده بود، به این شهید فرمودند «من اوضاع تو را درک می‌کنم زیرا از وقتی که عصب دست من قطع شد تا زمان زیادی درد دست نمی‌گذاشت بخوابم و هر شب چندین بار با درد از خواب بیدار می‌شدم». 🔹شهید کلهر بعد این فرمایش مقام معظم رهبری  باز با زیرکی تمام گفتند «آقا من هم همینطور». یعنی شهید کلهر هم تا پاسی از شب از درد خوابش نمی‌برد ولی چون با خدا معامله کرده بود تا زمانی که مقام معظم رهبری اشاره نکرده بودند و از درد دست خودشان حرفی نزده بودند، حاج یدالله هم هیچ حرفی نزد. ✍به روایت سردارعلی فضلی 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۳ شهریار ، البرز ●شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۱ شلمچه ،عملیات کربلای ۵
📎سخنی با مسئولین ما از شما توقع نداریم به جبهه بروید و تفنگ بر دوش بگیرید ، هر چند جبهه جایگاه مردان خداست و ما حدود 20٪ از روحانیونمان در جبهه‌ها به شهادت رسیدند ما اینها را از شما نمی‌خواهیم ما توقعمان کم است ؛ نمی‌گوییم وسائل رفاهی می‌خواهیم ما می‌گوییم را باز نگذارید . دست عاملان فساد و فحشاء را باز نگذارید ما می‌گوییم بر مناصبی که زده‌اید بخاطر هر چیز که پیش شماها قداست دارد ، درد امت حزب اله و خانواده محترم شهداء و آنانی که می‌سوزند را فقط خدا رسیدگی کنید و آن روزی خواهد آمد که خداوند شما را از این مناصب به و آن روز دیگر برای دیر است... 🌷 ولادت : ۱۳۴۲/۶/۳ خمین ، استان مرکزی شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۸ شلمچه ، عملیات کربلای ۵
🔰ملت عزیز ایران پشتوانه ولایت فقیه و رهرو راه امام امت باشید، چون هر دو مانع دیکتاتوری می‌شود؛ الان در حال حاضر کشور‌های بزرگ استبداد و استعمارگر از ولایت فقیه می‌ترسند، چون ولایت فقیه مخالف حرکت استبدادی و انحرافی می‌باشد. 🔰امام را هرگز تنها نگذارید که غضب خدا نصیبتان نگردد و اگر همیشه با او باشید و پیرو خط او باشید، رحمت خدا که در حال حاضر مشاهده می‌کنید به سوی‌تان سرازیر می‌شود. 📎فرماندهٔ گردان‌امام‌حسین(ع) تیپ فاطمة‌الزهرا 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۶/۷/۱ کازرون ، فارس ●شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۸ دهلران
✍دراین موقعیت زمانی و مكانی جنگ ما جنگ اسلام و كفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت خیانت به پیامبر اكرم «ص» و امام زمان «عج» و پشت پا زدن به خون شهداست و ملت ما باید خود را آماده هرگونه فداكاری بكند.در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی جان داد و فداكاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا كند كه ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام را با خلوص نیت پیدا كنیم... 🌷 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید ================================== دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @Ghesehaye_Shohada @zohoore_ghaem
‼️در طول زندگی مشترک خود با همسرش، بیش‌تر اوقات را در جبهه گذارند. قبل از عملیات کربلای ۵ به مرخصی آمد و به همسرش گفت: «مریم! خدا خواست که حداقل بار دیگر بیایم شما را ببینم. چون امام زمان (عج) را در خواب دیدم و گفت: برو خانه که آخرین دیدار تو خواهد بود. مریم من از تو راضی هستم امیدوارم که خدا هم از تو راضی باشد.» ‼️به عمویش می گفت : « مسجد و حسینیه  می سازی اما بدانکه ثوابش به اندازه یک روز حضور درجبهه نیست چون اسلام درخطر است  همه ما باید در جبهه حضور داشته باشیم.» ‼️اهل مسجد و نماز شب بود. بعضی وقت ها شب به بیرون سنگر می رفت بعدها فهمیدم  که در دل شب به نماز و راز و نیاز میایستد. به همه سلام میکرد اگر چه از  او کوچکتربودند حتی وقتی برادر کوچکش وارد اطاقش میشد به احترام او از جای  خود بر میخاست. 📎فرماندهٔ گردان علی‌ابن‌ابیطالب یگان دریایی 🌷 ولادت : ۱۳۴۳/۷/۴ آمل ، مازندران شهادت :۱۳۶۵/۱۱/۱۰ شلمچه ، عملیات کربلای ۵
یک روز همراه دخترم به سید محمد (گلزار) رفتیم شادی رو به من گفت : مامان نگاه ، عکس بابا !!! هرچه نگاه کردم چیزی ندیدم وقتی برگشتم علی زنگ زد ؛ و جریان را برایش تعریف کردم علـی خنـدید و گفت : واقعا دخترم دیده درست داره میگه ، من جـام تـوی گلــزار شهـداست ... ده روز بعد خبر شهادتش را آوردند. ✍ راوی : همسر شهید ▫️ولادت : ۶٤/۰۱/۰۱ کازرون ▫️شهادت : ۹٤/۱۱/۱۶ سوریه ▫️عملیات آزادسازی نبل و الزهرا 🌷 🕊🕊
●وقتى از جبهه مى‏ آمد، به او مى‏ گفتم: ديگر بدن تو سوراخ سوراخ است، لازم نيست به جبهه بروى. بيا و دستِ زن و بچّه ‏ات را بگير و مدّتى به روستا پيش ما بيا تا ما از دلتنگى در آييم. ○او در جواب میگفت: مادرم، اگر من نروم يا ديگران نروند، میدانى چه خواهد شد؟ ديگر از اسلام خبرى نخواهد بود و هر يك از ما به دست يك كافر خونخوار خواهيم افتاد كه ايمان و انسانيّت ندارند. پس بايد به اين انقلاب و جنگ تا جايى كه در توان داريم كمك كنيم.»  ●به او خبر داده بودند كه بيا مبلغى واريز كن كه بروى مكّه. گفته بود: مكّه من در همين جاست و به زودى به مكّه‌اى خواهم  رفت كه خشنودى خدا در آن است و آن شركت در عمليّات بود» ✍به روایت مادربزرگوارشهید 📎 پ ن: فرماندهٔ لشگر ۵نصر 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۵/۸/۲ اسفراین ، خراسان شمالی ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۳ عملیات والفجر۸ 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید ================================== دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @Ghesehaye_Shohada @zohoore_ghaem