eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
97 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
Voice 062_sd.m4a
زمان: حجم: 3.46M
🔶️ نعلبندی در اصفهان زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به ؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از یزد رفیق راه شد. 🤒 رفیق بین راه مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش. 🕌 وصیت کرد مرکب من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان. ⚰ مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، اشک جاری شد. رو به قبر سید الشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. 👈 در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه آب زلال جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را غسل دادند، کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در وادی ایمن کربلا دفن کن. ‼️ جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. 🌃 شبی با اهل و عیالش در خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: ولی عصر تو را می‌خواهد. ❇️ همراه او رفت؛ دید قبله‌ی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای منبر نشستند...... مداح،،
Voice 023_sd.m4a
زمان: حجم: 3.33M
بسم الله الرحمن الرحیم تعطیلی روضه وعنایت پنج تن دربرپاشدن دوباره روضه 👌فوق زیبا ♦️◾یکشنبه۳۱__فروردین۹۹_کرمانشاه مداح،،
Voice 026_sd.m4a
زمان: حجم: 940.1K
بسم الله الرحمن الرحیم رمضان _حضرت عباس 👌فوق زیبا _شیخ شوشتری و روضه ابالفضل ♦️◾یکشنبه۳۱__فروردین۹۹_کرمانشاه مداح،،
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم امام عصر(عج) جدمان رادرکربلاکشتندما آواره بیابانهاشدیم... _مداح آرمین_غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ از ازل معتکف کوی امام صادقم من اسیرخم ابروی امام صادقم درپی جلوه ی دنیانرود این دل من من خریدار گل روی امام صادقم گل رخان رابه سرای دل عاشق ره نیست عاشق آن رخ دلجوی امام صادقم برلبانم همه جا زمزمه جزنامش نیست ازازل سینه زن کوی امام صادقم تا ابدگریه کنه شیخ الائمه هستم شكرگویم که ثناگوی امام صادقم لب(مجنون )همه جا زمزمه ی یادش بود سرخوش ومست ازآن ی امام صادقم . 🔅لبنانی بود! 🔅ولی دوست داشت یک خانه هم توی مدینه داشته باشد. پول داد به امام صادق تا حضرت برایش خانه بخرد! گفت: زحمتش را شما بکشید. 🔅آقا فرمود : یک خانه خوب برایت خریده ام. این هم قباله اش! و یک کاغذ گذاشت جلویش! 🔅مرد خواند: جعفر بن محمد برای این مرد خانه ای در بهشت خریده است که یک طرف آن به خانه رسول اکرم متصل است، طرف دیگرش به خانه امیرالمؤمنین و دو طرف دیگرش به خانه ي امام حسن و امام حسین!!! 🔅مرد با خوشحالی کاغذ را بوسید و گذاشت روی چشمانش. امام گفت: پولت را دادم به فقرای مدینه! 🔅خانواده اش را قسم داده بود وقتی مرد، نوشته را بگذارند توی کفنش! روز بعد از دفنش آمدند سر قبرش؛ دیدند نوشته ای آنجا گذاشته شده: جعفر بن محمد به وعده اش وفا کرد! . 🔎در محضر آفتاب، مجموعه ۱۴ خورشید و ۱ آفتاب . مداح،،
