🌹شب ششم 🌹حضرت قاسم ع🌹
من قاسم ابن الحسنم
باشد زره پیروهنم
در اوج عزت آمدم
باشد شهادت عسلم
احلی من الاعسل بُوَد
در حرف و در عمل بود
این رزم من همچون پدر
یک گوشه از جمل بود
عمو حسین ۴
گفته پدر شرح غمت
من جان نثار مقدمت
در کربلا در وقت جنگ
تا من شوم مُلازمت
شاگرد درس اکبرم
عمو بیا تو در بَرَم
افتادم از پشت فرس
عمو به فریادم برس
عمو حسین ۴
کشتی عشقِ من عمو
با نیزه و تیر عدو
بر ساحلت افتاده است
برس به فریادم عمو
جدم پیمبر حاضر است
دشمن ز ایمان کافر است
مزد رسالت می دهد
بر حق حیدر جائر است
عمو حسین ۴
۱۵ مرداد ۹۸
شعر اصغر نریمانی
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
🌺شب هفتم حضرت علی اصغر ع🌺
آتیش فتنه شد بپا
زده شرر بر جان ما
کودک ششماهه ی من
سرباز کوچیک بابا
لالایی ای عزیزم
آروم بخواب عزیزم
شرمنده ام ندارم
یه قطره آب عزیزم
علی علی ِاصغر ۴
از صبح گریه کرده ای
از صبح تو نمی خوابی
بمیرم از برات علی
که تشته و بی تابی
اینقدر نکن تلظی
با دل من عشق بازی
مادر که شیر نداره
آماده بر جانبازی
علی علی اصغر ۴
ای لشکر ستمگر
این آخرین پیامم
شیر خواره هست اصغرم
شرحی از این قیامم
حالا شده حرمله
کمان بدست سه شعبه
گشته گلوی اصغر
غرق بخون و پرپر
علی علی اصغر ۴
۱۹ مردادماه ۹۸
شعر اصغر نریمانی ،کربلای معلی
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
#شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر.س
#واحد
#لیلا_علیزاده
#صالحی_پور
#اینورچشمانترم
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
ای نور چشمان ترم
آیینه ی پیمبرم
ای حاصل عمر پدر... جانم علی اکبرم...
بیا و رحمی کن به حال من
برابر بابا قدم بزن
گذشتم از تو دگر چاره ای نیست
برو علی جان
تو را به دست خدا میسپارم
برو به میدان
تو میروی و میرود
جان پدر همراه تو
تو میروی و مانده است
چشم پدر به راه تو
علیِ اکبر من (۵)
#بنددوم
ای یوسف کرب و بلا
اینگونه برگشتی چرا؟
ای کاش علی در خاک و خون هرگز نمی دیدم تو را
ترک ترک خورده لبان تو
چه آتشی دارد زبان تو
علی سرت وا شده مثل حیدر
غریب بابام
شکسته پهلوی تو مثل مادر
غریب بابا
هر سو فتاده پیکرت
چیزی نمانده از تنت
باید خدا یاری کند
من را برای بردنت..
علیِ اکبر من(۵)
#بندسوم
بی تو زمین گیرم علی
از زندگی سیرم علی
برخیز و بابا را ببین از گریه میمیرم علی
کنار بابایت کمی بمان
موذنم باز هم اذان بخوان
تو میروی،میرود جان من هم
عزیز بابا
تو میروی ،میشود پشت من خم
عزیز بابا
عمری تو را دیدم علی
با چهره ی پیغمبرم
این لحظه ها اما شدی
خیلی شبیه مادرم
علی اکبر من(۵)
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
نوحه ای بسیارزیبای ای گل وفا حسین سنج وطبل سه ضرب
ای گل وفاحسین..شاه کربلاحسین۲
یه شب گریه نکنم میمیرم
یه روزسینه نزنم میمیرم
یه عمرپای علمِ اربابم .دارم این نوحه رودم میگیرم
ای گل وفاحسین..شاه کربلاحسین۲
لبریزاه.ونوحه ودم گیریه میکنم
بی تابمو بیادحرم گریه میکنم
شایستهٔ زیارت شش گوشه نیستم
این روزابحالِ خودم گریه میکنم
تاتل زینبیه وگودال قتلگه.
