بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
گوییاچندکنیز دور و برت رقصیدند
برتمسخرکردنت دوره سرت رقصیدند
یک نفرنیست که آید بره دلداری تو
این کنیزان جلوی چشم ترت رقصیدند
اثر زهر چنان است که آبت کرده
زنده بودی زچه بر گرده سرت رقصیدند
این جماعت که تورا اذیت وآزار دهند
باز شرمی ننمودند وبرت رقصیدند
مثل جدت زچه رو بی کس وتنها شده ای
همگی جمع شدند ومحضرت رقصیدند
سرت افتاده وکس زیر پرت رانگرفت
گرده گفتاره بدون اثرت رقصیدند
رنگ رخساره ی تو زردشد از زهرجفا
شب تاریک به گرده قمرت رقصیدند
کنج این هجره مزن بال وپر .ای مرغک عشق
که اسیری و همه گرده سرت رقصیدند
پاره های جگرت پخش شده درخانه
لشگری دور تن مختصرت رقصیدند
گفت (مجنون )دم آخر که به لب داشت حسین
آن کنیزان همگی دور و برت رقصیدند
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
عیدقربان
عیدقربان حرم یار فقط میچسپد
بوسه برتربت دلدارفقط میچسپد
عیدقربان به حرم رفتن وبین الحرمین
سراین کوچه وبازارفقط میچسپد
دل شیدازده ام گشته قدمگاه حسین ع
نیمه شب دیده ی بیدار فقط میچسپد
میکنم جان ودلم نذر به درگاه حسین..
دلبری با رخ غمخوارفقط میچسپد
دل مجنون همه شب غرق جنون است ولی
تاسحرگریه ی دلدارفقط میچسپد
گرنوشتیدبه روی کفنم نام حسین
با گل تربت آن یارفقط میچسپد
کی ملک پرسشی از نوکر ارباب کند
چون جواب دولب یار فقط میچسپد
جنت وباغ و بهشتم شب بین الحرمین
دلبری در پی غمخوارفقط میچسپد
عیدقربان شده ونذر توگردد جانم
گریه ی حال نزارم فقط میچسپد
شب عیداست مراصحن حسین مهمان کن
دیدن تربت آن یار فقط می چسپد
دست (مجنون )نرسیده است به دستت ارباب
عیدقربان حرم یار فقط میچسپد
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#عید_قربان
#غزل
#شعر_کوردی
عید قربان هاتیه ری له دره یزدان بکین
ومنای عشق خالق نفس وگیان قربان بکین
عید قربان هات و روژ ه امتحان بندگی
جور اسماعیل امشو روی له بر جانان بکین
عید قربان هات و روژ تابش مهریقین
له فروغه هریقین، گیانان پره ایمان بکین
عید قربان هات و روژشوق و روژ سرنوشت
دامن گل هر و اشک شوق گلباران بکین
عید قربان روژ عید و روژپیمان بستنه
وی چنین روژه وفا له عهد و له پیمان بکین
عید قربان جلوه ای و روژ تسلیم و رضاس
گیان ودل تسلیم امر حضرت جانان بکین
میزبان آفرینش میهمانی کردیه
و ره اخلاص امشو، گیان و دل مهمان بکین
له محیط بندگی و عشق وایمان ویقین
توشه ای آماده بهر برزخ و میزان بکین
وعذاوه حشر ایمن گشتیه ،امروژ اگه
ری و سمت آستان عترت و قرآن بکین
له چنین عید بزرگی وخداوند کریم
آرزوی وصل مهدی وشو هجران بکین
چوی منه (مجنون) ودریای ولایت پا بوکت
ساحل گیان امشوی لبریزله مرجان بکین
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#شعر_کردی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#عید_قربان
#غزل
عید قربانم خداگشته عزا
کشته شدیک عده حاجی در منا
اولین باری که کشتید بس نبود
قتل عام دومی کردی بپا
بی حیا این فاجعه دیگربس است
کی بود برحاجیان ظلمی روا
گوییا ازدور می آیدخبر
اهل عالم میرسد مولای مولا
باد و طوفان را بهانه کرده اند
قلب زهرا شدشکسته ای خدا
میرسدمهدی وگیرد انتقام
ازسعودیهای پست بی نوا
کاش (مجنون) حاجتش گردد روا
تاشود کشته درآن دشت منا
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#ذی_الحجه #
#شعر_قربان
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر
#مثنوی
اولین نقش دو عالم یا علیست
اهل عالم اسم اعظم یا علیست
بر لب حور و ملک نام خداست
بعد حق نام علی مرتضی است
بر تر از ادراک هایی یاعلی
پاک تر از پاک های یا علی
بر تر از اوهام ها نامت علی
می کنم مستی من از جامت علی
آیت عظمای حق باشد علی
جلوه ی سیمای حق باشد علی
یا علی شمشیر فتح خیبری
تو امیر المو منینی حیدری
مدح تو از درک ما با لا تر است
وسف تو از هرچه گویم برتر است
عشق رب العالمین باشد علی
پیشوای مسلمین باشد علی
دلبر مایی دلم مدیون توست
این دل دریاییم جیهون توست
شد خدا مفتون رویت یا علی
عالمین مجنون کویت یا علی
کل عالم در یدفرمان توست
رزق میکاییل در دستان توست
بر درت دل خاکساری می کند
تا قیامت بی قراری میکند
عرشیان مشتاق آن بویت علی
آسمان وابسته بر مویت علی
کیست آن که جلوه ی نور جلیست
ساقی بزو الست مولا علیست
تو نخستین نقش دنیای علی
بر همه دنیا تو مولای علی
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
اشعار دوبیتی شب دوم محرم
ورودی کربلا.
اینجابه نیام کربلا خیمه مزن
برگردوبه بام کربلا خیمه مزن
ای شاه فداکاری و ایمان و وفا
سرفصل قیام کربلا خیمه مزن
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
×××
شیدایی گلشن علی بیاتابرویم
ای زینت دامن علی بیاتابرویم
لشکرشکن هستی و چوکوهی استوار
آیینه نشکن علی بیاتابرویم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
×××
درعشق.محیط بیکران خیمه بپاکرد
ای وای، بسیط آسمان خیمه بپاکرد
افتاده به سینه اش مدال عظمت
ارباب همیشه قهرمان خیمه بپاکرد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
×××
باحضرت عشق جوشش آموخته بود
شاهنشه مهر رخ برافروخته بود
آن دیده ی انقلاب خونین حسین
بر قامت خیمه هانظر دوخته بود
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
×××
در وادی طف نام حسین غوغا کرد
الطاف خدایی به رخش در وا کرد
آن روز که درخاک بلا خیمه ای بنمود
آماده خودش را بسوی طوف خدا کرد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت زینب (س)-اربعین
بعدچهل روز سره قبرتو
آمده زینب به بره قبره تو
شکوه کند ازغم این روزگار
دیده ی زینب شده ازگریه تار
با سر تو همسفرم یاحسین
شکسته شدبال وپرم یاحسین
کبوترت بی پروبی بال شد
یک چله داغ تو چهل سال شد
خنده به چشمان ترم میکنند
شعله نثار جگرم میکنند
کوفه کناره محملم صف زدند
رقصکنان، خنده زنان کف زدند
خواهره تو در ملاء عام بود
مونس او سنگ لب بام بود
چشم به رخساره رخت دوختم
ازاثره سوختنت سوختم
داده ای از نیزه به خواهر سلام
به هرکجا توبوده ای هم کلام
زهرطرف چشم تو سوی من است
راس تو آن قبله ی روی من است
ببین پی عرض سلام آمدم
خسته و پیروز ز شام آمدم
بوده به چشمت نگه فاطمه
بر سر نی هم سخن ما همه
وای اگر شانه به مویت زنم
بوسه به رگهای گلویت زنم
آمده ام شکوه زشامی کنم
شکوه ای از بی احترامی کنم
اشک دوچشمان مرا پاک کن
کنار قبرت تومرا خاک کن
تشنه آبی به فدای تو آب
همره من آمده عشقت رباب
بگوحسین غنچۀ پرپرم کو
بگوبه من علی اصغر کو
ز شام وکوفه آمدم در حرم
سوی تو ای یار طواف آورم
رسیده ام ای همه جا همرهم
گزارش این سفرم رادهم
زنده قیام تو زنامم بپاست
نام تو در خطبۀ شامم بپاست
تیغ علی بین زبان من است
وحی خدا بین بیان من است
یک چله سختی زغمت ساختم
لرزه به دشمنانت انداختم
رقیه گردیدپیام آورت
مانده در آن خرابه هادخترت
رقیه پای سرت آرام شد
دفن به ویرانه ی آن شام شد
به نیمه شب دفن شده دخترت
زنده شده دفن شب مادرت
حال رسیده ام کنارت حسین
بوسه زنم سنگ مزارت حسین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#امام_حسین #مرثیه_اربعین
ای مرادلبر و دلدار رسیدم ازسفر
ای مرا شمعِ شب تار رسیدم ازسفر
من چهل روز حسین زخم زبان ها خوردم
وای من اینهمه آزار رسیدم زسفر
این چهل روز دگر روزِ مرا شب کرده
که چه در خواب و چه بیدار رسیدم ازسفر
بغضِ دیدار به گلو بسته دگرآهم را
من بدین آهِ شرربار رسیدم ازسفر
گُر گرفته جگرم از ستمِ مردم شام
من ز بی مهریِ اغیار رسیدم ازسفر
دست نیرنگ پیِ یاری نرسیده است به ما
وای ازاین قوم ستمکار رسیدم ازسفر
دور تا دور تنم هلهله میکرد سنان
همچنان خسته از این کار رسیدم ازسفر
آن لبِ تشنه تورا بُرد به گودالِ عطش
از غمت قافله سالار رسیدم ازسفر
لب من روضۀ طفلان حرم میخواند
باغم روی علمدار رسیدم ازسفر
درپی علقمه و بوی گل یاس علی
آمدم باتن بیمار رسیدم ازسفر
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#اربعین_حسینی
از دور بوی کربلا دارد می آید
سوی تو این درد آشنا دارد می آید
موکب به موکب سوی توبا چشم گریان
دراربعین صاحب عزا دارد می آید
باصاحب این روضه ها سوی تو آییم
آغوش خود بگشا گدا دارد می آید
زوار صحن کربلا در راه هستند
خیل گدایان دربلا دارد می آید
صحن نجف تا کربلا زوار آیند
بوی شهیدان خدا دارد می آید
دراربعین خط مقدم صحن یار است
بیمارت ازبهر دوا دارد می آید
بنگر صدای گریه وآه شبانه
از موکب و از خیمه ها دارد می آید
زوار دشت کربلا از سمت گودال
آوای وا اُمّا چرا دارد می آید
بُنَیَّ قَتَلوکَ وَما عَرَفوکَ وَمِن الْماءِ مَنَعُوکَ.
افتاده درگودال زیر پای ملعون
یک خنجر تیز از قفا دارد می آید
یک اربعین با کاروانی دست بسته
یک زینب چادر سیا دارد می آید
یک اربعین یک دختر ناز سه ساله
با قامتی که گشته تا دارد می آید
یک اربعین و یک نظر بر نیزه ها کن
راس حسین همراه ما دارد می آید
اینجا هوای کربلا باشد به دلها
بر روی نیزه دیده زینب یک سری را
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
📹روضه ی اربعین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یاد داری همه جا گرد سرت جمع شدن
گل بی بال وپرم .پی پرت جمع شدن
گوشوارم شده غارت صورتم گشت کبود
برتمسخرکردنه .چشم ترت جمع شدن
یاد داری خواهرت ضرب لگدهامیخورد
سنگ ها درپی راس اطهرت جمع شدن
دیده ام وای که در فاصله ی کوتاهے
تیر ها یی یک به یک به محضرت جمع شدن
یاد داری وای من راس ابالفضل به نی
لشگر ی سنگ به گرده قمرت جمع شدن
وای(مجنون)دره دروازه همه رقصیدند
سنگهابود حسین گرده سرت جمع شدن.
📕 #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#روضه_اربعین_حسینی
غارت پیراهنت را دیده ام
بر روی نی رفتنت را دیده ام
تازیانه خوردنت را دیده ام
پاره پاره آن تنت را دیده ام
اربعین زینب سوی گودال رفت
دیدی آخر زینبت ازحال رفت
بوده ام ،یادِ تنت یک اربعین
خونی است پیراهنت یک اربعین
یادِ نیزه خوردنت یک اربعین
راس بر نی رفتنت یک اربعین
ازفراقت قامت من خم شده
یک نفر ازکاروانت کم شده
توبه نی بودی وحیرانت شدم؟
من چهل منزل پریشانت شدم؟
شاهد اشک یتیمانت شدم
هرکجایی دیده گریانت شدم
درهوایت اربعینی آمدم
روی نی بودی وبرتو سر زدم
دیده گریان بوده ام پایِ سرت
بین راه افتاده ازپاِ خواهرت
گشته زینب یک تنه یک لشگرت
یادویدم در پی آن دخترت
برزمین میخورد و از ماجای ماند
هرکجا باگریه مارامیکشاند
بازهم اشکم سرازیر غم است
بال وپرها گیر زنجیر غم است
کوچه درهر کوچه تحقیر غم است
بین غصه خواهرت پیر غم است
سنگها خورده به ماه هرشبت
خورده بر پیشانی این زینبت
دیده ام خولی وشمر بی حیا
دیده ام از مردم ِ کوفه جفا
من غمی بدتر ز دشت کربلا
لطفی از قومی که بوده آشنا
بی حیا آمدکنیزی بی نهاد
نان و خرمابهر ِ خیراتش بداد
بر دره دروازه ای در ازدحام..
بهر استقبال ماقومی زشام
چشم های هرزه ای از روی بام
کرده بودن قوم مابی احترام
دیدگانی سوی ما ها خیره بود
چشم نامحرم به زنها خیره بود
ازچه گویم شام ،نامش سنگ بود
یاجواب ،انتقامش سنگ بود
بر سره هر پشت و بامش سنگ بود
برتو آخر احترامش سنگ بود
تونمی پرسی ز احوالم چرا
باتوبودم من چهل منزل اخا
حقِّ زینب سیلی و آزار نیست
کوچه گردی بین ،اینِ انظار نیست
یاعبور از کوچه وِ بازار نیست
یاسزاوارِش دل غمبار نیست
بین این غوغا نرفته معجرش
شدشکسته بین این کوفه سرش
بوی نان می آمد ازاین خانه ها؟
دیدی ازنی ضَعفِ این دُردانه ها؟
جای ما دادند درویرانه ها؟
دیده ای شلاق براین شانه ها؟
دست بسته بوده ایم پیشِ عوام
بی توما را برده اند بزم حرام
ماکجا و مستی وبزم شراب
میدهد ملعون دل ماراعذاب
میکشد آهی حزین از دل رباب
راس تو دیده به حال پیچ و تاب
خون چکیده از لبانت ناگهان
برلبانت خورده چوب خیزران
کن نظاره خواهرت درپای قبر
گریه کردم برسرت درپای قبر
دیده ام چشمِ ترت درپای قبر
آمداز ره دخترت درپای قبر
حق بده مردک مریضش خوانده است
یاکسی آنجا کنیزش خوانده است
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
♥رجزاربعین کربلا...
پای پیاده زیرعلم. اربعین خوش است
تاول زدن بپای غم اربعین خوش است
پای پیاده سوی حرم هروله کنان
سینه زدن میان حرم اربعین خوش است
"موکب به موکبت همه زوار عاشق است."
باران اشکها به غم اربعین خوش است
ای کعبه ی دل همه عشاق یاحسین
پای پیاده سوی حرم اربعین خوش است
مزدتمام سینه زنان دست فاطمه است
سایه نشین به زیرعلم اربعین خوش است
زوارمیلیونی به حریم توآمده
وقت عبور پای قدم اربعین خوش است
با دم گرفتنم همه رامست میکنم
ای نوحه خوان. بخوان که دم اربعین خوش است
(مجنون)به سر زنان به عزای توآمده
اینجاتمام اشگ غم اربعین خوش است..
📝.شعر #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم..:
بدنت سوخت تنت راوسط در دیدم
جای ضرب لگدومشت به پیکر دیدم
چکنم نیست کسی تاکه کنم درده دلی
رفتی وبی تو غم و غصه مکرر دیدم
شده بیتاب دگرازغم گلهابلبل
یاس گلخانه تورا خسته و پرپر دیدم
ماجرای توواین کوچه ی مرا آزرده
تنگی کوچه وشلاق به همسر دیدم
دیدگانم وسط کوچه تورا می نگریست
کی رود زخاطرم،آنچه که آخر دیدم
دیده ام دیده هرآنچه که نبایدمی دید
وسط کوچه خودم رابین لشکر دیدم
دیده ام فاطمه را دروسط کوچه زدند
من خودم رفتن اومیان لشکر دیدم
وای من سختی کوچه، همین بس باشد
قتل صبر همسر و محسن پرپر دیدم
فاطمه بودغمم را همه بر عهده گرفت
لیک حالاپی اوغرق نواگردیدم
آنقد زد وسط کوچه که زهرا افتاد
تنِ بیهوش درآن کوچه ی مضطر دیدم
کاش می مردم ازاین غم که نبینم زهر
چادر سوخته وپاره ی همسردیدم
بین دربود که ناموس خدا خورد زمین
خنده و هلهله در دیار کافر دیدم
سخت تر از همه چشمم به مغیره افتاد
زینبم را همه در حالت مضطر دیدم
سخن از برده حیدر به طناب است ولی
درپی یاری خود به کوچه همسر دیدم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
-اشعارناب حضرت زهرا (س)-روضه
دگرازماندنم ای شیرخدا خسته شدم
دگراززندگی وسیل بلاخسته شدم
یا رب از گوشه این خانه دگرخواهم رفت
چونکه از این همه بیداد و جفا خسته شدم
منه، زهرا ز خدایم طلب مرگ کنم
اجلا بر سر من زود بیا خسته شدم
پهلووسینه ی من ازدر و دیوارشکست
من از این در به دری ها به خدا خسته شدم
من براین هق هق وبراشک شب عادت کردم
ولی از دوری محسن بخدا خسته شدم
دل من خون شده از مردم این شهر،خدا
چونکه افتاده ام از شور و نوا خسته شدم
سهم زهرای توشد، سیلی و شلاق و کتک
دگراز سفره و این آب و غذا خسته شدم
ناسزا گفت مرا دروسط کوچه کسی
دگرازقنفذ بی شرم و حیا خسته شدم
ساعد دست مرا دروسط کوچه شکست
من زدیدار مغیره،به خدا خسته شدم
بسکه دنبال علی رفتم خوردم به زمین
بسکه خوردم کتک ازمغیره ها خسته شدم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
.#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#_مدح امیرالمومنین_علی_بن_ابیطالب_علیه_السلام # #۱۳رجب
علی مستم ازآن می وباده ات
تلو میخورم تا سرِ جادهات
هوای رخت بر سرم زد ربود
دلم را سرِ زُلف اُفتادهات
علی را به میخانه دیدن خوش است
نشینم براین سفرهی سادهات
میانِ حسینی وهم مجتبی
که تا دل بری از دو دلدادهات
حسین گفت تاج سرمن علیست
حسن گفت پدر از برایم ولیست
علی جام توبابلا یت خوش است
نوای دلم درهوایت خوش است
علی جلوه کردی برایم خودت
همان گیسوی بس رهایت خوش است
بنا این نبود ه نباشی علی
توباشی وذکرونوایت خوش است
علمدار محوِ تو میشد فقط
که آن ضربه های دوتا یت خوش است
زمان میشود خاک طوفان زده
گمانم که حیدر به میدان زده
توحجی به حجِ خدا رفته ای
به دنبال جاماندهها رفته ای
علی کعبهای مکهای زَمزمی
به قصدزیارت کجا رفته ای
به دوشت علی بارِشان میکشی
شبیهِ شبِ مصطفی رفته ای
به دوشت تو خرماونان برده ای
کنارِ فقیر و گدا رفته ای
علی جان به بیتت حرامی نشست**
سر خوان لطفت جذامی نشست
علی بردیم تا ملاقات رب
شدم مست توبا مناجات رب
به مسجد به کعبه به دِیر وکنشت
ببر تا تماشایِ میقاتِ رب
دمی فارغ از قیل و قالم نما
مرا پُر کن از نورِ اوقات رب
به نهج البلاغه به درکَت رِسَم
لبم آشنا کن به سوقات رب
به جان خودت سر به راهم نما
به جان حسینت نگاهم نما
علی هستی وتو نعیمی نعیم
برایم توهستی وبودی عظیم
توسلطانی وبر دل من کبیر
توهستی تویی جلوه ای بس عظیم
به محشرتورا دارم ای مقتدا
تَرَحَّم علی عبدک یا رحیم
وَ غَفِّر ذنوبی و سَتِّر عیوب
وَ حَقِّق رجایی اَلا یاکریم
شدم بر حسین و حسن منتصب
حسن زاده گشتم ، حسینی نصب
،،،،
دلم در هوای غدیرت خوش است
وجودم بپای غدیرت خوش است
خدا خودشده عاشق بنده اش
به یا مرتضای غدیرت خوش است
ستونهای این آسمان یاعلی
زِ گلدستههای غدیرت خوش است
خدا خواست دنیا بهشتش شود
که خاک سرای غدیرت خوش است
مرا مست ودیوانه کردی علی
به یومن غدیریت توگشتی ولی
شهنشاه ایرانیم حیدراست
دلالت به مهمانیم حیدراست
تو زیباترین جلوههای خدا
مناجات شب خوانیم حیدراست
گرفته است بوی تو این سرزمین
دلیل مسلمانیم حیدراست
اگر خاک ما خاک عشق علی است
شب اوج عرفانیم حیدراست
به بزمم صفا یی دگر داده ای
توخودساقی این می وباده ای
زمان پُر شد از عطر گلخانهات
که بوی علی میدهد خانهات
علی هستی و همسرت فاطمه*
کَرَم در کرم داشت کاشانهات
رسیدم به بزم توشاه نجف
نگاهم به فیض کریمانهات
ببین نسل معصوم ما میرسند
به بیتِت علی، بیت فرزانهات
به (مجنون) نظرکن شده سربِزیر
امیری علی فنعم الامیر
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
-اشعار حضرت رباب(س)
حوروقلمان وملک گرم پناهت یارباب
عشق بازی حسین اندر نگاهت یارباب
عفّت وحجب وحیا درسایه سارلطف توست
پرچم اسلام از چادر سیاهت یارباب
عزت و آزادگی مدیون صبرت بوده است
عفّت حُجب و حیا مدیون راهت یارباب
روضه ای برپا شده هرجا بنامت تا ابد
عالمی محتاج تسبیح و گواهت یارباب
بهره منداست از همان صوت حزینت عالمی
هرکجا اسباب گریه سوز و آهت یارباب
سوختی ازدوری طفل صغیر وکوچکت
عرش اعلای خداشد پایگاهت یارباب
گشته ویران کاخ ظلم شامیان با همّتت
بود ه پیرو ملتّی پیش سپاهت یارباب
باد آن دستی بریده بست دستان تورا
این اسارت رفتنت شددلبخواهت یارباب
آن گلوی پاره ی اصغرتورا آواره کرد
خاک قبر اصغرت شدسجده گاهت یارباب
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#_بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#بیست_وپنجم_رجب
#شهادت_حضرت_کاظم_علیه_السلام
پشت زندان چه ازدحام شده ست
كار مولای ما تمام شده ست
تازیانه بدست قاتل بود
رفته ازدست ماتمام وجود
بین زندان هوای غم برپاست
مردکی گرم پاي كوبى هاست
جسربغداد بى سكون شده است
جگرپاره،حوض خون شده است
خردوگشته دوساق پاهایش
ازسیه چاله آید آوایش
گشته ارباب ماجگر پاره
مى رود خون شبيه فـــوّاره
درسیه چاله ها چه سرگشته ست
درعزایت رضا برگشته ست
غسلِ خون كرده ساق پاهایت
لرزه دارد صدای آوایت
مادری موى مي كَند برتو
پسری ضجّه مى زنـدبرتو
کنج زندان رسیده ، مـــادر تو
تازیانه نشسته بر سر تو !
بین زندان صدا زدى ، مادر
چه قدر دست و پا زدى ، مادر
اگه این مصرعو گرفتی،حقشو ادا کن
مادرش داره با نور عینش،موسی ابن جعفر حرف میزنه
تاکه ، سيلي زدت دو عالم سوخت
داره به موسی ابن جعفر میگه...
تاکه ، سيلي زدت دو عالم سوخت
تاکه مویت كشيد قلبم سوخت
گیسوی مولا گرفت،انقده سیلی زد به صورت آقامون
😭😭
درعزا غش كنم ، ز حال رَوَم
واای، ناله ات را هنوز مي شنوَم
ناله ی غم زدل مِكش ، موسی
پنجه بر خاك كَم بِكش ، موسی
چی دارم میگم؟؟؟
خردگشته چرا دوپاهایت
درسیه چاله آمدآوایت
از تو دارد طلب ، دل پرخون
كه به تو تكـــيه داده این ملعون
ازتو عمّامه و ردا بُرده
تازیان برتو،بی هواخورده
تازیان بر سر تومیلرزد
قاتلت بی هوا تورا میزد
باسروصورت، شده نیلی
خورده ای تازیان، گهی سیلی
قتلگاه توگشته زندانت
آمده ازمدینه مهمانت
شیون وناله برتو کرده رضا
برلبانش نشسته آه ونوا
چه کند درعزای تو(مجنون)
شده درماتم شمادلخون
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#_بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#بیست_وپنجم_رجب
#شهادت_حضرت_کاظم_علیه_السلام
#امام_کاظم
#موسی_بن_جعفر
آنقدرضربه مزن چونکه سرم درد گرفت
سر شب تابه سحر چشم ترم دردگرفت
نشد آزاد دگر از قفس این جسم وتنم
دوصد افسوس که این بال وپرم درد گرفت
اهل خانه همگی چشم به راهم هستند
سوی آنان همه ی این نظرم دردگرفت
عجبی نیست که چیزی زتنم باقی نیست
بنگراین زانو و ساق و کمرم درد گرفت
وای برتخته ی در جسم مرا میبردند
رفتنم بودتماشا، بصرم دردگرفت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#_بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#بیست_وپنجم_رجب
#شهادت_حضرت_کاظم_علیه_السلام
#امام_کاظم
#موسی_بن_جعفر
#روضه_حضرت_کاظم
سروبستان نبی از دهنت خون میریخت
درسیه چاله زاعضای تنت خون میریخت
زیر آن مشت ولگدها به زمین افتادی
زیریک تکه عبا ازبدنت خون میریخت
میکشدجسم تورا سندی ملعون به زمین
ازسروصورت وزنجیره تنت
خون میریخت
جگرت سوخت زخرمای به سم آلوده
زسره رنگ عقیق یمنت خون میریخت
ضرب شلاق ولگدپای توراخرد نمود
ازدوساق سره زانوی تنت خون میریخت
بخداپای ترک خرده دگر پانشود
پامشوچونکه ازاین پاشدنت خون میریخت
دم افطار غذایت شده شلاق ولگد
دولبت پاره شد واز دهنت خون میریخت
غل وزنجیرتنت راچقدرآزرده
دم آخربه یقین از دهنت خون میریخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_هفتم رمضان
#شاهزاده
#طفلالرضیع
شودمادر به قربان جلالت
ملک محو تو ومات کمالت
بقربان رخ نورانی تو
فدای ابروان چون هلالت
صدای حق بود روی لبانت
علی شد جلوه گر ،اندر جمالت
تویی شور و تویی عشق وتویی حال
حسین گردیده محو شور و حالت
سره دوش حسین معواگرفتی
شده سیرالی الله نقش بالت
تویی شیر ه نر شیرولایت
فدای رزم میدان قتالت
حسین دلخوش براین هنگامۀ توست
گلو ی نازکت،خون نامۀ توست
همه گردون عالم محو رویت
تو بشکفتی و عالم مست بویت
به لعل آن لب خاموشت اصغر
هزاران قصه در سرّ مگویت
ز صبحی که رسیدی عشق آمد
بود عشق شهادت آرزویت
تو آن شش ماهه ی شیری که اسلام
سرافراز است از خون گلویت
اگرچه طفلی اما پیر عشقی
مرابنماشبی، زوّار کویت
رباب ازبهررویت خنده میزد
نشسته مادرت درروبرویت
عروج خویش دیدی در یم خون
به معراج خدا رفتی تو گلگون
زدی خنده تو ازصبح ولادت
توراباشدبه سر شور شهادت
علی کوچکی وازسرآغاز
شهادت نیست بهرت جز سعادت
اگرچه شیرخواره،شیر ه حقی
دهی برعالمی درس شهادت
نخوانم کودک شیریت هرگز
که بر پیران تویی پیر سیادت
بزن مهر قبولی دلم را
که دارم هرکجا عرض ارادت
بگریم یا بخندم برتوامشب
که دانم هر دو را امشب عبادت
به دل مهر تورا دارم من ایدوست
بگریم یابخندم هر دو نیکوست
لب ناشسته از آب است وهم شیر
گلویت شدسپراز بهرآن تیر
گمانم آیه های ناب. قرآن
به خون حنجر توگشته تفسیر
تب و تاب نگاهت رادیده بابا
به خاموشی لبت گشته جهانگیر
شدی از شیرخواری محو دلبر
تو شستی دل ز آب و دست از تیر
دم مرگ است وخندیدی به پیکان
به ناگه زدملک آوای تکبیر
به ناگه گشته ای پیروز میدان
به خون حنجرت گشتی تو تطهیر
زتیره حرمله گردید خاموش
که(مجنون)رفته در این روضه ازهوش
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#روزهفتم رمضان_علی اصغر(ع)
شیر بیشه اصغراست و،شیرخواری بس دلیر
تاکند در روز عاشورا امیری همچو شیر
خلقت اصغر ببین باشد ز انواری نکو
میدهدشش ماهه برکل جهانی آبرو
شیعیان حاجت رواگردیده اند از جود او
کربلا ودیدن قبرش مراشد آرزو
سرمه ی چشمان عشّاق است خاک کاظمین
شد ضریح باصفایش بر همه نور دو عین
کیست الحق اوست باب حاجت اهل دعا
کیست آقازاده ی شهر نبی مصطفی
یک نگاه او شود بر درد بی درمان دوا
باولای اوشود مقبول طاعات خدا
برعلی اصغرخوشم هستم غلام خانه زاد
عشق این شهزاده را درسینه وقلبم نهاد
شیرخوار و جان سپردن ،وای از حال رباب
راس توبر نیزه دیدن ، وای از حال رباب
بین دریاتشنه مردن، وای از حال رباب
بین این گهواره ماندن،وای از حال رباب
کشته ازتیرسه شعبه طفل من اصغر شده
سایه بان ِ پیکرش، چشم تر مادرشده
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
ای ﺷاه عالم ﭘﯿﮑـﺮت درهجره سوزد
از زهرکین بال وپرت درهجره سوزد
پاهای تواز زهر زین کرده تورم
ازتشنه کامی ﺣﻨﺠـﺮت درهجره سوزد
از زین آغشته به زهره کینه آقا
از گریه چشمان تـﺮت درهجره سوزد
گرده تواهل خانه ات بودند اما
درگوشه ای بال وپرت درهجره سوزد
صادق به بالین سرت میکردگریه
ازرفت و..آمدهمسرت درهجره سوزد
ﺍﺯ ﭘـﺎ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ه تو را زهره هلائل
تاب نگاه ﺁﺧـﺮت درهجره سوزد
از زهرکینه گوشه ای پیچیده درخود
ﺍﻣـﺎ ﺑـﻪ ﯾـﺎﺩ ه ﻣـﺎﺩﺭش درهجره سوزد
سوزد ز زهرکینه سلطان مدینه
طفلی کنار پیکـﺮت درهجره سوزد
تالخته ی خون در سره زانویت افتاد
دیدم که جان خواهرت درهجره سوزد
(مجنون) دگر بس کن که زهرا رفت از هوش
مولانظرکن مادرت درهجره سوزد..
✒✒
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شهادت_امام_باقر(ع)
روضه خوانی کردی وحال سرت ریخت بهم
همسرت باروضه ات درمحضرت ریخت
بهم
خاطرات کربلا هرگز نرفت ازیاده تو
روضه میخواندی وگویا پسرت ریخت بهم
پیش چشم کودکان پا برزمین کوبیده ای
ازبیان روضه ها چشم ترت ریخت بهم ریخت بهم
دیده ای درکربلا سرها به روی نیزه بود
آنقدرگریه مکن بال وپرت ریخت بهم
زین زهرآلوده ای،بال و پرت ریخت بهم
من چه گویم جگر شعله ورت ریخت بهم
زین زهرآلوده ای خورده به پاهای شما
به گمانم که ز پا تا به سرت ریخت بهم
راه رفتن درتن ودرزانوی پایت نبود
وسط کوچه همه برگ و برت ریخت بهم
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
برای کشتن تو زهر بی هوا آمد
تمام حادثه درپای کوچه ها آمد
جفای زین بنگر اینچنین بازهر
کنار پیکر سرخت چه بی حیا آمد
صدای ناله ی تو بین کوچه هاگم بود
واشک غربت تو روی گونه ها آمد
چکید نم نم اشکت،به خاک هجره شبی
درون خانه به زاری شبی صدا آمد
به زهرعاقبت ازپافتاده ای آقا
برای داغ عظیمت دل منا آمد
به تشیع تن توآمده اگرقاتل
فغان که ناله ی طفل تو،تا خدا .آمد..
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
من سائل دربارتوام حضرت باقر
گم گشته ی بازار توام حضرت باقر
گراشک بریزدهمه ازعنایت توست
بی مایه خریدارحضرت باقر
از دیدن گل های بهشتی نشوم شاد
چون مست ز رخسار توام حضرت باقر
با باره گنه روی به دربارتوآرم
هرچند که سربارتوام حضرت باقر
زنجیر گنه بسته اگرکل وجودم
شادم که گرفتار حضرت باقر
عمریست که مهمان به سرخوان بهشتم
سرمست به گلزارتوام حضرت باقر
شأن ونسب و نام ومقامم همه این است
خاک ره زوار توام حضرت باقر
مرغ دل من پر زده تا صحن وسرایت
من تشنه ی دیدار توام حضرت باقر
این فخرمرابس که کنم نازبه عالم
چون سائل بازارتوام حضرت باقر
(مجنونم)وعمری سره این سفره نشستم
من سائل دربار توام حضرت باقر
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم