eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
🔸فیلمی قدیمی از روضه خوانی استاد هم اکنون در صفحه جدید ما در اینستاگرام : http://instagram.com/babolharam__net ⛔صفحه ی قبلی شده ، صفحه جدید را پیگیری نمایید : http://instagram.com/babolharam__net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚السلام علیک یا فاطمه الزهرا شهادت ام الائمه حضرت زهرا علیها السلام بر حضرت مهدی علیه السلام تسلیت باد. ❤️ 10صلوات هدیه به روح مطهر بی بی دو عالم حضرت زهرا علیهاالسلام بفرستید. 💧شرکت در ثواب پست را پخش کنید.
. ای که بر حیدری تو نور دو عین دل من پر شده ز شور و شین گریه و ناله ی حسن بنگر مرو مادر به اشک چشم حسین گل حیدر مرو مرو مادر(۳) مادر امشب نظر به حالم کن نظری برشکسته بالم کن خواهشی دارم از تو ای مادر مگوحیدر مراحلالم کن گل حیدرمرو مرو مادر ای که هستی تو کعبه ی دلها بی تو مادرشوم دگر تنها بگو بعد از تو ای گل حیدر چه کنم با غریبی بابا گل حیدر مرومرومادر دیده واکن منم به تاب و تب منم مادر دختر تو زینب به کنار بستر تو مادر رسیده جان من دگر بر لب گل حیدر مرو مرو مادر مرو مادر که بی مجیب هستم بی کس و بی یار و حبیب هستم بنگر حال و روز زینب را بی تو من تنها و غریب هستم گل حیدر مرو مرو مادر ای که هستی آرامش جانم بنگر بر دیده ی گریانم من شفای تو را الا مادر خواهم ازحی ذات سبحانم گل حیدر مرو مرو مادر ای که هستی مادر محبوبم تاتوهستی مادر من خوبم مرو ای نور دیده ی زینب بنگر بر دیده ی مرطوبم گل حیدر مرو مرو مادر تا که ناله زدی به پشت در میزدم ای مادر من بر سر دختر کوچکت شده دل خون ای صفای حرم مرو مادر گل حیدر مرو مرو مادر
. بزم ماتم به هرکجا برپاست در مدینه زسوز غم غوغاست شده خم قامت علی از غم چون عزادار فاطمه مولاست آه و واویلا آه وواویلا(۳) فاطمه جان رفتی تو از دستم بیقرار توو غمت هستم گل حیدر با دیده ی گریان کنار پیکر تو بنشستم آه و واویلا آه وواویلا(۳) زچه گشتی ز زندگی خسته می روی با پهلوی بشکسته ای صفابخش خانه ی حیدر در کنار تو علی بنشسته آه و واویلا آه وواویلا(۳) روز من گشته در غم تو شب جان من در غمت بودبرلب دختر تو نالد و می‌گرید سوزم و گریم از غم زینب آه و واویلا آه وواویلا(۳) ریزد اشکم ز دیده چون دریا بهر داغ تو ای گل طاها وقت غسل و کفن نمودن تو ذکر حیدر شده مدد زهرا آه و واویلا آه وواویلا(۳) ای صفابخش خانه‌ام زهرا تویی شمع کاشانه ام زهرا زین سبب قامت علی خم شد که روی تو ز خانه ام زهرا آه و واویلا آه وواویلا(۳) بدنت را غسل و کفن کردم غسلت از زیر پیرهن کردم تا کفن شد پیکر پاک تو گریه بازینب و حسن کردم آه و واویلا آه وواویلا(۳) سینه ام از غم توگشته چاک ناله ام از زمین رود افلاک ای گل پرپرازستم زهرا من چگونه روی تو ریزم خاک آه و واویلا آه وواویلا(۳)
سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اولین شبه - که داره بی تو میگذره اولین شبه - که خونمون بی مادره اولین شبه - که نیستی کنارم - همه کس و کارم - آروم و قرارم ۲ درسته بین بستر بودی / ولی بودی درسته بی بال و پر بودی / ولی بودی درسته زخمی در بودی / ولی بودی حالا ببین که بی تو روز من سیاهه می‌بینی همزبون شوهرت یه چاهه انالله / و انا الیه راجعون میباره چشمامون برای داغ تو ای مادر جوون ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پر کشیدی و - خاطره هات کنارمه این خونه دیگه - بدون تو مزارمه پر کشیدی و - نموندی کنارم - کنار مزارت - ببین بی قرارم درسته تابوتت رو بردم / ولی مُردم تنت رو نیمه شب آوردم / ولی مردم درسته آروم گریه کردم / ولی مردم تو رو با دستای خودم توو خاک گذاشتم رو خاک قبر تو گلای گریه کاشتم انا الله / و انا الیه راجعون بهارم شد خزون حالا موندم من و اشکای بی امون ۲ .
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می‌سوزاند در کتاب ارشاد القلوب ابی محمّد حسن بن محمّد دیلمی (متوفّای ۷۷۱ هـ)، داستان به آتش کشیده شدن در خانه ی حضرت زهرا علیهاسلام و وقایع مربوطه را از زبان خود حضرت زهرا علیهاسلام نقل می‌کند: فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحرِقُوهُ وَ یُحرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا. فَأخَذَ عُمَرُ السَوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِیبَکرٍ ـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی، فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـ وَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی، فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ؛ فَأسقَطتُ مُحسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ. فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم. بر درب [خانه] ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند که خانه ما و ما را آتش بزنند. من در چارچوب درب ایستاده بودم و آن‌ها را به خدا و پدرم قسم می‌دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. پس عمر، شلّاق را از دست قنفذ ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازویم زد. پس شلّاق، دور بازویم پیچید؛ به گونه‌ای که [دور تا دور] بازویم [ورم کرد و] مثل دُملُج شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من، به عقب راند و باز کرد؛ ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ ، پس به صورت به زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. پس با دستش مرا کتک زد؛ به طوری که گوشواره ام تکّه تکّه شده، از گوشم جدا شد و درد زایمان به سراغم آمد و محسن را ـ که بی گناه کشته شد ـ سقط کردم. پس این‌ها، مردمی هستند که [می‌خواهند] بر [جنازه] من نماز بخوانند؟ و حال آن که خدا و رسولش رشته پیوند خود را با آنان گسسته اند [و بین آن‌ها و رسولش هیچ رابطه و پیوندی برقرار نیست] و من [نیز] رشته پیوندم را با آنان گسسته ام [و بین من و آن‌ها هیچ رابطه و پیوندی نیست.] 📚منابع: اَمالی شیخ طوسی، صفحه ۱۰۹ اَمالی شیخ مفید، صفحه ۲۸۱ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۰
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️ای مغیره! تو مادرم را مجروح کردی امام مجتبی علیه‌السلام در مجلس معاویه، ضمن رسوا نمودن اصحاب معاویه و احتجاج با آن‌ها به مغیره رو نموده و فرمودند: اَما اَنتَ یا مُغَیرَةُ بنُ شُعبَةِ فَاِنَّکَ لِلهِ عَدُوٌّ وَ لِکِتابِهِ نابِذٌ وَ لِنَبیِّهِ مُکذِبٌ وَ اَنتَ الزّانی وَ قَد وَجَبَ عَلیکَ اَلرّجمُ و شَهِدَ عَلَیکَ العُدُوُلُ البَرَرَةُ اَلاَتقیاءُ فَاَخّرَ رَجمَکَ وَ دَفَعَ الحَقَ بِالباطِلِ وَ الصِّدقَ بِالاَغالیطَ وَ ذلِکَ لِما اَعَدَ اللهُ لَکَ مِنَ العَذابِ الاَلیمِ وَ الخِزیِ فِی الحَیاةِ الدُنیا وَ الآخِرَةِ اَخزی. وَ أنتَ ضَرَبتَ فاطِمَةَ بِنتَ رَسولِ اللهِ حَتّی أدمَیتَها وَ ألقَت ما فی بَطنِها اِستِذلالاً مِنکَ لِرَسولِ اللهِ وَ مُخالِفَةً مِنکَ لِاَمرِه وَ اِنتِهاکاً لِحُرمَتِهِ وَ قَد قالَ لَها رَسولُ اللهِ اَنتِ سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّةِ وَ اللهِ مَصیرُکَ اِلی النارِ ای مغیره بن شعبه! تو دشمن و افکننده کتاب و تکذیب کننده رسول خدائی و تو آن کسی هستی که به جرم ارتکاب زنا، سنگسار تو واجب گشت و بر زنای تو عادلان نیکوکار پارسا گواهی دادند. آنگاه سنگسارت را به تأخیر افکندند و حق را به باطل و صدق را با غلط و نادرستی دفع کردند و خداوند تو را در دنیا و آخرت به رنج و عذاب و خواری کیفر خواهد داد. و تو آن کسی هستی که فاطمه عليهاسلام را آزردی و مجروح کردی؛ چندان که طفلی را که در شکم داشت انداخت و این همه را به خاطر اهانت به رسول خدا و مخالفت امر او و هتک حرمت او کردی و فاطمه آن کسی است که رسول خدا او را سیده زنان بهشت خوانده و همانا خداوند تو را به دوزخ می افکند. 📚منابع: ناسخ التواریخ در احوالات امام حسن، جلد یک، صفحه ۲۷۸ به نقل از خواص الامه فی معرفه الائمة ابوالفرج ابن جوزی 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۳
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️با نور چادر فاطمه علیهاسلام ۸۰ یهودی مسلمان شدند رُوِيَ‏ أَنَّ عَلِيّاً اسْتَقْرَضَ مِنْ يَهُودِيٍّ شَعِيراً فَاسْتَرْهَنَهُ شَيْئاً فَدَفَعَ إِلَيْهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ رَهْناً وَ كَانَتْ مِنَ الصُّوفِ فَأَدْخَلَهَا الْيَهُودِيُّ إِلَى دَارٍ وَ وَضَعَهَا فِي بَيْتٍ فَلَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ دَخَلَتْ زَوْجَتُهُ الْبَيْتَ الَّذِي فِيهِ الْمُلَاءَةُ بِشُغُلٍ فَرَأَتْ نُوراً سَاطِعاً فِي الْبَيْتِ أَضَاءَ بِهِ كُلُّهُ فَانْصَرَفَتْ إِلَى زَوْجِهَا فَأَخْبَرَتْهُ بِأَنَّهَا رَأَتْ فِي ذَلِكَ الْبَيْتِ ضَوْءاً عَظِيماً فَتَعَجَّبَ الْيَهُودِيُّ زَوْجُهَا وَ قَدْ نَسِيَ أَنَّ فِي بَيْتِهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ فَنَهَضَ مُسْرِعاً وَ دَخَلَ الْبَيْتَ فَإِذَا ضِيَاءُ الْمُلَاءَةِ يَنْشُرُ شُعَاعُهَا كَأَنَّهُ يَشْتَعِلُ مِنْ بَدْرٍ مُنِيرٍ يَلْمَعُ مِنْ قَرِيبٍ فَتَعَجَّبَ مِنْ ذَلِكَ فَأَنْعَمَ النَّظَرَ فِي مَوْضِعِ الْمُلَاءَةِ فَعَلِمَ أَنَّ ذَلِكَ النُّورَ مِنْ مُلَاءَةِ فَاطِمَةَ فَخَرَجَ الْيَهُودِيُّ يَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهِ وَ زَوْجَتُهُ تَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهَا فَاجْتَمَعَ ثَمَانُونَ مِنَ الْيَهُودِ فَرَأَوْا ذَلِكَ فَأَسْلَمُوا كُلُّهُمْ. روايت شده که علی علیه‌السلام مقداری جو از یک یهودی قرض کرد. يهودی در ازای آن چيزی را، به عنوان رهن طلب نمود و علی علیه‌السلام چادر حضرت فاطمه علیهاسلام را که پشمی‌بود به عنوان رهن به او داد. آن شخص چادر را گرفته و به خانه برده، در اطاقی گذاشت. به هنگام شب همسرش برای انجام کاری داخل اطاق گرديد و نوری را ديد که اطاق را روشن کرده. فورا از اطاق خارج شد و آنچه را ديده بود به شوهرش اطلاع داد. مرد يهودی که فراموش کرده بود چادر فاطمه علیهاسلام در آن اطاق است. تعجب نمود و به سرعت برخاسته داخل آن اطاق گرديد و بلافاصله دريافت که آن نور از چادری ساطع می‏ شود که علی علیه‌السلام آن را گرو گذاشته است. پس آن مرد يهودی و همسرش از خانه خارج شده و هر يک به سوی اقوام خويش شتافته و هشتاد نفر از یهودیان را جمع کردند که آن معجزه را دیدند و همگی اسلام آوردند. 📚منابع: بحار الانوار، جلد ۴۳، صفحه ۳۰، حدیث ۳۶ جُنَّةُالعاصمه، صفحه ۳۵۲ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۷۷