#تخریب بقیع - مناجات
نوای ناله خدایا رسدزکنج بقیع
صدای غربت مولا رسدزکنج بقیع
قبور اطهر آل علی شده ویران
صدای گریه زهرا رسدزکنج بقیع
هنوز در همه عالم نوای غربت دوست
نگرکه بی کس و تنها رسدزکنج بقیع
نبوده در همه عالم کسی چو وهابی
صدای ناله مولا رسدزکنج بقیع
رسد زقبرحسن این نوابه هر عالم
غریبی اش زچه معنا رسدزکنج بقیع
ببین صدای فغان از بقیع به گوش آید
نوای دلبرصحرا رسدزکنج بقیع
هنوز می رسد آوای دلربای کسی
نوا زفتنه ی اعدا رسدزکنج بقیع
هنوز اشک دودیده زدیده ها جاریست
نوای مادر سقا رسدزکنج بقیع
هنوز حضرت سجاد وباقر وصادق
نوای غربت آنها رسدزکنج بقیع
هنوز ناله "مجنون" رسد به آل الله
نوای مهدی زهرا رسدزکنج بقیع
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#تخریب قبوربقیع
-تخریب قبورمطهربقیع
____
درحسرتم دلم نشده یارت ای بقیع
چشمم نگشته لایق دیدارت ای بقیع
وهابیت کشیده به ویرانیت چرا
جانم نگشته راهیِ بازارت ای بقیع
ویرانه گشته صحن وسرا وبارگهت
گریان شدم به گوشه ی دیوارت ای بقیع
بایدکه خون گریست وبرای حریم تو
شرمنده ام نگشته دلم زارت ای بقیع
شرمنده ام همیشه غریبت گذاشتم
هستم دوباره طالب دیدارت ای بقیع
شد سر شکسته آل صعود از جنایتش
اذنم بده فدایم و سردارت ای بقیع
دراین عزا دلم به سویت آرزو نمود
صحن توآیم وبشوم زارت ای بقیع
نابودی وهابی وآل صعودگشت
سربازعترت هستم وانصارت ای بقیع
یادی کنم من از عطش و اشک و شور و شین
بایادت ای بقیع شده ذکرلبم حسین
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
دوم شوال-سالروز بدرک واصل شدن عمروعاص
ای ننگ بر آن مردک سیاس فراموش
ای شیعه بیا حرف دلم رابنما گوش
اذکار تو گر نیست چنین لحظه به لحظه
اما ز شرا ب مرتضی باش تو مدهوش
رفته به درک خصم علی دوم شوال
با لعن به اوصحن علی گیر در آغوش
آن مردک سیاس سپاه کفرو طعیان
ای شیعه تو(عمروعاص) رامکن فراموش !
نفرین کنم هرشب به نمازوبه دعایم
با مرگ توشد آتش هرفتنه ای خاموش
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#تخریب قبور بقیع
#غزل
مانده ام درگذر ه دور و دراز ت ای بقیع
خوانده ام نغمه به زیبایی راز ت ای بقیع
سر به آیینهی بشکسته زدم ازغم تو
آب شد زمزمهی راز و نیازت ای بقیع
دیدم صحن وسرایت شده ویرانه دگر
گریه کردم به غم سوز و گدازت ای بقیع
روزگاری باره گاهی بود وصحنی بس قشنگ
بعد از این، دست من و دامن نازت ای بقیع
نشود چشم ببندم به سحرها دم صبح
نکند بسته شود درگه باز ت ای بقیع
قوم وهابی ملعون چه به توکرده دگر
دردویرانی چنین داد جواز ت ای بقیع
شام غم گشته و با گریه نشستم به درت
چکنم چون نرسیدم به نماز ت ای بقیع
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
🔥 مجنون کرمانشاهی 🔥
--------------------------------
#تخریب قبورمطهربقیع
آوا ی ناله ی سحری دربقیع خوش است
نجوای صوت بی خبری دربقیع خوش است
این ناله هابرای به ویرانه بودن است
پایان راه در به دری دربقیع خوش است
گریان شدم بقیع که نشد زائرت شوم؟!
عمرخزان شده سپری دربقیع خوش است
مولای مابه سائل خود سر نمی زنی؟!
بایاد دوست، چشم تری دربقیع خوش است
ماراهوای صحن بقیع میکند خراب
مردن به ناله سحری دربقیع خوش است
حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است
زیبا نگاه مختصری دربقیع خوش است
لعنت به آنکه باره گهت راخراب کرد
اینجاهوای بیخبری دربقیع خوش است
سجاد وباقرو حسن وصادق اندغریب
گریان شدن به چشم تری دربقیع خوش است
امشب دلم هوای تورا کرده یاحسین
از کربلا که میگذری دربقیع خوش است
🔸شاعر:
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#اشعار تخریب بقیع..
دلبرانی در زمين دارد بقیع
در دلش مردان دين داردبقیع
روزگاری داشت صحن وباره گاه
گريه روح الأمين دارد بقیع
دستهاي مرتضي رابسته دید
قبر زهرا در زمين داردبقیع
یاده محسن.یاده کوچه کرده ام
مادری سقط جنين داردبقیع
شاهده اشک دوچشمان علیست
يك كبودي بر جبين دارد بقیع
آتش و ديوار و آن مسمار در
ماه را اندر زمين دارد بقیع
روح عالم رادرآن کوچه زدند
در زمین حق آفرين داردبقیع
فاطمه فرياد میزدمحسنم
مادری مهر آفرین داردبقیع
مرتضي شير خدا رادیده است
نور رب العالمين داردبقیع
صادق و.سجادوباقر.مجتبی
یاأميرالمؤمنين داردبقیع
گرچه ویران شدبدست دشمنان
جا به قلب اهل دین دارد بقیع
#آرمین غلامی (مجنون)
#سیدالشهداء
با جرم بی حساب و سراپای سوخته
پر میزنیم سمت حرمهای سوخته
پر میزنیم تا حرم کربلاییات
ای سر بریدهی غم عظمای سوخته
آقا سلام بر لب عطشان و زخمیات
آه ای غریب، ای جگر و نای سوخته
در قتلگاه بر تو و اطفالت ای حسین
رحمی نکرد لشگر اعدای سوخته
حتی همان زمان که لبت شعله میکشید
شد تشنهی لبان تو دریای سوخته
افتادی و رمق ز تنت چکمهای گرفت
بر سینهات نشست رد پای سوخته
یک تیغ کُند، بوسهگهِ حنجر تو شد
ای روشنای هر شب دنیای سوخته
ای وای بر رباب و سر شیرخوارهاش
ای وای بر رقیه و موهای سوخته
#کربلایی_رضا_باقريان
#3شوال -بدرک واصل شدن متوکل عباسی
اوخبیث همه دنیاست ،براو لعن خدا
بغض او درون دلهاست، براو لعن خدا
متوکل بودو سخت عقوبت میکرد
خون جگر زلعنت ماست، براو لعن خدا
نام حیدر به بدی برد وجسارت میکرد
هیزم جهنمی هاست، براو لعن خدا
بارهاکردجسارت به سره قبرحسین
به زیارت سرجداهاست براو لعن خدا
زایران پسرفاطمه رامیکشت او
پسر فاطمه تنهاست براو لعن خدا
آری کشتاربه هفتادهزارزایرشد
اینچنین چهره هویداست براو لعن خدا
عاقبت کشته بدست پسره صالحه شد
اوشقی همه دنیاست براو لعن خدا
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
🌸🌸🌸
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍁🍂*سینه زنی شور زیبا _سالروز تخریب قبور ائمه بقیع صلوات الله علیهم اجمعین _ کربلایی حنیف طاهری*🍁🍂
[(مدینه، همیشه بوی غم داره 2
مدینه ، از اسمش غربت میباره
تو این شهر هنوزم حیدر بی یاره 2 ) 2
از این مدینه 2 ، دل غرق درده 2
قبرای خاکی پیرمون کرده ....
آه و واویلا ...
***
( نه زائر ، نه زیارتنامه اینجا 2
نه خادم نه صحن و نه گنبد طلا
خالیه چقدر جای سینه زن ها 2 ) 2
تو دردا یاره 2 ، قلب اسیرت 2
یادش می افتم گریم میگیره
آه و واویلا ...
***
همون که آورد آتیش در خونه 2
این روزا بقیعو کرده ویرونه
باز زهرا دلش از این دنیا خونه 2
چشمای دنیا 2 ، ابر بهاره 2
مکر سقیفه شده بازم کاری
آه و واویلا ...
***
میرسه روزای خوب این دنیا 2
( نزدیکه طلوع خورشید زهرا
میسازیم بقیعو روزی با آقا ) 2
( میسازه آقا 2 کل وجودو 2
میریزه خون آل سعودو )2
آه و واویلا ...
***
( ثارالله به عشق تو من مجنونم 2
ثارالله به لطف چشمات مدیونم
ثارالله نگاهت کرده دیوونم ) 2
زنده ام آقا 2 ، از دعای تو 2
یک عمره هستم زیرپای تو
سالار زینب ...
***
ثارالله تو دادی مسیرو یادم 2
تا هستم نمیره لطفت از یادم
یک عمره گدای حسین آبادم 2
میمونم با تو 2 ، تا دم آخر 2
خونم حلالت ، آقای بی سر
سالار زینب .....
#کربلایی_حنیف_طاهری
#تخریب_بقیع
┄┅═══••✾❀✾••═══┅
1_13851600.mp3
1.01M
🍁🍂*سینه زنی شور زیبا _سالروز تخریب قبور ائمه بقیع صلوات الله علیهم اجمعین _ کربلایی حنیف طاهری*🍁🍂
💠 بقیع
غربت آباد ديار آشنايى ها، بقيع
همدم ديرينه غمهاى ناپيدا، بقيع
در تو حتّى لحظه ها هم بى قرارى مى كنند
اى تمام واژه هاى اشك را معنى بقيع
در تو، خون ديده ها دريا شد و صاحبدلان
جرعه جرعه عشق نوشيدند از اين دريا بقيع
سنگ فرش كوچه هايت داغ هاى سينه سوز
شمع فانوس نگاهت چشم خون پالا بقيع
تو بلور روشنايى هاى شهر يثربى
چون نگينى مانده در انگشتر بطحا بقيع
همصدا با قرنها مظلومى آل رسول
حنجرى كو؟ تا در اين غربت كند آوا، بقيع
وسعت تنهايى ات دل هاى ما را مى برد!
تا خدا ـ تا عشق ـ تا تنهايى مولا بقيع
قصّه مظلومى اش را با تو گفت آن شب كه داشت
در گلو، بُغضِ غريب ماتم زهرا، بقيع
در هجوم تيرگى ها، در شب سرد سكوت
حسرتى مى بُرد خورشيد جهان آرا بقيع
اى مزار هرچه خورشيد از ديار روشنى
اى شكوه نور در آئينه غبرا بقيع
كاش چشمى بود و اشكى، اشتياق مويه اى
با تو مى مانديم ـ تا موعود ـ تا فردا بقيع
اى بهشت آرزو، گم كرده دلهاى پاك
اى زيارتگاه يك عالم دل شيدا بقيع
سيل اشك عاشقان بگذار تا دريا شود
چشمه اى از چشم جان بيدلان بگشا بقيع
دارم امّيد آنكه در محشر پناهم مى دهد
سايه ديوار اين «آشفته»حالى ها بقيع
شاعر:جعفر رسول زاده
جلوه جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفاى خلوت افلاکیان دارد بقیع
گر حصار کعبه را جبریل دربانى کند
صد چو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع
گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است
الفتى با مهر و ماه آسمان دارد بقیع
گرچه محصولش بظاهر یک نیستان ناله است
یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع
گرچه مىتابد بر او خورشید سوزان حجاز
از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع
میتوان گفت ازگلاب گریه اهل نظر
بى نهایت چشمه اشک روان دارد بقیع
بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را
قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع
تا سروکارش بود با عترت پاک رسول
کى عنایتبا کم و کیف جهان دارد بقیع
این مبارک بقعه را حاجتبنور ماه نیست
در دل هر ذره خورشیدى نهان دارد بقیع
اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال
هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع
چون شد ابراهیم قربان حسین فاطمه
پاس حفظ این امانت را بجان دارد بقیع
فاطمه بنت اسد عباس عم، ام البنین
اینهمه همسایه عرش آستان دارد بقیع
در پناه مجتبى در ظل زین العابدین
ارتباط معنوى با قدسیان دارد بقیع
باقر علم نبى و صادق آل رسول
خفتهاند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع
قرنها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز
داغ هجده ساله زهراى جوان دارد بقیع
کس نمیداند چرا یا قرة عین الرسول
منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع
آخر اینجا قصه گوى رنجبى پایان تست
غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع
خفته بین منبر و محرابى اما بازهم
از تو اى انسیه حورا نشان دارد بقیع
راز مخفى بودن قبر ترا با ما نگفت
تا بکى مهر خموشى بر دهان دارد بقیع؟
شب که تنها میشود با خلوت روحانىاش
اى مدینه انتظار میهمان دارد بقیع
شب که تاریک است و در بر روى مردم بستهاست
زائرى چون مهدى صاحب زمان دارد بقیع
کاش باشد قبضه خاکم در آن وادى «شفق»
چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع
شاعر:محمد حسین بهجتی(شفق)