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
متن سینه زنی شهادت حضرت صادق (ع) ... 🍃 آنکه سوی بیرقش عمری دویدم صادق است آنکه درعالم شده تنها امیدم صادق است کس مرا درعالمین هرگز نکرده دلبری آنکه ازنامش همیشه خیر دیدم صادق است خوب یادم داد. مادر عشق شیخ الاوصیا از لب بابــای خود نامش شنیــــدم صادق است ذکرتان هرکس بگویدمیشود، آقای من آنکه غیرازاومن ازایشان بُـریـدم صادق است گر زمین گیــرم ولی او دستگیرم بوده است آنکه جزخوبی از اوچیزی ندیدم صادق است صحن خاکی بقیع شدقبله اهل نظر یاد لحظه لحظه اش آهی کشیدم صادق است کاش عمری خادم صحن بقیعت میشدم آنکه عمری گرد او باجان پریــدم صادق است من چه گویم بهتریـــن ایام عمــرروضه بود آنکه عمری درعزایش من خمیدم صادق است مداح،،
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیه السلام (ع) باشدقبول پیکره بی جان تونسوخت باشد قبول میخ دری برتنت ندوخت باشدقبول بسته نشدهر دو دست تو دیگرندیداهل وعیالت شکست تو دیگرمیان هجره تنت جابجانشد عمامه وعبا زتن تو جدانشد دیگرتنت به سمت و سوی بزم مِی نرفت باشد قبول سره جدت به نی نرفت باشد قبول سره جدت به نیزه هانشد پیراهنی ز پیکر جدت جدا نشد باشدقبول قلب توغمگین نمانده است دیگرسری به گوشه خورجین نمانده است آقابه کوچه نیزه به پهلوت میزدند سنگی دگر به روی سرتو نمیزدند درکوچه هابه زخم دل تو نمک زدند در کوفه عمه جان شمارا کتک زدند آقاجان، نیمه شب بردنت. خیلی‌ها تو کوچه و بازار نبودن ببینن... بمیرم برا جدت امیرالمؤمنین؛ جلو چشم زن و بچه، ریسمان به گردن، دست بسته میبردنش. یهو یه صدایی از پشت در گفت "یاعلی" با تمام قوّتش بلند شد. دست به کمربند مولا انداخت. یهو یه اشاره‌ای کرد: مغیره! مگه نمیبینی نمیذاره علی رو ببریم؟ اونجا بود که شاید امام حسن این صحنه رو دید فرمود: الهی بشکنه دست مغیره میان کوچه‌ها بی‌مادرم کرد... مداح،،
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 خلاصه ای از زندگینامه حضرت امام صادق علیه السلام 🔆 نام: جعفر بن محمد سلام الله علیه  كنيه: ابوعبدالله، ابواسماعيل و ابوموسى القاب: صادق، فاضل، صابر، طاهر، قائم، كافل و منجى مشهورترين لقب آن حضرت «صادق» است . 🔆 تاريخ و محل ولادت: هفدهم ربيع‏ الاول سال ۸۰ هجرى در مدينه منوره، در سرزمين حجاز 👈🏻نسب پدرى: امام محمد باقر بن على بن حسين بن على بن ابیطالب سلام الله علیه 🔆 نام مادر: فاطمه، مكنّى به‏ ام فَروه بنت قاسم بن محمد. ام فَروه، که مقام والايى در بين زنان زمان خويش داشت. اين زن از تربيت ‏شدگان مكتب امام زين‏ العابدين و امام محمد باقر علیهماالسلام است.  🔆 مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امام محمد باقر سلام الله علیه در هفتم ذی حجه سال‏ ۱۱۴ هجرى تا ۲۵ شوال سال ۱۴۸ هجرى، به مدت ۳۴ سال  🔆 تاريخ و سبب شهادت: ۲۵ شوال سال ۱۴۸ هجرى، در سن ۶۵ سالگى، به وسيله زهرى كه منصور دوانيقى لعنت الله علیه به آن حضرت خورانيد. 👈🏻 محل دفن: قبرستان بقيع، در مدينه مشرفه، در جوار قبر پدر و جدش و امام‏ حسن مجتبى سلام الله علیه 👈🏻تعداد راويان و اصحاب امام صادق سلام الله علیه بيش از چهار هزار نفر است كه از محضر آن حضرت بهره‏مند شده و در جهان اسلام به انتشار علوم اهل بيت پرداختند. مداح،،
بسم الله الرحمن الرحیم علی_ع .شور.لطمه زنی..(۱۵) .برخیزکه شورمحشرآمد.. _____________________ بنداول.. برخیزکه هنگام سحرشد داخل به مسجدگویاحیدرشد گویابه محراب علی فداشد ازتیغ ملجم.فرقش دوتاشد. /حیدرمددیاحیدریاحیدر..۲ ____________________ بند دوم... برخیزکه وقت محشرآمد گویاسوی مسجدحیدرآمد برخیزوبانوای یاحیدر آوای قدقتل ازدر آمد حیدرمدد.یاحیدر.یاحیدر۲ ______________________ بند سوم... بغضی کشنده توی گلومه. کار علی درمسجدتمومه حیدرمیان بسترفتاده زینب ازاین واقعه جان داده /حیدرمدد.یاحیدریاحیدر.۲ _______________________ بندچهارم.... ای وای سر حیدرشکسته دختربه چادرسر اوبسته ماتم زینب تموم نداره واسه سره بابا بیقراره حیدرمدد.یاحیدریاحیدر..۲ مداح،،
بسم الله الرحمن الرحیم گوییاچندکنیز دور و برت رقصیدند برتمسخرکردنت دوره سرت رقصیدند یک نفرنیست که آید بره دلداری تو این کنیزان جلوی چشم ترت رقصیدند اثر زهر چنان است که آبت کرده زنده بودی زچه بر گرده سرت رقصیدند این جماعت که تورا اذیت وآزار دهند باز شرمی ننمودند وبرت رقصیدند مثل جدت زچه رو بی کس وتنها شده ای همگی جمع شدند ومحضرت رقصیدند سرت افتاده وکس زیر پرت رانگرفت گرده گفتاره بدون اثرت رقصیدند رنگ رخساره ی تو زردشد از زهرجفا شب تاریک به گرده قمرت رقصیدند کنج این هجره مزن بال وپر‌ .ای مرغک عشق که اسیری و همه گرده سرت رقصیدند پاره های جگرت پخش شده درخانه لشگری دور تن مختصرت رقصیدند گفت (مجنون )دم آخر که به لب داشت حسین آن کنیزان همگی دور و برت رقصیدند ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم افتاده میان قفسم لیک پری نیست جز زهرجفا در بدن من اثری نیست دیگربه لبم خنده وامید نباشد ازسرو شکسته که امیده ثمری نیست بازهرجفاکشت مراهمسر نامرد در را به رویم بست که راه گذری نیست من ناله کنم از اثر زهر شرربار ازیار بجز جور وجفا هیچ اثری نیست بربام سه رو ز است که مانده تن پاکم جزسایه ی مرغان به سرم بال وپری نیست هادی توکجایی که بیایی بره بابا درسینه ی من جزنفس مختصری نیست مجنون به بلا .ابن الرضاسخت اسیر است جز ازغم تو بدیده ام اشگ تری نیست ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم گوییاچندکنیز دور و برت رقصیدند برتمسخرکردنت دوره سرت رقصیدند یک نفرنیست که آید بره دلداری تو این کنیزان جلوی چشم ترت رقصیدند اثر زهر چنان است که آبت کرده زنده بودی زچه بر گرده سرت رقصیدند این جماعت که تورا اذیت وآزار دهند باز شرمی ننمودند وبرت رقصیدند مثل جدت زچه رو بی کس وتنها شده ای همگی جمع شدند ومحضرت رقصیدند سرت افتاده وکس زیر پرت رانگرفت گرده گفتاره بدون اثرت رقصیدند رنگ رخساره ی تو زردشد از زهرجفا شب تاریک به گرده قمرت رقصیدند کنج این هجره مزن بال وپر‌ .ای مرغک عشق که اسیری و همه گرده سرت رقصیدند پاره های جگرت پخش شده درخانه لشگری دور تن مختصرت رقصیدند گفت (مجنون )دم آخر که به لب داشت حسین آن کنیزان همگی دور و برت رقصیدند ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam