#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
آب روی ماست گریه آبروداریم ما..
با لباس مشکی ات عمریست خو داریم ما
باطهارت بودن از ارکان مجنون بودنست
حرف لیلا میشود هرجا وضو داریم ما
چشم ما بی اشک بی خیراست،بی خیرش نکن!
که فقط از دار دنیا دو سبو داریم ما..
حرف ما در روضه ها با اشک گفته میشود
درمیان گریه باهم گفتگو داریم ما
دامن آلوده شدیم اما تو پاکش میکنی
روسیاه از غفلتیم اما رفو داریم ما
حضرت عباس حامی علمداران توست!
چه هراس از این و آن وقتی عمو داریم ما
هرکسی دل را بدستت داد از مردم برید
تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟!
خوب و بد ما به حسینیه پناه آورده ایم!
خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما!
آرزوی کربلا بر پیرها که عیب نیست..
کربلایی نیستیم و آرزو داریم ما!
شهر با یک یاحسین ما معطر میشود
هرکجا نام تو باشد های و هو داریم ما
لحظه های آب خوردن هم بفکر روضه ایم..
بغض خشکی لب و بغض گلو داریم ما..
در غمت آیات قرآن روضه خوانی میکنند
آب دریا و بیابان روضه خوانی میکنند
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
دلم از روز ازل خورده به نامت ارباب
کن دعا تا که شوم عبد مدامت ارباب
گر دهی یا ندهی حاجت من میدانی
تا قیامت شده ام عاشق نامت ارباب
به همان ذکر حسین جان که نوای زهراست
نام تو در دو جهان کرده قیامت ارباب
لحظۀ روضه چه باکم ز گنه معتقدم
نفس وحشی بشود وحشی و رامت ارباب
بِشِکن بال و پرم را که کنون آمده ام
نتوانم که پرم از سر بامت ارباب
دیدن کرب و بلای تو نصیبم چو نشد
کنم از دور ز دل عرض سلامت ارباب
تو بیا جان یتیم حسنت کن نظری
تا شوم نوکر دربست و غلامت ارباب
جان قاسم تو بیا و بخرم، تا بشوم
سینه بشکسته فدایی قیامت ارباب
مستم از باده ی لعلی ز عسل شیرین تر
قاسمی مسلکم و تشنه ی جامت ارباب
تیغ بر دست شدم بی سر و پای عشقت
تا که لبیک بگویم به پیامت ارباب
غربتت می کشدم عاقبت ای شاه غریب
گر بگوشم بر سد حزن کلامت ارباب
لحظه ی مرگ چه باکی که کنی امدادم
جان فدای تو و این مشی و مرامت ارباب
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
"علقمه موج زد عکس قمرش ریخت به هم 😭
دستش افتاد زمین بال و پرش ریخت به هم"😭😭
تکه تر آیه ی قرآن شده بر روی زمین
و حسین آمد و دیدم نظرش ریخت به هم 😭😭
زینب از معرکه دور است ولی میدانست !
بر سرش میزد و چشمان ِترش ریخت به هم 😭😭
قد کمان ،مثل درختی که خمیده است ببین 😭
روی زانو شده و آن کمرش ریخت به هم 😭
بانگ آمد که لب چشمه و لب ها تشنه است 😭😭
از همین مساله هم ،،بیشترش ریخت به هم 😭
دست عباس جدا و ،سروچشم و قدمش 😭😭
قامت سرو کجا ،،مختصرش ریخت به هم😭😭
مشک پاره ، علم و دست و خدایا چه شده 😭😭😭
که علمدار حسینی، سپرش ریخت به هم😭
روی زانو شده ارباب ،،دلم شعله گرفت 😭
قافیه خون شد و احساس ،،پرش ریخت به هم😭😭
فاطمه اشک شد و ناله زد و خون بگریست 😭😭
فاطمه ناله زده ، چون پسرش ریخت به هم😭
و حسین روی زمین طاقت فریاد نداشت 😭😭
خنجر و تیر و دو چشمی ،،جگرش ریخت به هم😭
گرگ ها خنده زنان ،،واای حسینم چه کند ؟😭😭
خواهرش دید قسم،، کی قمرش ریخت به هم..!!😭😭
صبر هم طعنه زده ،،طاقت انکار چرا
زینبش ناله زد و،، میخ درش ریخت به هم😭😭
یاد میخ درو پهلو و ردی خونِ کبود 😭
باز هم ناله ی آن ،،دلبرکش ریخت به هم
یادِ شب ،عصر سیاه ،آتش و دود از همه سو 😭
گوشواره ،غم و فکرِ سفرش،، ریخت به هم😭😭
شب شد و نیزه چرا بر لب خود قرآن خواند ؟؟
شب شد و دید چرا دخترکش ریخت به هم
😭😭😭😭
#زینب _حسامی
#امام_خمینی_ره_مدح
موج می زد همه جا خیر و فراوانی بود
افق سبز نگاهش ، همه بارانی بود
می زدی سر تو اگر کوچه خیابان ها را
فارغ از درد و غم و رنج و پریشانی بود
باغ چشمانش اگر چه تب نیلوفر داشت
غنچه میشد نفسش بس که بهارانی بود
عشق را عاطفه را با همه قسمت می کرد
نور امید ، به قلب ِ همه ، مهمانی بود
یادمان داد پدر ، مثل برادر باشیم
تازه این سادهترین شرط مسلمانی بود
پای نطقش همگی ، پای برهنه بودند
منبرش ساده ولی محکم و طوفانی بود
نفسش رایحهی یاسی " میثم " می داد
عطر لبخند ملیحیش همه سلمانی بود
فیض می برد ، از او علم و فقاهت اما
اوج امید ِ خودش «طفل دبستانی» بود
مدعی خواست کمی معرکه گیرد اما ...
خلف ِ صالـح او ، "پیـر خراسانی " بود
"طالقانی" و "بهشتی" و "رجایی" بودند ...
عشق بود و برکت بود و فراوانی بود
به طفیلی سر اوست که عزت داریم
برگی از عزت این مرد "سلیمانی" بود
اگر از نام و نشانـش نسبـش می پرسی
موسوی بود و حسینی نسب ایرانی بود
هر که پرسید اگر خانه ی خورشید کجاست
بنویسیـد کـه خورشیـد ، جـمارانی بـود
یادم افتاد ، جماران و شهیدان و امام ...
صورت ماه خمینی ، که چه نورانی بود ...
دستمالی که به چشمان ترش می بست و...
روضه هایی که همه عمر ، خودش بانی بود
"کوثری" روضه نمیخواند قیامت می کرد
حال ِ این پیر ، همانی که ، نمی دانی بود
زنده می شد وسط روضه و هی جان می داد
خاصه آن روضه که سنگ و سر وپیشانی بود
پدر و مادر ، امام و شهدا ، فیض برند ...
با دوخط روضه،که این روضه پایانی هست
"آه از آن ساعتی ، که با تن ِ چاک چاک
نهادی ای تَشنه لب،صورت خودرابه خاک"
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
➖(سبک دلخون تر از ابر و طوفان....)
➖برای رحلت حضرت امام
____▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یابن الحسن نور عینی
از نسل پاک حسینی
بر مکتب تو بنازم
سرباز تو شد خمینی
عجل الفرج یابن الزهرا(2)
_
پیوسته دل بر تو بستیم
دیده به راهت نشستیم
زیر لوای خمینی
در انتظار تو هستیم
عجل الفرج یابن الزهرا(2)
_
ما حامی انقلابیم
در سایه ی آفتابیم
با ساغر صاحب عصر
مست می بوترابیم
عجل الفرج یابن الزهرا(2)
____
ما هم ولائی تباریم
ترسی ز دشمن نداریم
چون در رکاب ولایت
سردار سلیمانی داریم
عجل الفرج یابن الزهرا(2)
____
هستم مطیع ولایت
ای رهبرم جان فدایت
آقا دعا کن برایم
گردد نصیبم شهادت
عجل الفرج یابن الزهرا(2)
_
ایران هوادار مهدیست
یزدان نگه دار مهدیست
به به،به روزی که گویند
عباس علمدار مهدیست
عجل الفرج یابن الزهرا(2)
__
آللانما دیر و کنشته
باخ یار نیکو سرشته
ویرمم آقامون جهاندا
بیر تار موسین بهشته
عجل الفرج یابن الزهرا(2)
_
قانه باتاندا شهیدان
دلده نوا،الده قرآن
سسلندیلر جبهه لرده
یاران پیر جماران
عجل الفرج یابن الزهرا(2)
_
اولدی بو نهضت جهانی
باهمدلی،هم زبانی
اولسا بصیرت چاغوررام
امداده صاحب،زمانی
عجل الفرج یابن الزهرا(2)
الله،بو، آل سعودی
محو ایله،یوخدور وجودی
ویر کعبه نین اوسته پرچم
با نام (حیدر)به زودی(بهلول حبیبی زنجانی)
عجل الفرج یابن الزهرا(2)
_▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
*
4_5893135325605152202.mp3
589.7K
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمینه_امام_صادق_علیه_السلام:
بند اول
آن امامی که فقط در فکر دین بوده
فکر و ذکرش مشکلات مومنین بوده
کی روا بوده که دشمن بر سر زین و
او به دنبالش دوان روی زمین بوده ۲
دشمن ظالم، امام مرا
نیمه ی شب می برد به کجا؟
کاشکی که آقامونو نبرن
پای پیاده، بدون عصا وای وای وای
درسته که از گناه شون قلب شون شده تیره
کاشکی یه خورده حیا کنن چون آقای ما پیره ۲
" آه، مظلوم امام صادق " ۳
بند دوم
"قَبْرُهُ في قَلبِ مَن والاه" به این معناست
که بقیع اصلی تو در دل ماهاست
چون رئیس مذهب مایی تو ای آقا
تا قیامت پرچم ما شیعیان بالاست ۲
خوب میشه آب و هوای بقیع
صحنی می سازیم برای بقیع
قبله ی دل های خسته میشه
گنبد ایوون طلای بقیع ۲ وای وای وای
با دست ما بچه هیئتی ها بقیع میشه آباد
براش می سازیم ضریح و صحن و پنجره ی فولاد۲
" آه، مظلوم امام صادق " ۳
بند سوم
نیمه شب ها گوشه گیری از همه می کرد
زیر لب هی روضه ها را زمزمه می کرد
یاد مظلومیت جدّ غریبش بود
گریه می افتاد و یاد فاطمه می کرد ۲
روضه ی روزی که چل نفری
هیزم آوردن به پشت دری
آتیش و دود و مادر بود و از
رحم و مروت نبود اثری ۲ وای وای وای
چه ضجه هایی که می زد و ناله ها که سر می داد
به یاد داغ سرای رو نیزه ها که می افتاد
" آه، مظلوم امام صادق " ۳
شاعر : #مجتبی_خرسندی
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
زمینه - آن امامی که فقط در فکر دین بوده.mp3
2.27M
#زمینه_امام_صادق_علیه_السلام
#مجتبی_خرسندی
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
ناگهان سجّاده را از زیر پایش میکِشند
مثل حیدر در میان کوچههایش میکشند
بیمروّتها سوار مرکب و دنبال خود
پیرمردی را پیاده، بیعصایش میکشند
با طناب و آتش و سیلی و دست بستهاش
لحظهلحظه عکس مادر را برایش میکشند
روضهها را در خیالش هی مجسم کردهاند
از مدینه ناگهان تا کربلایش میکشند
"زینت دوش نبی" افتاده بیسر بر زمین
وای بر من از کجاها تا کجایش میکشند
شاه غیرت روی خاک افتاده و بیغیرتان
نقشهی حمله به سوی خیمههایش میکشند
چون نمیبرّید خنجر حنجرش را از جلو
ناکسان این بار خنجر بر قفایش میکشند
اشک دختربچهای یک شهر را برهم زده
با سر بابا رمق را از صدایش میکشند
در قنوتش رفته در فکر تمام روضهها
ناگهان سجاده را از زیر پایش میکشند ...
#مجتبی_خرسندی ۱۳۹۲
#غزل_مرثیه
#امام_صادق_علیه_السلام
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
▪️ زمینه شهادت امام صادق علیه السلام اثر حاج مجتبی صمدی شهاب ▪️
آتیش گرفته دلای عاشق
شده خزونی گل شقایق
برای داغ امام صادق
یا مظلوم امام صادق
مدینه دوباره سوگواره بارون ماتم باز می باره
باز دل پریشون زار و گریون سر روی خاک غم میزاره
خاک غم انگیز خاک مدینه
خاک غریبی اون سرزمینه
میزنه آتیش به جون عالم
خاکی که با عطر یاس عجینه
یا مظلوم امام صادق
غم مدینه با دل سرشته
خاکش تره از اشک فرشته
با اون غریبیش بازم بهشته
از درو دیوارش از گذارش میاد شمیم یاس پرپر
غروبای سردش پره دردش میاد صدای آه حیدر
دوباره غوغا دوباره محشر
افتاده شعله به جون یک در
شکر خدا که نیومد این بار
پشت در این خونه یه مادر
یا مظلوم امام صادق
یه پیرمرد نفس بریده
با حال خسته رنگ ه پریده
شبیه حیدر بلا کشیده
با دل شکسته دست بسته پشت مرکب نیمه جونه
هرجا که می افته روی خاکا نامردی اونو میکشونه
با چه سوز و با چه آهی میره
بخاطر بی گناهی میره
خاکی شده موهای سفیدش
هر دو تا چشماش سیاهی میره