عیدقربان
عیدقربان حرم یار فقط میچسپد
بوسه برتربت دلدارفقط میچسپد
عیدقربان به حرم رفتن وبین الحرمین
سراین کوچه وبازارفقط میچسپد
دل شیدازده ام گشته قدمگاه حسین ع
نیمه شب دیده ی بیدار فقط میچسپد
میکنم جان ودلم نذر به درگاه حسین..
دلبری با رخ غمخوارفقط میچسپد
دل مجنون همه شب غرق جنون است ولی
تاسحرگریه ی دلدارفقط میچسپد
گرنوشتیدبه روی کفنم نام حسین
با گل تربت آن یارفقط میچسپد
کی ملک پرسشی از نوکر ارباب کند
چون جواب دولب یار فقط میچسپد
جنت وباغ و بهشتم شب بین الحرمین
دلبری در پی غمخوارفقط میچسپد
عیدقربان شده ونذر توگردد جانم
گریه ی حال نزارم فقط میچسپد
شب عیداست مراصحن حسین مهمان کن
دیدن تربت آن یار فقط می چسپد
دست (مجنون )نرسیده است به دستت ارباب
عیدقربان حرم یار فقط میچسپد
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#عید_قربان
#غزل
#شعر_کوردی
عید قربان هاتیه ری له دره یزدان بکین
ومنای عشق خالق نفس وگیان قربان بکین
عید قربان هات و روژ ه امتحان بندگی
جور اسماعیل امشو روی له بر جانان بکین
عید قربان هات و روژ تابش مهریقین
له فروغه هریقین، گیانان پره ایمان بکین
عید قربان هات و روژشوق و روژ سرنوشت
دامن گل هر و اشک شوق گلباران بکین
عید قربان روژ عید و روژپیمان بستنه
وی چنین روژه وفا له عهد و له پیمان بکین
عید قربان جلوه ای و روژ تسلیم و رضاس
گیان ودل تسلیم امر حضرت جانان بکین
میزبان آفرینش میهمانی کردیه
و ره اخلاص امشو، گیان و دل مهمان بکین
له محیط بندگی و عشق وایمان ویقین
توشه ای آماده بهر برزخ و میزان بکین
وعذاوه حشر ایمن گشتیه ،امروژ اگه
ری و سمت آستان عترت و قرآن بکین
له چنین عید بزرگی وخداوند کریم
آرزوی وصل مهدی وشو هجران بکین
چوی منه (مجنون) ودریای ولایت پا بوکت
ساحل گیان امشوی لبریزله مرجان بکین
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#شعر_کردی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#عید_قربان
#غزل
عید قربانم خداگشته عزا
کشته شدیک عده حاجی در منا
اولین باری که کشتید بس نبود
قتل عام دومی کردی بپا
بی حیا این فاجعه دیگربس است
کی بود برحاجیان ظلمی روا
گوییا ازدور می آیدخبر
اهل عالم میرسد مولای مولا
باد و طوفان را بهانه کرده اند
قلب زهرا شدشکسته ای خدا
میرسدمهدی وگیرد انتقام
ازسعودیهای پست بی نوا
کاش (مجنون) حاجتش گردد روا
تاشود کشته درآن دشت منا
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#ذی_الحجه #
#شعر_قربان
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر
#مثنوی
اولین نقش دو عالم یا علیست
اهل عالم اسم اعظم یا علیست
بر لب حور و ملک نام خداست
بعد حق نام علی مرتضی است
بر تر از ادراک هایی یاعلی
پاک تر از پاک های یا علی
بر تر از اوهام ها نامت علی
می کنم مستی من از جامت علی
آیت عظمای حق باشد علی
جلوه ی سیمای حق باشد علی
یا علی شمشیر فتح خیبری
تو امیر المو منینی حیدری
مدح تو از درک ما با لا تر است
وسف تو از هرچه گویم برتر است
عشق رب العالمین باشد علی
پیشوای مسلمین باشد علی
دلبر مایی دلم مدیون توست
این دل دریاییم جیهون توست
شد خدا مفتون رویت یا علی
عالمین مجنون کویت یا علی
کل عالم در یدفرمان توست
رزق میکاییل در دستان توست
بر درت دل خاکساری می کند
تا قیامت بی قراری میکند
عرشیان مشتاق آن بویت علی
آسمان وابسته بر مویت علی
کیست آن که جلوه ی نور جلیست
ساقی بزو الست مولا علیست
تو نخستین نقش دنیای علی
بر همه دنیا تو مولای علی
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
اشعار دوبیتی شب دوم محرم
ورودی کربلا.
اینجابه نیام کربلا خیمه مزن
برگردوبه بام کربلا خیمه مزن
ای شاه فداکاری و ایمان و وفا
سرفصل قیام کربلا خیمه مزن
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
×××
شیدایی گلشن علی بیاتابرویم
ای زینت دامن علی بیاتابرویم
لشکرشکن هستی و چوکوهی استوار
آیینه نشکن علی بیاتابرویم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
×××
درعشق.محیط بیکران خیمه بپاکرد
ای وای، بسیط آسمان خیمه بپاکرد
افتاده به سینه اش مدال عظمت
ارباب همیشه قهرمان خیمه بپاکرد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
×××
باحضرت عشق جوشش آموخته بود
شاهنشه مهر رخ برافروخته بود
آن دیده ی انقلاب خونین حسین
بر قامت خیمه هانظر دوخته بود
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
×××
در وادی طف نام حسین غوغا کرد
الطاف خدایی به رخش در وا کرد
آن روز که درخاک بلا خیمه ای بنمود
آماده خودش را بسوی طوف خدا کرد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت زینب (س)-اربعین
بعدچهل روز سره قبرتو
آمده زینب به بره قبره تو
شکوه کند ازغم این روزگار
دیده ی زینب شده ازگریه تار
با سر تو همسفرم یاحسین
شکسته شدبال وپرم یاحسین
کبوترت بی پروبی بال شد
یک چله داغ تو چهل سال شد
خنده به چشمان ترم میکنند
شعله نثار جگرم میکنند
کوفه کناره محملم صف زدند
رقصکنان، خنده زنان کف زدند
خواهره تو در ملاء عام بود
مونس او سنگ لب بام بود
چشم به رخساره رخت دوختم
ازاثره سوختنت سوختم
داده ای از نیزه به خواهر سلام
به هرکجا توبوده ای هم کلام
زهرطرف چشم تو سوی من است
راس تو آن قبله ی روی من است
ببین پی عرض سلام آمدم
خسته و پیروز ز شام آمدم
بوده به چشمت نگه فاطمه
بر سر نی هم سخن ما همه
وای اگر شانه به مویت زنم
بوسه به رگهای گلویت زنم
آمده ام شکوه زشامی کنم
شکوه ای از بی احترامی کنم
اشک دوچشمان مرا پاک کن
کنار قبرت تومرا خاک کن
تشنه آبی به فدای تو آب
همره من آمده عشقت رباب
بگوحسین غنچۀ پرپرم کو
بگوبه من علی اصغر کو
ز شام وکوفه آمدم در حرم
سوی تو ای یار طواف آورم
رسیده ام ای همه جا همرهم
گزارش این سفرم رادهم
زنده قیام تو زنامم بپاست
نام تو در خطبۀ شامم بپاست
تیغ علی بین زبان من است
وحی خدا بین بیان من است
یک چله سختی زغمت ساختم
لرزه به دشمنانت انداختم
رقیه گردیدپیام آورت
مانده در آن خرابه هادخترت
رقیه پای سرت آرام شد
دفن به ویرانه ی آن شام شد
به نیمه شب دفن شده دخترت
زنده شده دفن شب مادرت
حال رسیده ام کنارت حسین
بوسه زنم سنگ مزارت حسین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#امام_حسین #مرثیه_اربعین
ای مرادلبر و دلدار رسیدم ازسفر
ای مرا شمعِ شب تار رسیدم ازسفر
من چهل روز حسین زخم زبان ها خوردم
وای من اینهمه آزار رسیدم زسفر
این چهل روز دگر روزِ مرا شب کرده
که چه در خواب و چه بیدار رسیدم ازسفر
بغضِ دیدار به گلو بسته دگرآهم را
من بدین آهِ شرربار رسیدم ازسفر
گُر گرفته جگرم از ستمِ مردم شام
من ز بی مهریِ اغیار رسیدم ازسفر
دست نیرنگ پیِ یاری نرسیده است به ما
وای ازاین قوم ستمکار رسیدم ازسفر
دور تا دور تنم هلهله میکرد سنان
همچنان خسته از این کار رسیدم ازسفر
آن لبِ تشنه تورا بُرد به گودالِ عطش
از غمت قافله سالار رسیدم ازسفر
لب من روضۀ طفلان حرم میخواند
باغم روی علمدار رسیدم ازسفر
درپی علقمه و بوی گل یاس علی
آمدم باتن بیمار رسیدم ازسفر
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#اربعین_حسینی
از دور بوی کربلا دارد می آید
سوی تو این درد آشنا دارد می آید
موکب به موکب سوی توبا چشم گریان
دراربعین صاحب عزا دارد می آید
باصاحب این روضه ها سوی تو آییم
آغوش خود بگشا گدا دارد می آید
زوار صحن کربلا در راه هستند
خیل گدایان دربلا دارد می آید
صحن نجف تا کربلا زوار آیند
بوی شهیدان خدا دارد می آید
دراربعین خط مقدم صحن یار است
بیمارت ازبهر دوا دارد می آید
بنگر صدای گریه وآه شبانه
از موکب و از خیمه ها دارد می آید
زوار دشت کربلا از سمت گودال
آوای وا اُمّا چرا دارد می آید
بُنَیَّ قَتَلوکَ وَما عَرَفوکَ وَمِن الْماءِ مَنَعُوکَ.
افتاده درگودال زیر پای ملعون
یک خنجر تیز از قفا دارد می آید
یک اربعین با کاروانی دست بسته
یک زینب چادر سیا دارد می آید
یک اربعین یک دختر ناز سه ساله
با قامتی که گشته تا دارد می آید
یک اربعین و یک نظر بر نیزه ها کن
راس حسین همراه ما دارد می آید
اینجا هوای کربلا باشد به دلها
بر روی نیزه دیده زینب یک سری را
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
📹روضه ی اربعین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یاد داری همه جا گرد سرت جمع شدن
گل بی بال وپرم .پی پرت جمع شدن
گوشوارم شده غارت صورتم گشت کبود
برتمسخرکردنه .چشم ترت جمع شدن
یاد داری خواهرت ضرب لگدهامیخورد
سنگ ها درپی راس اطهرت جمع شدن
دیده ام وای که در فاصله ی کوتاهے
تیر ها یی یک به یک به محضرت جمع شدن
یاد داری وای من راس ابالفضل به نی
لشگر ی سنگ به گرده قمرت جمع شدن
وای(مجنون)دره دروازه همه رقصیدند
سنگهابود حسین گرده سرت جمع شدن.
📕 #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#روضه_اربعین_حسینی
غارت پیراهنت را دیده ام
بر روی نی رفتنت را دیده ام
تازیانه خوردنت را دیده ام
پاره پاره آن تنت را دیده ام
اربعین زینب سوی گودال رفت
دیدی آخر زینبت ازحال رفت
بوده ام ،یادِ تنت یک اربعین
خونی است پیراهنت یک اربعین
یادِ نیزه خوردنت یک اربعین
راس بر نی رفتنت یک اربعین
ازفراقت قامت من خم شده
یک نفر ازکاروانت کم شده
توبه نی بودی وحیرانت شدم؟
من چهل منزل پریشانت شدم؟
شاهد اشک یتیمانت شدم
هرکجایی دیده گریانت شدم
درهوایت اربعینی آمدم
روی نی بودی وبرتو سر زدم
دیده گریان بوده ام پایِ سرت
بین راه افتاده ازپاِ خواهرت
گشته زینب یک تنه یک لشگرت
یادویدم در پی آن دخترت
برزمین میخورد و از ماجای ماند
هرکجا باگریه مارامیکشاند
بازهم اشکم سرازیر غم است
بال وپرها گیر زنجیر غم است
کوچه درهر کوچه تحقیر غم است
بین غصه خواهرت پیر غم است
سنگها خورده به ماه هرشبت
خورده بر پیشانی این زینبت
دیده ام خولی وشمر بی حیا
دیده ام از مردم ِ کوفه جفا
من غمی بدتر ز دشت کربلا
لطفی از قومی که بوده آشنا
بی حیا آمدکنیزی بی نهاد
نان و خرمابهر ِ خیراتش بداد
بر دره دروازه ای در ازدحام..
بهر استقبال ماقومی زشام
چشم های هرزه ای از روی بام
کرده بودن قوم مابی احترام
دیدگانی سوی ما ها خیره بود
چشم نامحرم به زنها خیره بود
ازچه گویم شام ،نامش سنگ بود
یاجواب ،انتقامش سنگ بود
بر سره هر پشت و بامش سنگ بود
برتو آخر احترامش سنگ بود
تونمی پرسی ز احوالم چرا
باتوبودم من چهل منزل اخا
حقِّ زینب سیلی و آزار نیست
کوچه گردی بین ،اینِ انظار نیست
یاعبور از کوچه وِ بازار نیست
یاسزاوارِش دل غمبار نیست
بین این غوغا نرفته معجرش
شدشکسته بین این کوفه سرش
بوی نان می آمد ازاین خانه ها؟
دیدی ازنی ضَعفِ این دُردانه ها؟
جای ما دادند درویرانه ها؟
دیده ای شلاق براین شانه ها؟
دست بسته بوده ایم پیشِ عوام
بی توما را برده اند بزم حرام
ماکجا و مستی وبزم شراب
میدهد ملعون دل ماراعذاب
میکشد آهی حزین از دل رباب
راس تو دیده به حال پیچ و تاب
خون چکیده از لبانت ناگهان
برلبانت خورده چوب خیزران
کن نظاره خواهرت درپای قبر
گریه کردم برسرت درپای قبر
دیده ام چشمِ ترت درپای قبر
آمداز ره دخترت درپای قبر
حق بده مردک مریضش خوانده است
یاکسی آنجا کنیزش خوانده است
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
♥رجزاربعین کربلا...
پای پیاده زیرعلم. اربعین خوش است
تاول زدن بپای غم اربعین خوش است
پای پیاده سوی حرم هروله کنان
سینه زدن میان حرم اربعین خوش است
"موکب به موکبت همه زوار عاشق است."
باران اشکها به غم اربعین خوش است
ای کعبه ی دل همه عشاق یاحسین
پای پیاده سوی حرم اربعین خوش است
مزدتمام سینه زنان دست فاطمه است
سایه نشین به زیرعلم اربعین خوش است
زوارمیلیونی به حریم توآمده
وقت عبور پای قدم اربعین خوش است
با دم گرفتنم همه رامست میکنم
ای نوحه خوان. بخوان که دم اربعین خوش است
(مجنون)به سر زنان به عزای توآمده
اینجاتمام اشگ غم اربعین خوش است..
📝.شعر #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم..:
بدنت سوخت تنت راوسط در دیدم
جای ضرب لگدومشت به پیکر دیدم
چکنم نیست کسی تاکه کنم درده دلی
رفتی وبی تو غم و غصه مکرر دیدم
شده بیتاب دگرازغم گلهابلبل
یاس گلخانه تورا خسته و پرپر دیدم
ماجرای توواین کوچه ی مرا آزرده
تنگی کوچه وشلاق به همسر دیدم
دیدگانم وسط کوچه تورا می نگریست
کی رود زخاطرم،آنچه که آخر دیدم
دیده ام دیده هرآنچه که نبایدمی دید
وسط کوچه خودم رابین لشکر دیدم
دیده ام فاطمه را دروسط کوچه زدند
من خودم رفتن اومیان لشکر دیدم
وای من سختی کوچه، همین بس باشد
قتل صبر همسر و محسن پرپر دیدم
فاطمه بودغمم را همه بر عهده گرفت
لیک حالاپی اوغرق نواگردیدم
آنقد زد وسط کوچه که زهرا افتاد
تنِ بیهوش درآن کوچه ی مضطر دیدم
کاش می مردم ازاین غم که نبینم زهر
چادر سوخته وپاره ی همسردیدم
بین دربود که ناموس خدا خورد زمین
خنده و هلهله در دیار کافر دیدم
سخت تر از همه چشمم به مغیره افتاد
زینبم را همه در حالت مضطر دیدم
سخن از برده حیدر به طناب است ولی
درپی یاری خود به کوچه همسر دیدم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی