eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
47 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩سبک شور ایام شهادت حضرت امام محمد تقی الجواد علیه السلام 🚩بند اول آیینه ی جود خدا جواد عشقه علی موسی الرضا جواد تا میخوره گره به کار من وا میشه این گره با یا جواد با یه نگاهت،دنیامو آباد میکنی مرغ دلم رو،تویی که آزاد میکنی منو تو زائره،پنجره فولاد میکنی سیدنا،مدد جواد ابن الرضا اشفع لنا،مدد جواد ابن الرضا 🚩بند دوم تو شاهی ما همه گدا جواد ای حضرت مشکل گشا جواد حاجت دنیاییه ما فقط با یه نگات میشه روا جواد با دست خالی،من در خونت اومدم فرقی نداره،برای تو خوب یا بدم اینو میدونم،که تو نمیکنی ردم سیدنا،مدد جواد ابن الرضا اشفع لنا،مدد جواد ابن الرضا 🚩بند سوم سجیتکم الکرم جواد ذکر توئه رافع غم جواد بسته به امضائه توئه آقا پای پیاده تا حرم جواد از بس کریمی،گدارو ماجور میکنی از توو دل آقا،تو غمارو دور میکنی با یه نگاهت،سفرمو(کربلامو) جور میکنی سیدنا،مدد جواد ابن الرضا اشفع لنا،مدد جواد ابن الرضا ۱۴۰۰/۴/۱۸ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5998870372391324326.mp3
711.1K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
امام جواد(ع)-مقتل-توطئه مسمومیت حضرت توسط ام فضل سم دادن ام فضل به امام جواد(ع) با فریب معتصم و عاقبت ام فضل معتصم پیوسته راهى می جست كه حضرت جواد(ع) را از میان بر دارد. می دانست ام الفضل با حضرت جواد(ع) میانه خوبى ندارد یكى به جهت اولاد نداشتن از آن جناب، دیگر بواسطه حسادت شدیدى كه نسبت به مادر حضرت امام علی النقى(ع) می ورزید. زیرا حضرت جواد(ع) او را بر ام الفضل مقدم می داشت. معتصم به ام الفضل پیشنهاد كرد كه حضرت جواد(ع) را مسموم كند. ام الفضل قبول كرد سمى را در انگور رازقى جاى داد و در مقابل امام گذاشت. همین كه حضرت جواد(ع) از آن انگور میل كرد ام الفضل شروع به گریه نمود. امام فرمود: چرا گریه می كنى؟ خدا تو را گرفتار دردى كند كه خوب ‏شدنى نباشد و بلائى گرفتار شوى كه پوشیدنى نباشد. ام الفضل مبتلا به دردى در مستورترین عضو بدن خود شد و به همان درد از دنیا رفت-به بواسیر مبتلا شد- بعضى گفته‏اند این جراحت در آلت تناسلی او بود. حضرت جواد(ع) در سال 220 هجرى روز سه شنبه پنجم ذی حجه از دنیا رفت. بیست و چهار سال و چند ماه داشت زیرا در سال 195 به دنیا آمده بود. متن عربی: إِنَ‏ الْمُعْتَصِمَ‏ جَعَلَ‏ یَعْمَلُ‏ الْحِیلَةَ فِی‏ قَتْلِ‏ أَبِی‏ جَعْفَرٍ ع‏ وَ أَشَارَ عَلَى‏ ابْنَةِ الْمَأْمُونِ‏ زَوْجَتِهِ‏ بِأَنْ‏ تَسُمَّهُ‏ شاعراهل بیت (ع)-آرمین غلامی (مجنون)
بسم الله الرحمن الرحیم گوییاچندکنیز دور و برت رقصیدند برتمسخرکردنت دوره سرت رقصیدند یک نفرنیست که آید بره دلداری تو این کنیزان جلوی چشم ترت رقصیدند اثر زهر چنان است که آبت کرده زنده بودی زچه بر گرده سرت رقصیدند این جماعت که تورا اذیت وآزار دهند باز شرمی ننمودند وبرت رقصیدند مثل جدت زچه رو بی کس وتنها شده ای همگی جمع شدند ومحضرت رقصیدند سرت افتاده وکس زیر پرت رانگرفت گرده گفتاره بدون اثرت رقصیدند رنگ رخساره ی تو زردشد از زهرجفا شب تاریک به گرده قمرت رقصیدند کنج این هجره مزن بال وپر‌ .ای مرغک عشق که اسیری و همه گرده سرت رقصیدند پاره های جگرت پخش شده درخانه لشگری دور تن مختصرت رقصیدند گفت (مجنون )دم آخر که به لب داشت حسین آن کنیزان همگی دور و برت رقصیدند ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
شهادت جوادالائمه.. دیدم تنی سری جگری پهلویی پری. .اینهاهمه بوداثر زهرپیکری. .زهرجفاتمام تنش آب کرده است.. بایدکه ناله های لب یار بشمری. نایی نمانده درتن ابن الرضاع دگر. ازاوچه مانده است تنهایک پسری. ازبامهافتاده وجانش گرفته شد. .از اونمانده است بجزیک تن وسری. افتادواستخوان تن او شکسته شد.. گویابه پیش چشم همه له شده سری. آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهى)
✍ ظلمله جواد الائمه نی امّ فضل مسموم ایدوب بو گون یاندروبدی زهریله قلبینی کایناتی مغموم ایدوب بو گون نه یوزیله بولمم او بی وفا بو جفالره جرات ایلدی معتصم او بی ننگ و عاریله قتلینه اونون شرکت ایلدی ویردی زهر کینه او سروره گوزده گوندوزون ظلمت ایلدی اوز جفای بی منتهاسنی اهل دینه معلوم ایدوب بو گون گر دیسم نه نوعیله اول شهی ایلیوبدی مسموم او بی حیا وار نه منده قدرت یازام اونی وار نه سنده طاقت ایشتماقا ایلورم فقط مجلسی یازان ماجرایه بو یرده اکتفا چون بولور هامی ظلمله نجه اول غریبی مسموم ایدوب بو گون وار نچه خبر الده لیک من ایستورم برین ایلیم بیان بر خبر ده وار یازمارام اونی لال اولا دلیم ایلسم عیان ایلورم امام زمانیدن من حیا او سلطان انس و جان چون اوزی بولور جدینی نجه اهل کینه مظلوم ایدوب بو گون واریری بو غمده اوقدر من آغلیام دوشه نوریدن گوزوم زهریله یانان قلبینه اولام هم بالالارم هم فدا أوزوم مجلسی یازار ویردیلر اونا ظلمله عدو زهر دار اوزوم قلبینی خدنگ جفائیله اوز عیالی مصدوم ایدوب بو گون باغلادی قاپونی او بی وفا قویدی تک وصی پیمبری یالقوز ایوده قالدی سیزلدادی دولدی اشک حسرتله گوزلری ایلدی اثر زهر کین دوتوب اود آلشدی یاندی جگرلری پیشوای دینی حیاتدن دست ظلم محروم ایدوب بو گون اگلشوبدی بر گوشه ده غمین عرض ایدردی ای خالق جهان شاهد اول اوزون اشقیا منی ظلمله نجه ایتدی باغریقان اود دوتوب یانار قلب مضطریم حالیمه ولی یوخدی بریانان دلده کی غم بیشماریمی امّ فضل مکنوم ایدوب بو گون نازنین وجودیندن ایلدی سلب بو جفا تاب و طاقتین شدت ایلیوب زهر دم به دم آرتروب اورکده حرارتین قلبنه شراره سالوب عطش نور چشم شاه ولایتین عدنده بتولی پیمبری بو محنده مهموم ایدوب بو گون پارچالاندی لبلر اورک یانوب ویرمدی امان سوزش عطش یاندی لبلریم بر ایچیم منه سوویرون بویوردی او ماه وش گوردی بر کنیز آز قالور ایده شدت عطشدن او شاه غش اشک چشمیله گل عذارینه غملرینی مرقوم ایدوب بو گون دولدوروبدی بر جام سو کنیز تا گتوردی ویرسون او سروره امّ فضل گوردی کنیزیدن آلدی جامی توکدی سویی یره سویلدی جواده سوء ویرمیون بو گرگدی لب تشنه جان ویره جنت ایچره زهرانی دلغمین بو ستمله اولشوم ایدوب بو گون حضرت علی النقی ویروب سو آتاسنا قیلدی کامیاب سوایچوب امام زمان ویروب جان ایدوب احبانی دلکباب نی کیمی گلوب نالیه اودم ایلدی نوا اهل نه قباب حضرت جواد اهل عالمی اوز غمینده مألوم ایدوب بو گون یالقز ایوده جانانه تاپشروب جان پیمبرین نور دیده سی باتدی گوردولر مهر برج دین دوتدی عالمی ظلم پرده سی ویردیلر خبر امّ فضله گل أولدی شاهدین گلموری سسی شاد اولوب او ملعونه بولمدی عزتینی مختوم ایدوب بو گون
____ ✍ ای‌وجودی‌اولان‌عیارسخا یا امام ‌الجواد ادرکنی روح احسان و منبع اعطا یا امام الجواد ادرکنی لطف ‌قیل ‌درده‌ مبتلالریوه نظر ایله ‌اوز آشنالریوه صله احسان ایله گدالریوه یا امام ‌الجواد ادرکنی سینه‌ده ‌آه ‌پرشراریم‌ وار ‌لاله تک قلب‌ داغداریم وار لطفوه گوزده انتظاریم وار یاامام الجواد ادرکنی عزّت ‌حِلّیله ‌حرم ‌سنسن‌ زینت‌ گلشن اِرَم‌ سنسن هم‌ کریم‌اوغلی ‌ذوالکرم سنسن یا امام ‌الجواد ادرکنی سنه‌هر ‌باصفا ئورک ‌یوزی ‌وار هامی ‌مجلسده جودیون‌ سوزی وار تک ‌نه‌ من ‌‌سنده ‌هامّینون گوزی‌ وار یا امام ‌الجواد ادرکنی باخیشی‌ چشم‌ نرگس ‌نگران فقرایه ‌باخ‌ ای امام جوان او‌ گوزل ‌گوزلره ‌اولاخ ‌قربان یا امام ‌الجواد ادرکنی بیز محبّوخ‌ سنه ‌محبت ‌ایله‌ لطفویله ‌غرق نعمت ایله سنی‌ زهرا آنان‌عنایت ‌ایله یا امام ‌الجواد ادرکنی سن ‌گل ‌گلشن ‌سخاوت ‌سن باغ‌ احساندا سرو قامتسن سن ‌بیزه شافع ‌قیامت‌ سن‌ یا امام ‌الجواد ادرکنی سوسوزام ‌لطف ‌ایله ‌آب‌ منه ‌سولموشام ویر بیر آب ‌و تاب ‌منه سائلم ‌ویر ‌اوزون ‌جواب ‌منه یا امام ‌الجواد ادرکنی گزرم ‌سنله‌ سو به ‌سو دائم اولارام سنله روبرو دائم ایدرم‌ سنله ‌گفت ‌و گو ‌دائم یا امام ‌الجواد ادرکنی ایسترم‌ کاظمین ‌زیارتینی ‌سرور‌ نشأتین زیارتینی قبر پاک‌ حسین ‌زیارتینی‌ یا امام ‌الجواد ادرکنی سن‌ حسین‌ تک ‌غریب ‌جان‌ ویردون ‌شرح عاشورینه بیان وئردون سوسوز ئولماقینی‌ نشان ‌ویردون یا امام ‌الجواد ادرکنی تائبیله ‌جناب ‌خاقانی ‌سندن‌ ایستلّه لطف شایانی بیر نظر باخ‌ سنی ‌آنان ‌جانی یا امام ‌الجواد ادرکنی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم هم آسمان قصیده‌ای از بی کرانی‌اش هم بی کرانه‌ها غزلِ آسمانی‌اش ای کال‌ها کمال سرِ کوچه‌باغ اوست باید رسید تا به خدا با نشانی‌اش او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود در غیبت پدر ، پسر و میزبانی‌اش باغِ معارف است حدیثش ، پیمبران حَظ می‌برند موقعِ شیرین زبانی‌اش از جبرئیل تا ملک الموت هرکه هست نوشیده است از لبِ جام دهانی‌اش بابُ الجواد حاجت ما را چه زود داد مشهد پُر است از نفسِ مهربانی‌اش شش‌گوشه شد ضریحَش اگر بی دلیل نیست از شش جهت گداست در این میهمانی‌اش یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانی‌اش وقت زیارت است و عباراتش از رضاست قربان کودکیش فدای جوانی‌اش حالا کبوتران همه از مشهد آمدند تا آسمان بام ؛ پِیِ سایبانی‌اش آقایِ طوس از جگرش آه می‌کشد در کنجِ حجره تا پسرش آه می‌کشد اُفتاده است رویِ زمین و برابرش لبخند می زند به تقلاش همسرش اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش قسمت نبود آب بنوشد بجای آن خاکی شده است حیف لبانِ مطهرش باب‌الحوائج است ولی می‌توان شنید از بینِ حُجره ناله‌یِ موسی بن جعفرش این دفعه می‌زدند به دَف تا که جان دهد کَف می‌زدند وقتِ نفسهای آخرش از پا گرفته و بدنش می‌کشند...وای تا پشتِ بام ریخته گُلهایِ پرپرش خون گریه می‌کند لبه‌یِ تخته سنگ‌ها از بَس که خورد بر لبه‌یِ پله‌ها سرش این پشت بام گودی گودال نیست شُکر با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش * * * سخت است فکر این غم و سخت است باورش مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش (حسن لطفی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم آه ای اسیرِ روضه‌‌یِ سربسته کیستی مردِ غریبِ حُجره‌یِ دربسته کیستی این حُجره هم به ناتوانی تو گریه می‌کند پیری بر این جوانیِ تو گریه می‌کند در خانه‌ی امام  چرا دست می‌زنند با ناله‌ات مدام  چرا دست می‌زنند ای یاکریم بال و پَرَت را زمین مزن آه ای جوانِ خانه سرت را زمین مزن اصلا صدای تو به صدایی نمی‌رسد این آب آب آب به جایی نمی‌رسد اُفتاده‌ای زِ دامن زهرا به رویِ خاک کمتر بکش محاسن خود را به روی خاک کِل می‌کشند گریه‌ی زهرا درآورند کف می‌زنند دادِ رضا را درآورند  تو هرچه می‌کنی  جگرت را چه می‌کنی با حال و روزِ خود پسرت را چه می‌کنی با خود چه داشت زهر ، تنت را کبود کرد باور نمی کنم دهنت را کبود کرد جانم حسن شبیه حسن روضه‌های توست "نامرد بِینِ کوچه مزن" روضه‌های توست اما به این صدای غریبانه خنده کرد بر ناله‌ی تو کُلفَتِ این خانه خنده کرد می‌کوبد آه پا به زمین پیش مادرت می‌ریزد آب را به زمین پیش مادرت بُردند نیمه جان بدنت را به پُشت‌ِبام از پا کشانده‌اند تنت را به پشت‌ِبام   می‌رفت پیکرت به روی پله‌های تیز می‌خورد هِی سَرَت به روی پله‌های تیز از سنگها برای تو اَبرو نماده است آقا چرا برای تو پهلو نمانده است رفتی به روی بام ولیکن هزار شُکر گیرم سه روز و شام ولیکن هزار شُکر گیرم به پشت بام ولی سایبان که هست چندین کفن برای تو با دوستان که هست گیرم سه روز و شب ولی آخر پسر رسید اینبار هم پسر به کنار پدر رسید شکر خدا عقیق تو را ساربان نبرد رنگ لبان خشک تو را خیزران نبرد آقا قسم که پیرهنت را نمی‌کِشند با نیزه‌ای شکسته تنت را نمی‌کِشند (حسن لطفی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم حُجره‌ی سوخته‌اش کاش دری دیگر داشت این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت چه شده چند کنیز از پسِ در میخندند یک‌نفر این طرف و چند نفر میخندند خنده کردند بر این زخم دوایی نرسد خنده کردند صدایش به صدایی نرسد طَشت  دَف شُد که نفهمند کسی می‌سوزد بِینِ این حجره‌ی بسته نفسی می‌سوزد طَشت را پیشِ لبانش بگذارند ای کاش کاسه آبی به دهانش بگذارند ای کاش ظرف از آب پُر اما به زمین می‌کوبند می‌زند داد ولی پا به زمین می‌کوبند خنده‌ی بد دهنی میرسد از هلهله ها ناسزاهای زنی می‌رسد از هلهله ها خواست بالی بزند غم پَرِ او را سوزاند خواست آهی بکِشد حَنجر او را سوزاند گفت آبی و نشد تا که بگوید جگرم زهر وقتی نفَسِ آخرِ او را سوزاند می‌کشد پا به زمین تا که بفهمند همه جگرِ شعله ورش پیکرِ او را سوزاند خواهری حیف ندارد که به دادش برسد عوَض‌اش بی کَسی‌اش مادرِ او را سوزاند  تا بگِریند برایش دو سه همسایه که هست  رویِ این بام تنش مانده ولی سایه که هست روی این بام تنش مانده ولی عریان نه... (حسن لطفی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
شبه امام جواده----روزیمو این آقا داده واسه همینه که هستم----مرید این آقازاده پر میزنم امشب پر میزنم به کاظمین شما سرمیزنم درحریم شما در میزنم از صحن گوهرشاد---- یا پنجره فولاد حاجتم رو میگیرم ----برا زیارت جواد(ع) *(ادرکنا یا عزیزالزهرا-ادرکنا یاجوادبن رضا)* شبه امام جوادِ ----- که حاجت ما رو داده حاجتاتون رو بیارید---این آقاباب المراده من بمیرم آقا برای تو برای تو برا بچه های تو تمام زندگیمم فدای تو بیا و از کرم ------ ببرم به حرم مثل باباجونت------دست بکش روسرم *(ادرکنا یا عزیزالزهرا-ادرکنا یاجوادبن رضا)* شبه امام جوادِ---- پیاله پر زباده بنویس امشب برامون----یه کربلاپای پیاده دعای من اینه فقط همین به کربلا آیم من اربعین گریه و اشک نوکرو ببین من ازت میخواهم----اشک و شور و ماتم گریه ی دمادم -----برای محرم *(ادرکنا یا عزیزالزهرا-ادرکنا یاجوادبن رضا)* میثم مفتاحی
4_5998930394559287856.mp3
488.1K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
✅ زمينه شهادت حضرت جواد الأئمه عليه السلام 🔻 كارى مشترك از سيد محمدرضا حسينى و سجاد محمدى 1️⃣ بند اول رو شونه بار / ماتم كشيده از دست دنيا / خيري نديده دلگير و غريبونه / خونه مثه زندونه توو دلش به ياد غم مادر افتاده رو زمين شبيهه گل پر پرافتاده واي واي واي از غريبي ياجوادالائمه 2️⃣ بند دوم تنهاي تنها / مغموم غمها دلگير و خسته / دلخونه آقا غربت رو نشون دادي / لب تشنه تو جون دادي كنيزا دور و بر تو هلهله كردن به تو آب ندادن آقا خيلي نامردن واي واي واي از غريبي يا جواد الائمه 3️⃣ بند سوم هر چي كبوتر توكاظيمينه امشب كنار قبر حسينه ميشه حرمش غوغا / با هر قدم زهرا بميرم براي غم زينب كبري كه ديده برادرشو بي كس و تنها واي واي واي از غريبي عليه السلام
4_5823285336167417059.m4a
2.3M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
✅ زمينه شهادت حضرت جواد الائمه عليه السلام 🔻 كارى از محمد رسولى 1️⃣ بند اول اگه گرفتاری بگو یا جواد الائمه اگه گنهکاری بگو یا جواد الائمه اگه دوسش داری بگو یا جواد الائمه یا جواد الائمه کار من همین گداییه کار تو گره گشاییه اسم تو براش مقدسه هرکسی امام رضاییه کرم تو/آبروی رو سیاها حرم تو/سرپناه بی پناها 2️⃣ بند دوم بمیرم آقا از غمت یا جواد الائمه چه غریبونس ماتمت یا جواد الائمه قاتل تو بود محرمت یا جواد الائمه یا جواد الائمه هر نفس برا تو مشکله روبروت خنده ی قاتله ای امون صدای ناله هات گم شده میون هلهله فدای تو/ای غریب توی خونه بدن تو/رو زمینه نیمه جونه 3️⃣ بند سوم جونی نمونده تو تنت یا جواد الائمه اگه تو غربت کشتنت یا جواد الائمه نشده غارت پیرهنت یا جواد الائمه یا جواد الائمه کربلا ولی امون نبود کربلا به غیر خون نبود جدتون سه روز به روی خاک کربلا یه سایبون نبود سر حسین/از تن پاکش جدا شد تن حسین/بین خاک و خون رها شد عليه السلام ع
4_5823285336167417063.m4a
1.28M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
▪️زمینه شهادت امام جواد(ع)▪️ کدر شده آسمون هوا چه دلگیره یکی توی غریبی دلخسته میمیره شبیه صیدیه که تو دام صیاده اجل بالا سرشه اونم گیر افتاده صورتش و روی خاک (نهاده)۳ جوون امام رضا (جواده)۳ آه و واویلا ........... وقتی نفس میزنه خونی میشه لبهاش میلرزه از تب زهر تموم سر تاپاش خیره نگاش به دره منتظره باباست پا رو زمین میکشه ذکر لبش زهراست شده باغ آرزوش (چه بی برگ)۳ شبیه فاطمه شده (جوونمرگ)۳ آه و واویلا ................. جناز ه شو میبرن ناکسا تو آفتاب تا همه گریه کنن بازم واسه ارباب دلا بسوزه همه واسه غم عظما برای اون بدن بی سر عاشورا تن آقا رو به خون (کشیدن )۳ زیر سم مرکبا ( کوبیدن)۳ مجتبی صمدی شهاب
190.5K
شهادت جوادالائمه ع 😭 اجرای سبک:
شهادت امام جواد ع غریب و تنها لبِ عطشان ابنُ الرضا مانند جدش می دهد جان ابنُ الرضا وای از، غمی که گشته نثارش دلِ شکسته و زارش زبانِ پُر ز شرارش ۲ میان حجره تنش، فتاده بر روی خاک غمی که سوز عطش به روی لب زده چاک جانم، آقام جواد الأئمه ۳ خون میچکد از سوز و آه ابنُ الرضا کاشانه گشته قتلگاه ابنُ الرضا آه از ، گلِ جوان شده پر پر نگاهِ مانده ی بر در به شوق دیدن مادر۲ بگوید ای پسرم نگار چشم ترم شکسته از غم تو دوباره این کمرم جانم آقام جواد الأئمه ۳ اجرای سبک:
219.6K
شهادت امام جواد ع 😭😭 اجرای سبک:
✅ نوحه شهادت حضرت جواد الائمه (عليه السلام) 🔻 كارى از مرتضى محمد پور 1️⃣ بند اول بین حجره غریبم/ همسرم قاتلم شد از جفا لحظه لحظه/ پاره پاره دلم شد منکه در شور و شینم تشنه لب چون حسینم(۲) یا جواد الائمه یا جوادالائمه(۲) 2️⃣ بند دوم همچو مادر جوانم/ شکوه از کینه دارم زآتش زهر کینه/ شعله از سینه دارم من جوان رضایم اکبر کربلایم(۲) یا جواد الائمه یاجوادالائمه(۲) 3️⃣ بند سوم آسمان تیره و تار/ جسم من روی بام است همچو بابا به جسم/ پاره پاره سلام است از قفا سر بریدند عمه‌ام را ندیدند(۲) یاجوادالائمه یاجوادالائمه(۲) عليه السلام ع
4_6001182194372973439.mp3
820.9K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
حجره ی در بسته دیده به در دارم امام رضا گفته میاد به دیدارم من اولین زائر بودم برا بابام حالا میاد اون چون به قبله شد پاهام میاد ببینه چطور جوونش میزنه پر پر ای وای حالا بابا شد حسین و منهم علی اکبر ای وای ابن الرضایم (3) ای وای حجره ی در بسته نفسهای آخر کم کم میاد بوی مدینه و مادر غربت میباره از نگاه مسمومم مثل حسن منهم تو خونه مظلومم مادر میاد تا سرم نمونه بروی خاکا ای وای عالم فدای اون سرکه گشته خورشید نی ها ای وای ابن الرضایم (3) ای وای
4_6001182194372975776.mp3
1.26M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت شهادت امام جواد علیه‌السلام و گریز روضه‌یِ حضرت رقیه سلام الله علیهم از بس هیاهو شد صدایِ آه را گم کرد دنیایِ تیره جلوه‌هایِ ماه را گم کرد رنگ و لِعابِ توطئه آن‌قدر جذّاب است که در میانِ خانه دل دلخواه را گم‌ کرد غربت از آن جایی شده آغاز که کودک دور از پدر ماند و نگاهِ شاه را گم‌ کرد روضه به آنجا می‌رسد که دست‌وپا می‌زد واویلتا دنیا ولیُّ‌الله را گم کرد او دست‌وپا زد همسرش بالاسرَش خندید بی‌معرفت‌ هم راه را هم چاه را گم کرد بی‌معرفت‌ با تازیانه رفت دنبالِ.... دُردانه‌ای که نیمه‌یِ شب راه را گم کرد بی‌معرفت‌ پنجه میانِ مویِ سر اَنداخت لکنتْ‌زبانْ شد سهمِ او که ماه را گم کرد بی‌معرفت‌ با مُشت بر دندان و لب کوبید هر کس جدا شد از ولی...... اَلله را گم‌ کرد 📃۱۴۰۰/۴/۱۷حرم سیدالکریم علیه‌السلام ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam