🔶🔸اللهم عجّل لولیک الفرج🔸🔶
متن زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
➖➖➖➖➖
قرار من،قرار نبود،بهارم و خزون کنی
کنار من،گریه کنی،دل علی رو خون کنی
همسفرم،سفر بخیر،کجا میری بدون من؟
چجور دلت،میاد آخه،منو تو نیمه جون کنی؟!
کبوتر کبودم ؛ زخمی و ؛ بی تابی
باخبرم شبارو ؛ چجوری ؛ میخوابی
پهلو به پهلو میشی درد میکِشی
هر چی میکِشی از سردرد میکشی
میشینی چشماتو میبندی فقط
تا صبح تو بستر آهِ سرد میکشی
➖➖➖➖➖
از توچشام،داری خودت،میبینی شرمندگی و
پیشم بمون،باهمدیگه،بسازیم این زندگی و
نمیگذرم، از اونیکه، لگد زدش به بخت ما
آتیش میگیرم میبینم،جراحت سوختگی و
اون میخ در نذاشته ؛ برام حال وروزی
علی برات بمیره ؛ نبینه ؛ میسوزی
نگو که از این دنیا خسته شدی
خیلی به بسترت وابسته شدی
شنیدم همسایه ها گفتن به هم
این چندوقته خیلی شکسته شدی
➖➖➖➖➖
✍🏻به قلم:
#کربلایی_علی_قاسمی
#قرار_من_قرار_نبود
◼️مطالب فاطمیه۹۷
◾️شماره ۴
◼️روضه درب و دیوار
علامه مجلسى گويد:
در كتاب سليم بن قيس هلالى به روايت ابان بن ابى عيّاش از او، از سلمان و عبد اللَّه بن عبّاس روايت شده كه گفتند:
هنگامى كه پيامبر اسلام(ص) رحلت كردند هنوز جنازه مقدس آن حضرت را به خاک نسپرده بودند كه مردم عهد و پيمان خود را شكستند و مرتد شدند و علم مخالفت را برافراشتند.
اما حضرت على(ع) مشغول غسل و كفن و حنوط جسد مبارک پيغمبر عزيز اسلام شد تا اينكه آن جسد مقدّس را به خاک سپرد. سپس على عليه السّلام طبق وصيّت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مشغول جمع آورى قرآن مجيد شد.
پس از اين جريان عمر به ابوبكر گفت: مردم عموما غير از على و اهل بيتش با تو بيعت كردند، به دنبال وى بفرست تا بيايد و بيعت كند. ابوبكر پسر عموى عمر را كه نامش قنفذ بود خواست و به او گفت: نزد على برو، به وى بگو: خليفه پيغمبر تو را خواسته! چندين مرتبه قنفذ اين مأموريت را انجام داد ولى حضرت امير نزد آنان نيامد. عمر در حالى كه خشمناک بود برجست و خالد بن وليد و قنفذ را خواست. به آنان دستور داد تا هيزم و آتش برداشتند و به سوى خانه حضرت روانه شدند. در آن هنگام حضرت زهرا عليها السّلام پشت در نشسته بودند و جسم آن بانو پس از رحلت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ناتوان شده بود.
عمر به در خانه على(ع) كه رسيد دقّ الباب كرد و فرياد زد: اى پسر ابى طالب! در را باز كن! حضرت زهرا(س) فرمود:
ما را با تو چه كار كه نمى گذارى به عزادارى خويشتن مشغول باشيم؟! عمر به حضرت فاطمه(س) گفت: در را باز كن! والا آتش به جان شما مى زنيم! فاطمه زهرا(س) در جوابش فرمودند: آيا از خداى توانا نمى ترسى كه داخل خانه من مى شوى و به خانه ام حمله و هجوم مى كنى؟! ولى او حاضر نشد كه برگردد! آتش خواست و در خانه را آتش زد. وقتى در سوخت او در را باز كرد! در همين لحظه بود كه حضرت زهرا(س) در مقابل وى قرار گرفت و فرياد زد:
پدر جان! اى رسول خدا! او شمشير خود را همان طور كه در غلاف بود، بلند كرد و به پهلوى فاطمه عليها السّلام زد. وقتى ناله آن بانوى مظلومه بلند شد با تازيانه به نحوى به ساق دست آن حضرت نواخت كه صيحه اى زد و پدر خود رسول خدا(ص) را به فرياد طلبيد.
هنگامى كه حضرت امير(ع) با اين منظره مواجه شد از جاى برجست و كمربند او را گرفت و او را از جاى كند و بر زمين افكند آنگاه بينى و گردن وى را كوبيد و تصميم گرفت كه او را به قتل رساند! ولى دستور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به ياد آورد كه به آن حضرت فرموده بود: بايد صبور و شكيبا باشى. لذا فرمود: اى پسر صهاك! سوگند به حقّ آن خدايى كه حضرت محمّد(ص) را به مقام نبوّت گرامى داشت اگر نه چنين بود كه من به خاطر امر خداوند بايد صبر كنم تو مى ديدى كه نمى توانستى داخل خانه من شوى! و عمر پيوسته استغاثه مى كرد! در اين هنگام مردم به ميان خانه على(ع) ريختند و بر آن حضرت غلبه يافته ريسمان به گردن مقدّسش انداختند! فاطمه زهرا(س) نزديک در آمد كه حضرت امير(ع) را از دست آنان رها كند، ولى قنفذ آن بانوى مظلومه را هدف تازيانه قرار داد! و اثر آن تازيانه نظير يک بازوبند به بازوى آن حضرت بود تا زمانى كه رحلت فرمود.
آنگاه آن بانو را به نحوى به در كوبيد كه دنده و پهلويش شكست و جنين خود را كه در رحم داشت سقط كرد! پس از آن زهرا عليها السّلام چنان در بستر بيمارى افتاد كه ديگر برنخواست و به شهادت رسيد.
📚منبع:
زندگانى حضرت زهرا عليها السلام؛ ترجمه بحارالانوار؛ ص ۶۴۴
#مطالب_فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
بسم الله الرحمن الرحیم
(( ضریح دل ))
نه فقط عرش حصیر قدم فاطمه است
علت خلق دو عالم علم فاطمه است
سرسجاده به جایی نرسیده است کسی
هر چه دادند به ما از کرم فاطمه است
ذکر یا فاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دم و بازدم فاطمه است
سر برید از همه ی اهل جهنم به سخن
خطبه ی فاطمه تیغ دو دم فاطمه است
روی نامش همه ی اهل کرم حساسند
استجابت به خدا در قسم فاطمه ست
دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟
تا امان نامه ی ما با قلم فاطمه ست
ظاهرا خلوت و خاکی ست ولی در باطن
دل هر شیعه ضریح حرم فاطمه است
#مجتبی_خرسندی
زمینه بستر حضرت زهرا س
از زبان امام حسین ع
چند شبه نمیخوابی مادر.بسترت پره خونه امشب
بیچاره دختره کوچیکت.امون از امون از دل زینب
داری دردمیکشی.نمیاد دیگه صدات
پاشوحرفی بزن.به قربون نگات
بابا قلبش صدپاره شد.گمونم دیگه بیچاره شد.دیگه حیدر آواره شد
____________________
بابایی شونه هاش لرزونه.چشماشو رونگات میبنده
برای دل من و زینب.هرچندگاه.هرچندگاه
یکمی میخنده
تامیخونی نماز.نفس هات سنگین میشه
تاسرفه میکنی .لباست رنگین میشه
دیگه امشب بی طاقتم.نگران زخم سینتم
فدا اشک رو گونتم
____________________
بالای سرمن میزاری.کاسه ی پره آب و مادر
میبوسی رو گلوی منو .زیرلب هی میگی ای شهید بی سر
دیگه اون روزا گذشت.توی گودال و تو خواب
دیدم مادرم اومد.تو دستش یه کاسه آب
صدام کردو میخندیدم.تو خون دستاشو بوسیدم.تنم بی جون میلرزیدم
التماس دعا یا امام عشق
واحد حضرت زهرا س
مادر بچه شیعه ها زهرا
عشق دلای بی نوا زهرا
انیس و مونس دل حیدر
تیغ امیر مرتضی زهرا
زهرا مادرمه.افتخارمه بچه شیعه ی حیدرم
زهرا مادرمه.عمریه سینه زنم من غلام قنبرم
مادر. به نخ چادر تو عمریه مینازیم
آخر. یه حرم برا تو و حسنت میسازیم
روضه.یه محرم و توی حرمت میندازیم
(مادرمی مادرمی .شفیعه ی محشرمی)
________________
گل خمیده ی دل حیدر
آرامش قلب منی مادر
یادت باشه منو فقد بی بی
ببر مارو با خودت محشر
شوق منه فقد.پاکم کنی منو توی روضه هات
شوقه منه فقد.قربونت بشم.قربونه بچه هات
عزت.یعنی اسم مادر تو فاطمه باشه
عزت.یعنی رولبای تو زمزمه باشه
راهت.راه اقتدار شاه علقمه باشه
(نوکرتم.مادرمی.شفیعه ی محشری )
________________
به شوکت حسین تو بی بی
همیشه عاشق توام عمری
صدازدی خودت منو هربار
تو روضه ی حسین منو دیدی
اربابمه حسین.چه قشنگه که من حسینتو دارم
اربابمه حسین.زندگیمو من مدیون علمدارم
شاهم.دله من تنگه برا حرمه زیباتون
شاهم.شب جمعه ها دلم میگیره آواتون
شاهم.الهی بمیرم من برای زخماتون
یاره دلم. جانه منی.خوبه تو ارباب منی
#فاطمیه
#شام_غریبان
#زمینه
بند1⃣
تو که رفتی نفسم رفت با تو
دادم از دست گرمیِ دستاتو
هیچکی واسم نمیگیره جاتو
رفتی و من تک و تنها موندم
رفتی و من بین غمها موندم
رفتی و من آخرش جا موندم
یار حیدر کجایی غمخوار حیدر کجایی
خون شد بی تو دل من دلدار حیدر کجایی
امون از این جدایی
من موندم و این تنهایی
بند2⃣
بی تو هر شب تا سحر بیدارم
هنوزم از غم تو تب دارم
تو مدینه بعد از این آوارهم
گل یاسم رفتی و پژمردم
کاشکی اون روز من به جات میمردم
تازیونه من به جات میخوردم
چشم و چراغ خونه بی تو بهارم خزونه
بیتو زینب تنهایی موهاشو میزنه شونه
داد از غم جدایی
من موندم و این تنهایی
بند 3⃣
در سوخته دلمو سوزونده
میخ این در تنمو لرزونده
رد خونت روی دیوار مونده
اونایی که درو از جا کندن
نمیدونم با چه رویی زندن
جای گریه واسه چی میخندن
با کوهی از غم رفتی ای هستم از دستم رفتی
وایسادی پای حیدر اما با قد خم رفتی
داد از غم جدایی
من موندم و این تنهایی
سبک: رضا باقریان
شعر: محمدجواد ابوتراب زاده
#فاطمیه
#زمینه
بند1⃣
مادر مهربون السلام
یاس قامت کمون السلام
مادر صاحب زمون السلام السلام السلام السلام
شنیدم تو کوچه جلو چشم حسن راهتو بستن
شنیدم تو کوچه غرور پسر تو رو شکستن
دیگه طاقت ندارم این همه درد این همه داغ این همه اه
دیگه طاقت ندارم مونده جای ضرب سیلی بعد چند ماه
ای همه هستی من فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان
بند2⃣
هستی مصطفی فاطمه
یاورمرتضی فاطمه
مادر ما شیعه ها فاطمه فاطمه فاطمه
شنیدم تو خونه زیر بازوتو اسما میگرفته
شنیدم تو خونه علی واسه تو احیا میگرفته
داغش روی دلت موند از همون روز که تو کوچه رفتی از هوش
داغش روی دلت موند که بگیری محسنت رو توی اغوش
ای همه هستی من فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان
بند3⃣
کشته کوچه ها مادرم
بانی کربلا مادرم
میزنم امشب صدا مادرم مادرم مادرم
شنیدم تو بستر گرفتی اشک حیدرو با یک دست
شنیدم تو بستر آخر غصه ی مولا چشتو بست
آروم قلب حیدر پر نکش از خونه امشب جون زینب
آروم قلب حیدر پر نکش از خونه قلبش خونه زینب
ای همه هستی من فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان
شعر و سبک: محسن احمدیان
#فاطمیه
#شور
بند1⃣
بازم مشکی میپوشم فاطمیه رسیده از راه
میسوزه دلم واست تو روضه هات تا میکشم آه
سینه میزنم هرشب ذکر لبم شده واماه
کاشکی میشد بیام
این شبها عیادت
با گریه هام کنم
ابراز ارادت
میوه ی قلب مصطفی سلام مادر
یاس کبود مرتضی سلام مادر
شفیعه ی روز جزا سلام مادر
بند2⃣
مهمون اومده خونت بارون چشممو نگا کن
میدونم برات سخته توروخدا چشاتو وا کن
مثل هر دفه بازم مادرونه منو دعاکن
میشم تو این شبا مثل زینبینت
همناله ی حسن همدرد حسینت
زمزمهٔ سینه زنات نرو مادر
الهی که بشم فدات نرو مادر
فدای بغض تو صدات نرو مادر
بند3⃣
توی کوچه ها چی شد اومدی با قد خمیده
دست تو چرا سرده رنگ رخت چرا پریده
دستش داره میلرزه حسن تو مگه چی دیده
مونده رو چادرت
جای تازیونه
شبها تو بسترت
گریت بی امونه
شده چقد حال تو گریه دار مادر
کارای خونه رو بزار کنار مادر
یه بار شده دردو به روت بیار مادر
شعر و سبک: حسین نور
با سلام در صورت استفاده لطفا فایل ضبط مجلس رو به این آیدی ارسال فرمایید 👇👇
@khademozeinab
طوفان معرکه ای
تو تکرار جملی
اومد از جبهه ی حق
رجزخوانی علی
بی زره زدی به خط
تو اسطوره ی منی
واسه آقا تو خود
قاسم بن الحسنی
دریا دریا عزت داری ، به ایرانت غیرت داری
مخاطبمه صهیونیست ، بزن اگه جرات داری
هر قطره خون قاسم یه دریا میشه
انقده که خیره چشم دنیا میشه
یه ضربه میزنه دشمن اما بجاش
یه ملت پشت سید علی پا میشه
دوم
حامی حزب تبر
ضد حقوق بشر
همه جا خورده زمین
فقط آتیشه و شر
ان شاالله بزودی
قلع و غم میشی فقط
میمونه اسمی روی
نقشه ی دنیا ازت
چه جور هنوز نفهمیدی ، خون شیعه دریا میشه
هرکی شهید میشه اسمش ، بیداریه دنیا میشه
اسم سردار اگرچه خطرناکه ولی
وقتی قبلش بخوره یه پیشوند شهید
هر وصله ی تنش پرچمی میشه که
میشه باش جای پهپاد یه دنیا رو خرید
دریا دریا عزت داری ، به ایرانت غیرت داری
مخاطبمه صهیونیست ، بزن اگه جرات داری
بند سوم
این تازه قاسمه که
رگ میدونو زده
بی زره زده به خط
قید این جونو زده
هنوز عباسای ما
علمدار حرمن
مراقب چادر
پاره ی مادرمن
هنوز گرمه پشت مولا ، هنوز بیدارن عباسا
مردم میخونن تک به تک ، یا لیتنا کنا معک
حفظ امنیت ما رو زده این خیمه رقم
پشتش گرمه هنوز زینب تا که وا میشه علم
هنوز عباسا مراقب پَر معجرشن
حتی اصغرهای ما دور و بر چادرشن
دریا دریا عزت داری ، به ایرانت غیرت داری
مخاطبمه صهیونیست ، بزن اگه جرات داری
#خادم_زینب
#فاطمیه
#نماهنگ
#شور_رجزی
#شور_حماسی
#شهادت_سردارسلیمانی
#فاطمیه
#امام_حسن علیه السلام
#شور
بند1⃣
عشقم از قدیم حسنه
شوق بندگیم حسنه
روزیمو ازش میگیرم
سیدالکریم حسنه
هرچی دارم تو زندگیم از وجود الطاف حسنه
بذل و بخشش به سائل تنها جزئی از اوصاف حسنه
تا نفس دارم هر نفس اینو میخونم
پادشاهم تا نوکر خونش بمونم
قد کشیدم پای سفره های کرمش
خودمو یک عمر مدیون لطفش
میدونم
مدیون حسن جانم جانم جانم
بند2⃣
هر نفس دمِ حسنه
بهتر از همه حسنه
نور آسمون علی
ماه فاطمه حسنه
مهربونیِ بی منت به نوکر ها تو ذات حسنه
محشر سرش رو بالا میگیره هرکی سادات حسنه
ضربانم با ذکر حسن جان میزنه
بردن اسمش اول عاشق شدنه
اون که آرامش میده به قلب عاشقا
شور شیرین حسن حسن یا حسنه
مدیون حسن جانم جانم جانم
بند3⃣
عشقم از ازل حسنه
احلی من العسل حسنه
شیر قتال العرب و
فاتح جمل حسنه
وقتی با اذن حیدر کرار به قلب لشکر میزنه
آخرین ضربه شو به قصد انتقام مادر میزنه
نتونست هیچکس تموم کنه قائله رو
چون حسن باید حل کنه این مسئله رو
ضرب شمشیرش معنی خیرالعمل
به زمین میندازه شتر قافله رو
مدیون حسن جانم جانم جانم
شعر و سبک: ایمان عاقل
#پندیات
🌹🌹🌹🌹➖➖➖🌺🌺🌺➖➖➖🌸🌸🌸🇮🇷🇮🇷🇮🇷
//////////
غم ورنج وبلا ،سوغات این دنیاست باور کن
مثال سیبِ پوسیده رُخش زیباست باور کن
اگر صدها رفیق باشند یار ویاورت بشنو
بوقت رفتن از دنیا بشر تنهاست باور کن
بشر بسکه بود غافل در بند هوی باشد
همیشه مست خواب غفلت دنیاست باور کن
شنیدم من زهوشیاران دنیا خوش خط و خال است
به مثل مار زنگی پر خطر،زیباست باور کن
بود معیار سنجش بر زر و سیم عیار آن
عیار آدمی فردا بدان تقواست باور کن
بهار زندگانی ،خزانی در پی اش باشد
اجل مانند تند بادی پی یغماست باور کن
ترازوی عدالت بسکه میزان است در محشر
بقدره زره ایی اعمال یقین پیداست باور کن
مکن تکذیب محشر را توای مست هوای نفس
که ربّ اِرْجِعونی نالهٔ فرداست باور کن
سلیمان باهمه حشمت به زیر خاک خوابیده
که بعد چند صباحی قرعه نام ماست باور کن
بترس زان ساعتی پرسند زخیر وشرّ اعمالت
دل قبر آن زمان هنگامه ای بر پاست باور کن
خوشا آنکس محب مرتضا باشد در دنیا
در آن هنگامه ، دیدار علی زیباست باور کن
درِ این خانه باز هست و(صفا) امیدها بر دل
بلی چشم امیدش حیدر وزهراست باور کن
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
#پندیات
🔷🔷🔴🔴❤️❤️♻️♻️✳️
گر مسلمانی بیا عصیان مکن
در بر خلاق خود طغیان مکن
گر نمیگیری تو بازوی کسی
خانه امنش دگر ویران مکن
چون نکرده سجده شیطان ، شد رجیم
از جهالت بدتر از شیطان مکن
گر که عهدی کرده ایی بنما وفا
مومنی گر خُلفِ بر پیمان مکن
آبروی کس مریز از کینه ات
از شقاوت چشم او گریان مکن
جاهل و عالم مگر یکسان بود؟
ارزش این دو تو هم همسان مکن
آه مظلوم عالمی ویران کند
عرش حق را زین عمل لرزان مکن
عمر ما چون جوی آب باشد روان
عمر خود را صرف در بطلان مکن
خواه و ناخواه میشوی صید اجل
غفلت از آن لحظه و هجران مکن
چون اباذر باش ، غیر از حق مگو
ای جوانمرد حق را کتمان مکن
رنج نابرده کجا گنجی رسد
کار نکرده طلبِ رضوان مکن
گر نداری علم و دانش در رهی
پس چو دانشمند ورا عنوان مکن
ای (صفا) هر کاری یک قیمت بود
کار خیر را قیمتش ارزان مکن
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی 🔴
🌷 مرثیه حضرت امُ البنین (س) 🌷
فاطمیه رفته اما دل شده با غم قرین
از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین
بانویی که اهل دل از او ادب آموخته
عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته
اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور وشین
در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین
چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر
صِیحه ای زد ، پاره شد بند دلش از این خبر
وای از آنساعت که او میگفت با آهِ غمین
آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین
من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا
جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا
من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند
با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند
هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین
جان او جان عزیزانم به قربان حسین
گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من
روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من
من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت
کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت
♦️ مرتضی شاهمندی ♦️
#خطری_به_نام_استودیوی_هیئت
باسمه تعالی
سلام و ادب و احترام خدمت همه دوستان و محبان امیرالمومنین(ع)
مدتیست که در فضای رسانهایِ مذهبی، مداحیهای دیجیتالی رواج پیدا کرده و حضور مداحان در استودیوها یا تنظیم و صدابرداری استودیوییِ مداحیهایی که در هیئت اجرا شده را شاهد هستیم. پیش از اینکه بخواهم نظری درباره این اتفاق بدهم و موضعی داشته باشم، از طریق فضای مجازی، از دوستان دیگر خواستم تا نظرات خود را بفرمایند. بیش از ۳۰۰-۴۰۰ پیام دریافت کردم که مهمترین و قابلتوجهترین پیامها را به اشتراک گذاشتم.
مثل سایر موضوعات و اتفاقها، این مورد هم موافقان و مخالفانی داشت. به دلایل مخالفتها خواهم پرداخت اما نکتهای که برای بنده جالب بهنظر آمد این بود که تقریباً ۹۰ درصد کسانیکه با این حرکت، موافق بودند در نظراتشان از قیدهای «اگر کنترل شود، اگر به انحراف کشیده نشود، اگر فضای هیئت تحت تاثیر قرار نگیرد، اگر هویّت مداحی تغییر نکند» و بسیاری از این «اگرها» استفاده کرده بودند.
بهنظرم رسید که درباره این مسأله که یکی از مهمترین چالشهای امروز هیئات مذهبی به شمار میرود، در حد خودم و بنا بر وظیفهای که دارم نکاتی را عرض کنم:
حاجآقا میرزاپور را دزفولیهای اهلِ مسجد و هیئت میشناسند. منبرهای فوقالعاده پرباری دارد. ۱۵ سالهم بود؛ مینشستم و سخنرانیهای ایشان را گوش میدادم و صوت آن را به منزل میبردم و بخشهای مهم آن را جدا و مثلاً سه تراکِ یک دقیقهای از منبرِ آن روزِ ایشان، آماده میکردم. یک روز خدمت این خطیب بزرگوار رسیدم و موضوع را مطرح کردم و گفتم بنده ۷۰ تراک کوتاه از سخنرانیهای شما آماده کردم و میخواهم شما ملاحظه بفرمایید و اگر تایید شد منتشر شود. ایشان بردند و ملاحظه و تایید و تمام. دو روز بعد از تایید، بعد از نماز ظهر، خدمت ایشان رسیدم و گفتم یکی از تراکها را برای انتشار آماده کردهام. با موبایلم برای ایشان پخش کردم. با لبخند به من نگاهی انداختند و گفتند: «حمیدآقا چیکار کردی؟ پس این آهنگ چیه؟» گفتم حاجآقا زیرصدا گذاشتم که تاثیرگذاری مطالب شما بیشتر شود. حاجآقا چپچپ نگاه کرد و گفت: «اصلِ محتوا اگر تاثیرگذار باشد، کارِ خودش را میکند، اگر نباشد هم که با هزار حاشیه و آهنگ و زیرصدا هم تاثیرگذار نیست؛ اگر هم تاثیری بگذارد، کاذب است و زودگذر». حسابی توی ذوقم خورد؛ چه بسا کمی هم دلگیر شدم. تا دوسهروز – از نگاهِ خودم – حاجآقا را تحویل نمیگرفتم. بعد از چند روز ایشان بزرگواری کرد و سراغ ما را گرفت و من شروع کردم به گله و شکایت و اصرار که این کار انجام بشود. بعد از تقریباً نیمساعت صحبت و گفتگو و اصرار و انکار، حاجآقا میرزاپور گفت: «میدانم شما دغدغه تاثیرگذاری دارید و این خیلی خوب و مقدس است اما من اگر مجوّز شروعِ این کار را بدهم، معلوم نیست در ادامه چقدر بتوانم آن را کنترل کنم و اصلاً این حرکت به کجا ختم میشود؛ شروع با من است اما پایان، خیر».
آن روز خیلی این استدلالها را نمیفهمیدم اما امروز خیلی خوب درک میکنم. صحبتهایی را هم که امروز میخواهم مطرح کنم، از سرِ همان دغدغه است. اگر این صحبتها تاثیرگذار بود که الحمدلله. اگر هم نبود که بنده وظیفه خود دانستهام که بگویم و گفتم.
نوآوری در هر عرصهای تا زمانیکه در قالب و فضای متناسب با همان عرصه باشد، خوب و قابل تحسین است. اما به محض اینکه از آن قالب خارج شود و رنگ و بوی دیگری به خود بگیرد، آسیبزاست. مثلاً میبینیم که هر سال، فیفا برای عرصه فوتبال، قوانین جدید که ناشی از تفکر نوآوری است تنظیم میکند. آیا اگر روزی قانونی در فوتبال تنظیم شود که یک بازیکن میتواند زیرِ یک خم بازیکن حریف را بگیرد و تبدیل به دو خم کند، این قانون و نوآوری در قالب فوتبال است یا وارد قالب و عرصه ورزشی دیگر به اسم کشتی میشود؟
هیئت مذهبی هم یک عرصه با یک قالب و فضای مشخص است. نوآوری در آن همچون عرصههای دیگر، حدّ و حدودی دارد که باید به این حدّ و حدود توجه داشت. از نمونههای بارز نوآوری در هیئت میتوان به تنوع در قالبهای سینهزنی اشاره کرد که بسیار بجا و موثر بود. اما اگر این نوآوریها به جایی برسد که بخواهد از قالب هیئت فاصله بگیرد، برای این عرصه مقدس و حساس، خطرناک خواهد بود.