تاخیمه ها قدم به قدم گریه میکنم
درعلقمه بیاده لبت آب میشوم
باروضه های مشک وعلم گریه میکنم
گفتندچشم خواهرت ازدست رفته است۲
معلوم شدبرای توکم گریه میکنم۲
یه شب گریه نکنم میمیرم
یه روزسینه نزنم میمیرم
یه عمرپایه علم اربابم دارم این نوحه رودم میگیرم
ای گل وفاحسین..شاه کربلاحسین۲
Mohammad.Ahmadi .....:
Mohammad.Ahmadi .....:
#نوحه حضرت علی اکبر ع
#زنجیرزنی
#کربلایی محمداحمدی
#سنتی 98
▪️▫️◾️◽️◼️◻️🏴🏴🏴🏴
#ای چراغ سحرم علی اکبر پسرم (2)#
ای جوانان به منو نعش جوانم نگرید
جسم پاشیده ز هم را سوی خیمه ببرید(2)
دیده بگشا که سکوت تو مرا کشت علی، قاتل من بود آن کس که تو را کشت علی
#ای چراغ سحرم علی اکبر پسرم (2)#
▫️▪️▫️◾️◻️◼️🏴🏴🏴🏴
دست بگذار روی زخم سرت ای پسرم
آخر ای میوه ی دل عمه ات آمد ز حرم
لب خونین بگشا بار دگر حرف بزن، از لب تشنه و از دیده ی تر حرف بزن
#ای چراغ سحرم علی اکبر پسرم(2)#
◽️◾️▫️◼️◻️▪️🏴🏴🏴🏴
🏴 فراغت آش، طوفندم کرد
آی زبان تشنه ات شرمنده ام کرد
آی کنار پیکرت جان داده بودم، ولی زینب رسید و زنده ام کرد
علی باباااااااا غمت چون شمع محفل کرده آبم، آخی گهی بی تاب و گه آی در پیچ و تابم
آی نگاه مادرت زهرا به من گفت
وی که با خون سرت کردی خزابم🏴
لب خونین بگشا بار دگر حرف بزن
از لب تشنه و از دیده ی تر حرف بزن
از شرار جگرم خون جگر سنگ کنم که ز خون پسرم صورت خود رنگ کنم
#ای چراغ سحرم علی اکبر پسرم (2)#
◻️◼️▫️◼️▫️◼️🏴🏴🏴🏴
#نوحه حضرت علی اکبر ع
#زنجیرزنی
#کربلایی محمداحمدی
#سنتی 98
▪️▫️◾️◽️◼️◻️🏴🏴🏴🏴
بسم الله الرحمن الرحیم
✳️شب تاسوعای حسینی
🔷 #زمینه
✅ شعر و سبک : #مجید_آقاجانی
⬇️ بند ۱
نزار که تنها بمـونم یارم بـاش
حس بدی دارم و دلدارم باش
منو تو اوج غم هـمراهـی کـن
بلندشو از جاتو علمدارم باش
شـده پاره پاره مشـک تو
دارم از این غصه میمیرم
بدون تو جونی واسه من
نمونده حالا چه دلـگـیرم
شندیم وقتی صدات اومد
دلم یکباره شکسـت در هم
دیدم جسمت پرشده از تیر
دارم حالا میسوزم ازاین غم
علمدارم ای علمدارم
⬇️ بند ۲
چی اومده سرتو ماه خیمه
بلند شده دوباره آه خیمه
رو سرمون داره بلا میباره
دستمو ول نکن پناه خیمه
نشسته تیری توی چشـمات
دیگــه جـایــی رو نـمیـبینی
میخوای انگاری بگی چیزی
که تو سینت کرده سنـگینی
شدم شرمندت برادر جان
بــه رقـیـه قــول آب دادم
بارون تیـرو نـیزه میبـارید
حالا از روی مرکب افتادم
علمدارم ای علمدارم
⬇️ بند ۳
مـیکـشی پـاتـو روی خاکا ای وای
ببین که طوفان شده برپا ای وای
بعد زمـین خـوردن تـو مـیخـندن
نـمـونـده طــاقـتی خدایا ای وای
سر خونیت روی دستامه
نداری دـستی ابلـفـضلـم
باچـشـم گریـون دم آخـر
چـشاتو بســتی ابلفضلم
تا رفـتی تـو از کـنـار مـن
دلم از داغ تو ویرون شد
نـه تنـهـا عـباس دل مـنکه
دل دریا از غمت خون شد
علمدارم ای علمدارم
#حضرت_اباالفضل_ع
#شــاعــر_مـجـیـد_آقـاجـانـی
#جدید
❌ تعجیل در امر فرج مولا صلوات