#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
بابا بیا که غصه ی ما بی عدد شده
سهم یگانه دختر تو حرف بد شده
این ناتوان سه ساله ی تو بی مدد شده
با چشم هیز دشمن تو هی رصد شده
دیگر نصیب دختر نازت لگد شده
رفتی پدر برای رقیه چه بد شده
جانم به لب رسیده پدر جان مرا ببین
هر لحظه بی امان ز لگد میخورم زمین
هر دم گرفته ام ز برایت بهانه ها
آتش به دامنم زده بابا زبانه ها
خواندم ز غصه های تو بابا ترانه ها
با عمه رد شدیم ز ما بین خانه ها
بر پیکرم ز فاطمه دارم نشانه ها
آتش گرفت معجر زن ها، جوانه ها
خولی مرا زد و لگدش پهلویم شکست
از ضرب مشت های عدو بازویم شکست
آه از اسیری و کتک و بست و سلسله
آه از سنان و زجر و انس ، شمر و حرمله
جامانده ام ز ناقه پدر رفت قافله
افتاد بین عمه و دخت تو فاصله
دادند از برای سر تو پدر صله
دارم ز دشمن تو پدر جان دوصد گله
تب کرده ان ز خستگی و قلب پر محن
ای جان من فدای تو ای شاه بی کفن
پنجه فکنده اند به مویم حرامیان
من را کشاند پای پیاده دوان دوان
من بودم و غلاف و لگد،دشنه و سنان
سر نیزه ها و حرف بد و ضرب تازیان
دخت حسین و طعنه و دشنام شامیان
عمو که رفت قد رقیه شده کمان
خون گشته از غمت به دلم همسفر بیا
یکدم سراغ دخترک خون جگر بیا
ما نوکران بی سر و پای رقیه ایم
ما سائلان دست عطای رقیه ایم
جان ها دهیم چون که فدای رقیه ایم
زنده به لطف و جود و سخای رقیه ایم
گریه کنان داغ و بلای رقیه ایم
در آرزوی صحن و سرای رقیه ایم
ما ریزه خوار خوان حسینیم شکر حق
ما جمله نوکران حسینیم شکر حق
مهدی فرهادی
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
کنجِ ویرانه گل فاطمه غوغا کرده
شام را با دوسه خط روضه چه رسوا کرده
لبِ دردانه یِ ارباب کرم باز شده
آسمان ها هوس روضه یِ زهرا کرده
روضه خوان نام شما را به لبش آورده
گِرِه پشتِ گِرِه از کارِ همه وا کرده
شک ندارم که اگر خیمه نشین توشدم
سند نوکری اَم فاطمه امضا کرده
مُرده دل بودم و تا نام تو آمد به لبم
دمِ عیسی صفت تو دلم احیا کرده
افتخارم شده سربازی تو چون ارباب
پاسداری حرم مَنصب سقّا کرده
هرکه دارد هوس زینبیه بسم الله
ندبه خوان نام تو را برده و نجوا کرده
حسین ایمانی
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
از درد بی حساب سرم را گرفته ام
با اشک، زخم بال و پرم را گرفته ام
از صبح تا غروب نشسته ام یکی یکی
این خارهای موی سرم را گرفته ام
دردم زیاد بود طبیبم جواب کرد
یعنی اجازه سفرم را گرفته ام
مانند من ز ناقه نیفتاده هیچکس
اینجا فقط منم کمرم را گرفته ام
آیینه نیست تا که ببینم جمال خویش
در چشمهای تو خبرم را گرفته ام
تصمیم من گرفته شده پس مرا ببر
امروز از خودم نظرم را گرفته ام
خوشحال بودنم ز سر اتفاق نیست
از دست این و آن پدرم را گرفته ام
امشب به رسم ام ابیهایی ای پدر
از دست گرگها پسرم را گرفته ام
خیلی تلاش کرده ام از دست بچه ها
این چند موی مختصرم را گرفته ام
این شهر را به پای تو ویرانه میکنم
مثل خلیل ها تبرم را گرفته ام
علی اکبر لطیفیان
"کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم"
زیر نظر سایت و کانال متن روضه #بابُ_الحَرَم
@babollharam
🏴سبک زمینه یا شور ایام اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها
#زمینه_حضرت_زینب_س
#شور_حضرت_زینب_س
#ایام_اسارت
#درد_اسارت
🏴بند اول
درد اسارت،رو چاره ای نیست
داغ فراقت،رو مرهمی نیست
از خطبه ی من،فهمیده دشمن
مصیبت تو،غمه کمی نیست
کرب و بلا دیدم_کوفه جفا دیدم
بریده رأست رو_رو نیزه ها دیدم
ولی میخونم،ما رایت الا جمیلا
ما رایت الا جمیلا
🏴بند دوم
رو نی سرت رو،شکسته دیدم
به چوب محمل،زدم سرم رو
میدم سرم رو،ولی نمیدم
حتی یه نخ از،این معجرم رو
رو نی قمر دیدم_با چشم تر دیدم
خودم تو کربلا_داغ پسر دیدم
ولی میخونم،ما رایت الا جمیلا
ما رایت الا جمیلا
🏴بند سوم
دیدم که خونی،شده لب تو
نشد بشورم،لبت رو با اشک
تو گفتی آروم،باشم حالا من
دارم میریزم،چه بی صدا اشک
تو معبرا دیدم_سرت رو تا دیدم
افتاده از رو نی_به زیر پا دیدم
ولی میخونم،ما رایت الا جمیلا
ما رایت الا جمیلا
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
4_5976824532894222440.mp3
728.6K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
🏴سبک زمزمه یا زمینه یا شور اول ماه صفر ورود کاروان اسرا به شام
#زمزمه_اول_صفر
#زمینه_اول_صفر
#ایام_اسارت
#شده_ازدحام
🏴بند اول
شده ازدحام،سه روز پشت دروازهٔ شهر شام
یه عده واسه،کنیز اومدند و یه عده غلام
چراغونیه،که انگاری عیده توی شهر شام
همه اومدن،ببینن روی نیزه راس امام
واویلا امون،یه عده میگن که تماشا کنید
تماشا کنید،نگاه به سر روی نی ها کنید
واسه خونتون،برید و کنیزی تمنا کنید
به شام بلا_رسید کاروون
واویلا امون و واویلا امون
شده خون دله_صاحب الزمون
واویلا امون و واویلا امون
🏴بند دوم
غم بی حساب،بی بی زینب و بزم عیش و شراب
غم بی حساب،بی بی زینب و درد حفظ حجاب
آهای شامیا،ایشالله بشید روزی خونه خراب
به والله که،نداره تماشای ما هیچ ثواب
واویلا امون،قدی که شده خم تماشایی نیست
نخندید به ما،که در پای ما قوت و نایی نیست
نگید خارجی،به ما که به جز طبل رسوایی نیست
به شام بلا_رسید کاروون
واویلا امون و واویلا امون
شده خون دله_صاحب الزمون
واویلا امون و واویلا امون
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🌴نخـل سوخـته🌴
کانال شعرو سبکهای (سائل)
4_5866080815506523166.mp3
881.5K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5969677737378449574.mp3
899.4K
🏴سبک زمینه یا زمزمه یا شور اول ماه صفر مصیبت اهلبیت علیهم السلام ورود کاروان اسرا به شام بلا
#زمینه_اول_صفر
#شور_اول_صفر
#ایام_اسارت
#کاروان_رسید
🏴بند اول
مصیبتً ما اعظمها
و اعظم رزیتها
فی الاسلام الشام الشام الشام
کاروان رسید،ای وای به شام
دوره اسرا،کردن ازدحام
تموم شهر،چراغونی شد
آماده واسه،مهمونی شد
اهل بیت پیغمبر و سنگ روی بام
اهل بیت پیغمبر و دیده ی عوام
اهل بیت پیغمبر و مجلس حرام
واویلا،امون از شام
مصیبت ما اعظمها...
🏴بند دوم
کاروان رسید،با سرت به شام
ای وای رسید،خواهرت به شام
مردم شهر،با طعنه میگن
به همدیگه،اینا خارجی ان
اهل بیت پیغمبر و بازار یهود
اهل بیت پیغمبر و شامی حسود
اهل بیت پیغمبر و صورت کبود
واویلا،امون از شام
مصیبت ما اعظمها...
🏴بند سوم
ای وای رسید،دخترت به شام
دخترت رسید،با سرت به شام
مردم شهر،با نگاهِ هیز
اومدن واسه،بردنِ کنیز
اهل بیت پیغمبر و شام پر بلا
اهل بیت پیغمبر و اون خرابه ها
اهل بیت پیغمبر و اون طشت طلا
واویلا،امون از شام
مصیبت ما اعظمها...
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5886386733687249842.mp3
1.19M
#امام_حسین_شور
#وداع_با_محرم_شور
حسرت دوباره کارِ روزای پیشِ روم شد
آقای من چقد زود محرمت تموم شد
دستای مادر تو بود
که رو دوشم علم گذاشت
نوکرتو ببخش آقا
اگه براتو کم گذاشت
باید که با تو درد ما دواشه
بیچاره اونکه از درت جداشه
الهی این محرمی که گذشت
محرم آخر من نباشه
ای جانم حسین...
رو سر کل عالم سایه ی سروریته
روزای خوب عمرم روزای نوکریته
براتو گریه میکنم
تا عشقمو نشون بدم
عاقبتم به خیر میشه
اگه تو روضه جون بدم
تموم آبرومو از تو دارم
سرم رو زیر پای تو میزارم
تا که بیفتم روی پات بمیرم
لحظه ی جون دادن بیا کنارم
ای جانم حسین ...
بال فرشته فرشِ صحن و سرات حسین جان
قطعه ای از بهشته کرببلات حسین جان
الهی تا نفس دارم
به زیر این علم باشم
بنویس اسممو آقا
که اربعین حرم باشم
فدای تو بشه الهی جونم
کرببلاتو باز بده نشونم
از زائرای اربعینت امسال
آقا خدا کنه که جا نمونم
ای جانم حسین...
#عبدالزهرا
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
امروز با لب های خشکیده
دائم به فکر دختری بودم
بی تاب تر از روزهای قبل
دل خون طفل مضطری بودم
امروز روز سوم ما بود
ما که فدای دخت اربابیم
والله امشب تا سحرگاهان
از داغ این روضه نمیخوابیم
لب های خشک ما کجا داند
درد لبان تشنه ی او را..؟
کی میشود فهمید قدری از
درد و عذاب زخم ابرو را..؟
هرشب فقط ذکر لبش این بود:
عمه چرا بابا نمی آید؟
عمه بدان این دختر تنها
دنیای بی بابا نمی خواهد
هرشب فقط مرگ از خدا میخواست
این روزها مانند زهرا” بود
عجل وفاتی روی لب هایش
چشمش ولی دنبال بابا بود
کنج خرابه سر به روی خاک
تازه کمی آرام شد خوابید
ناگه صدای دلبرش آمد
عطر نفس های پدر پیچید
بابا رسید ، اما فقط با سر”
با صورتی زخمی و خون آلود
چشم رقیه ، بین آن `صورت”
محو لبان خیزرانی بود
حالا خرابه سرد و ساکت شد
سر را گرفت و چشم ها را بست
بعد از هزار و چند سال حالا
نام و نشانی از رقیه هست
این آخرین حرف است ای مردم:
و دختر ارباب خوبی هاست
هرکس که انکارش کند حتما
ننگی به پیشانی این دنیاست
پوریا باقری
#سوم_صفر
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5956421883460060078.mp3
4.32M
#اربعین
🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷
دو عالم شور و شین است
عزادار حسین است ۲
دو باره غم بپا در اربعین شد
رسیده کاروان دلها غمین شد
خداوندا چه شوری گشته بر پا
عزا در آسمانها و زمین شد
(دو عالم شور و شین است
عزادار حسین است ۲)
دو باره ناله نی در نوا شد
نوا و ناله ها در نینوا شد
عزاداران بنالید وبسوزید
دو باره شور غم در کربلا شد
(دو عالم شور و شین است
عزادار حسین است )۲
چهل روز است عالم غم گرفته
سراسر نوحه و ماتم گرفته
چهل روز است با شور حسینی
صدای سینه زنها هم گرفته
(دو عالم شور و شین است
عزادار حسین است )۲
چهل روز است زینب بی قرار است
چهل روز است بر مرکب سوار است
چهل روز است و از داغ عزیزان
پریشان و غمین و داغدار است
(دو عالم شور و شین است
عزادار حسین است )۲
چهل روز است ای سالار زینب
شب و روز است گریه کار زینب
چهل روز است من منزل به منزل
تو را دیدم به نی غمخوار زینب
(دو عالم شور و شین است
عزادار حسین است )۲
چهل روز است و زینب بی شکیب است
چهل روز است زینب غم نصیب است
چهل منزل سرت سالار زینب
بر روی نیزه ها شیب الخضیب است
(دو عالم شور و شین است
عزادار حسین است )۲
حسین جان خواهر زارت سکینه
کتک خورده چو بانوی مدینه
چه آمد بر سر آل پیمبر
چهل منزل همه از بخل و کینه
(دو عالم شور و شین است
عزادار حسین است )۲
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
میلاد جان پور
وای از نگاه بی خرد بی مرام ها
null
وای از نگاه بی خرد بی مرام ها
بر نیزه بود جاذبه انتقام ها
بازی کودکانه اطفال گشته بود
پرتاب سنگ از وسط پشت بام ها
آن روز از تمامی دیوار های شهر
با سنگ می رسید جواب سلام ها
در مدخل ورودی آن سرزمین درد
از بین رفته بود دگر احترام ها
وای از محله های یهودی نشین شهر
وای از صدای هلهله و ازدحام ها
یک کاروان به ناقهٔ عریان گذر نمود
آهسته از میان نگاه امام ها
بر نیزه های گمشده در لابه لای دود
هجده سر بریده نشسته بدون خوود
در سرزمین شام خزانِ بهار بود
از گریه جاده ها همگی شوره زار بود
ناموس اهل بیت به صحرای بی کسی
بر ناقۀ بدون عماری سوار بود
در بین ناقه های یتیمان هاشمی
هجده عدد ستاره دنباله دار بود
آن روز نیزه دار سر حضرت حسین
تنها به فکر جایزه و کسب و کار بود
در جمع کاروان کف پاهای دختری
زخمی تکه سنگ وَ یا این که خار بود
صف های چند بد صفتِ تازیانه دار
دور و بر کجاوه زینب قطار بود
گویا که بود لعل لب و مغز استخوان
آماده معانقه با چوب خیزران
دروازه پر ز لهو و لعب ساز و هلهله
رقاصه های شهر به دنبال قافله
تجارها برای خرید و فروش سر
بنشسته اند بر سر میز معامله
از روی نیزه ها به زمین می خورد مدام
آن سر که با سه شعبه جدا کرد حرمله
از بس رقیه دخترمان تازیانه خورد
در استخوان گردنش افتاده فاصله
با چادری که پاره و یا تکه تکه بود
در زیر تازیانه اَدا کرد نافله
در بین بغض و ناله و فریاد بی کسی
گفتم میان آن ملاء عام با گله
نقل و نبات دور سر اهل کاروان
عید آمده برای تماشا چیانمان
یک عده در میان زمین های دور شهر
مشغول جمع آوری چوب خیزران
یک عده هم دوباره برای ادای نذر
می آورند مجمر خرما و تکه نان
انگار کاسب یکی از کوچه های شهر
طشت طلا فروخته با قیمت گران
اکبر مؤذن حرم آل فاطمه
وقت صلات بر سر گلدسته سنان
شب ها سه ساله دخترمان گریه می کند
از درد پا و درد سر و درد استخوان
با خود همیشه حجمه زنجیر می کشد
شب های سرد پهلوی او تیر می کشد
اسم خرابه آمد و روحم شرر گرفت
قلبم گرفته بود کمی بیشتر گرفت
در داخل خرابه نه گودال قتلگاه
گنجشک پر شکسته ما بال و پر گرفت
انگشت های سوخته دختر حسین
خاکستر از محاسن سرخ پدر گرفت
رأس بریده با نگه گریه آورش
از ما سراغ مقنعه و زیب و زر گرفت
شکر خدا که حضرت شیب الخضیبمان
با پای سر دو مرتبه از ما خبر گرفت
تا بوسه زد به گونه بابا رقیه مرد
مأمور سر رسید و طبق را گرفت و برد
خوابیده بود کودک معصوم بی صدا
دندانه های محکم زنجیر دور پا
بعد از زیارت سر پر گردش پدر
افتاد روی خاک و سفر کرد تا خدا
گل یک طرف و بلبل آن یک طرف دگر
لب، گونه نقطه های تلاقی جدا جدا
دختر درست مثل پدر بی کفن ترین
زیرا که دید واقعه تلخ بوریا
یک مشت گوش پاره و روی سیاه و زرد
سوغات ما برای شهیدان کربلا
از شعر هم توان بیان را گرفته اند
این واژه های سیلی و زخم و سه نقطه ها
من عارفم مجاور نخ های پرچمش
تا هر زمان اجازه دهد می نویسمش
#اسرا_شام
باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان
باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان
دست بسته، مو پریشان، مو کنان، مویه کنان
باورت می شد ببینی دختر خورشید را
کوچه کوچه در کنار سایه ی نامحرمان
نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی
من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان
چه عجب!طشتی برای این سرت آورده اند
ای سر منزل به منزل ای سر یحیی نشان
تا همین که چشم تو افتاده بر چشمان ما
چشم ما افتاده بر لبهای زیر خیزران
ای تمامی غرور من فدای غیرتت
لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران
این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند
شب بیا ویرانه هر چه خواستی قرآن بخوان
#اسرا_شام
آنان به قلب خون شده جز غم نذاشتند
چیزی برای خواهر تو کم نذاشتند
مهمان شام بودم و بر میزبانیم
یک لحظه چشم خویش روی هم نذاشتند
جز سنگ و تازیانه و سیلی و کعب نی
بر زخم های وا شده مرهم نذاشتند
وقتی که آستین شده معجر برای من
یعنی که هیچ چیز برایم نذاشتند
دیگر چه وقت حرف عبا و امامه است
وقتی به دست های تو خاتم نذاشتند
دیدی چطور که آل پیمبر عزیز شد
در مجلسی که دخترک تو کنیز شد
با دست بسته هست ولی دست بسته نیست
گر چه سرش شکسته ولی سرشکسته نیست
هرچند سربه زیر... ولی سرفراز بود
زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست
رنج سفر ،خطر، غم بازار،چشم شوم
داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست
حتی اگر به صورت او سنگ می خورد
هیهات بند معجرش از هم گسسته نیست
چشم او در اثر حادثه کم سو شده است
کمرش خم شده و دست به زانو شده است
بیت بیت دل او از هم پاشیده شده
صورتش در اثر لطمه خراشیده شده
گفت برخیز که من زینب مجروح توام
چند روزیست که محو لب مجروح توام
این چهل روز به من مثل چهل سال گذشت
پیر شد زینب تو تا که ز گودال گذشت
این رباب است که این گونه دلش ویران است
در پی قبر علی اصغر خود حیران است
گر چه من در اثر حادثه کم می بینم
ولی انگار دراین دشت علم می بینم
دارد انگار علمدار تو برمی گردد
مشک بر دوش ببین یار تو برمی گردد
خوب می شد اگر او چند قدم می آمد
خوب می شد اگر او تا به حرم می آمد
تا علی اصغر تو تشنه نمی مرد حسین
تا رقیه کمی افسوس نمی خورد حسین
راستی دختر تو...دختر تو...شرمنده
زجر...سیلی...رخ نیلی...سرتو شرمنده
وای از دختر و از یوسف بازار شدن
وای از مردم نا اهل و خریدار شدن
سنگ هایی که پریده است به سوی سر تو
چه بلایی که نیاورده سر خواهر تو
سرخی چشم خبر می دهد از دل خونی
وای از آن لحظه که شد چوبه ی محمل خونی
4_5886386733687249842.mp3
1.19M
#امام_حسین_شور
#وداع_با_محرم_شور
حسرت دوباره کارِ روزای پیشِ روم شد
آقای من چقد زود محرمت تموم شد
دستای مادر تو بود
که رو دوشم علم گذاشت
نوکرتو ببخش آقا
اگه براتو کم گذاشت
باید که با تو درد ما دواشه
بیچاره اونکه از درت جداشه
الهی این محرمی که گذشت
محرم آخر من نباشه
ای جانم حسین...
رو سر کل عالم سایه ی سروریته
روزای خوب عمرم روزای نوکریته
براتو گریه میکنم
تا عشقمو نشون بدم
عاقبتم به خیر میشه
اگه تو روضه جون بدم
تموم آبرومو از تو دارم
سرم رو زیر پای تو میزارم
تا که بیفتم روی پات بمیرم
لحظه ی جون دادن بیا کنارم
ای جانم حسین ...
بال فرشته فرشِ صحن و سرات حسین جان
قطعه ای از بهشته کرببلات حسین جان
الهی تا نفس دارم
به زیر این علم باشم
بنویس اسممو آقا
که اربعین حرم باشم
فدای تو بشه الهی جونم
کرببلاتو باز بده نشونم
از زائرای اربعینت امسال
آقا خدا کنه که جا نمونم
ای جانم حسین...
#عبدالزهرا
ـــــــــــــــــ
4_5888638533500937395.mp3
831.1K
#اسارت_شور
#شام_شور
#شور
به سبک
بین گودال مادر افتاده...
زینب و شام آه و واویلا
سنگ از بام آه و واویلا
می دهند بر عترت اطهار
سب و دشنام آه و واویلا
سربازار عمه سادات
بین انظار عمه سادات
دخت زهرا چشم نامحرم
شد گرفتار عمه سادات
سربازار همه میدیدن
به یتیما همه خندیدن
پیش چشم اسرا ای وای
پای سرها همه رقصیدن
نوگلی از اسرا جان داد
با دلی خون ای خدا جان داد
عمه میگفت دختری گویا
زیر پای ناقه ها جان داد
آتشی در کاروان افتاد
مادری قامت کمان افتاد
پیش چشم دختری محزون
سربابا از سنان افتاد
چشم ناپاک به حرم افتاد
دختری گفت معجرم افتاد
نیزه را دیده ناله زد ناگاه
مادری گفت اصغرم افتاد
سر بازار آه و واویلا
ظلم و آزار آه و واویلا
شده جای دختر زهرا
بزم اغیار آه و واویلا
شعله بر جان بی امان میزد
پیش چشم همگان میزد
سر پرخون در میان طشت
به لبانش خیزران میزد
#عبدالزهرا
4_5888638533500938304.mp3
723.8K
#اسارت_شور
#شام_شور
#شور
آه و واویلا ۲
زینب رسیده شهر شام آه و واویلا
راس بریده
بر روی نیزه ریزد اشکش از دودیده
واویلتا به شهر شام
چی به سر حرم اومد
دختر زهرا و علی
میون نامحرم اومد
واویلتا واویلتا
بند۲
آه و واویلا ۲
دروازه ساعات رسیده دخت زهرا
کاش بود علمدار۲
زینب کجا و طعنه و کوچه و بازار
به اشک آل فاطمه
با هلهله میخندید
دور سرای بریده
زنای شام میرقصیدند
واویلتا واویلتا
بند۳
رقیه دیده۲
افتاده از رو نیزه ها راس بریده
ای داد بیداد۲
راس حسین بن علی از نیزه افتاد
یه عده ای به صورتا
ز خون سر رنگ میزدند
محله یهودیا
سرارو با سنگ میزدن
بند۴
مادر خمیده۲
رو نیزه راس شیش ماه هیچکی ندیده
دلها میلرزه۲
ای وای اگر اصغر بیوفته از رو نیزه
دیده سر شیرخواره اشو
یه مادری که کرده غش
به اشک دیده رباب
حرمله میخنده همش
واویلتا واویلتا
بند۵
میسوزه دلها۲
زینب کجا بزم شراب آه و واویلا
آه و واویلا
شد وارد بزم حرامی آل طاها
وسط مجلس شراب
خون دل هر عزیزی شد
جلوی دختر علی
صحبت ِ از کنیزی شد
بند۶
مادر میدیده۲
جام می و طشت طلا راس بریده
در پیش زهرا
لعل حسینو خیزرون میزد واویلا
وسط اون طشت طلا
چی به سر حسین اومد
به پیش فاطمه یزید
هی لباشو با چوب میزد
واویلتا واویلتا
#عبدالزهرا
4_5888638533500938346.mp3
686.7K
#اسارت_شور
#شام_شور
#شور
دروازه ی شهر شام چه ازدحامی شده
دورِ رباب و زینب پر از حرامی شده
علی الحسین واویلا
شکسته قلب رسول از این غمِ جانگداز
نشسته ناموس حق رو ناقه ی بی جهاز
علی الحسین واویلا
نظاره کن یا نبی زینبت آواره است
همه عزیزان تو لباسشان پاره است
علی الحسین واویلا
دوباره در شهر شام کار حسین زار شد
که دختر فاطمه وارد بازار شد
علی الحسین واویلا
به ناقه ها خواهر حسین سنگ میخورد
بر روی نیزه سرِ حسین سنگ میخورد
علی الحسین واویلا
آل علی را چرا بهر عزاب میبرند
عمه ی سادات را بزم شراب میبرند
علی الحسین واویلا
پیمبران در عزا همه از این ماتمند
که دختران علی میان نامحرمند
علی الحسین واویلا
شرر به قلب علی عدو چه خوب میزند
بر لب خشک حسین یزید چوب میزند
علی الحسین واویلا
#عبدالزهرا
4_5902322045902914611.mp3
5.41M
#زمینه یا #شور #اسارت #حضرت_زینب سلام الله علیها(اول ماه صفر-شام بلا)
#اول_صفر
#ورود_به_شام
#زمینه_اول_صفر
#شور_اول_صفر
#ایام_اسارت
#پشت_دروازه
🏴بند اول
پشت دروازه ساعات رسیده عمه سادات
سر ارباب روی نیزه سر دیگه باب حاجات
واویلا همراهه شمرو حرمله
واویلا داره میاد یه قافله
واویلا میاد صدای هلهله
واویلا زینب و کوچه های شام
واویلا زینب و دیده ی عوام
واویلا زینب و مجلس حرام
(واویلا رسیده کاروان به شام)
🏴بند دوم
شروع ماتم عظماست پریشون حضرت زهراست
واسه ی آل پیمبر اوج این مصیبت اینجاست
واویلا انگاری عید شامیاس
واویلا چراغونی محله هاس
واویلا بساط رقصشون بپاس
واویلا رقیه و یه عده پست
واویلا بگم ز سنگینیه دست
واویلا دندون شیریش و شکست
(واویلا رسیده کاروان به شام)
🏴بند سوم
دختر حضرت حیدر زینت دامن مادر
وارد شام بلا شد همرهه راس برادر
واویلا ز غصه های بی امون
واویلا ز طعنه و زخم زبون
واویلا یزید و چوب خیزرون
واویلا زینب و شیون رباب
واویلا زینب و سینه ی کباب
واویلا زینب و اون بزم شراب
(واویلا رسیده کاروان به شام)
🎤با نوای زیبای کربلایی سید محسن گندمی
#دروازه_ساعات #شام_بلا
✍کربلایی امیرحسین سلطانی
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
.
#اول_صفر_ورود_به_شام
#ترکیب_بند
پشتِ دروازه غرق ابهام است
ازدحامی عجیب در شام است
کاروان را مُعطّلش کردند
این چه جور احترام و اکرام است
به کدامین بیان کنم تشریح
فخرِ عالم به شام، گمنام است
سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم
همۀ شهر پُر ز دشنام است
جای گُل، بر سر و روی زینب
بارشِ سنگ و آتش از بام است
بهرِ تهمت زدن به آل علی
پیرِزن هم به عرضِ اندام است
اصلاً انگار این ولایتِ کفر
بی خبر از ظهور اسلام است
شامیان را حیا و عفت نیست
آل عصمت به شام بَد نام است!
بر یتیم و اسیر بَد اَخمند
از صغیر و کبیر بی رحمند
کاروان شد به پیشِ منظرها
همه دیدند پاره معجرها
آستین های پارۀ زنها
شد حجابی برای دخترها
دور از چشم حضرت عباس
ریختند آبروی خواهرها
میهمانان خارج حتی
همه دیدند بغضِ کوثرها
سرِ شب تا سحر حرامی ها
سنگ میریختند بر سرها
این مصیبات را همان بهتر
که ندیدند چشمِ مادرها
حرف بَد میزدند نامردان
پیش چشم و سر برادرها
گریۀ آسمان درآمده بود
داشت میریخت اشکِ اخترها
هر طرف غرق در فسادی بود
پایکوبی و رقص و شادی بود
وای بر شامیانِ لاکردار
بدتر از کوفیانِ بَدرفتار
اهل بیتِ حسین را بردند
از محلِ یهود تا بازار
رأسها با کجاوه ها نزدیک
تا ببینند مردمِ بَدکار
از غرورِ شکستۀ زینب
تارسیدن به کاخِ استکبار
نان و خرما تعارفش کردند
صدقه دادنِ حقارت بار
ناسزا گفتنِ حرامیِ پست
گریۀ طفل و خندۀ حضّار
ریسمان ها به دستِ اهل حرم
کعبِ نی ها به پنجۀ کفار
همه اینها به یک طرف اما
وای از چشم های پُر آزار
اُسرا را به شهر گرداندند
شهدا را چه سخت گرياندند
#محمود_ژولیده
#شام_بلا #دروازه_ساعات
.
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#اربعین_حسینی
اربعین -(میگه فاطمه،با چشم خیس و خونبار)
میگه فاطمه،با چشم خیس و خونبار
سلامٌ لَکُم،هلابی بکم یا زُوّار
الهی که خیرش رو
ببینین همه مادر
یادم نمیره هرگز
شمارو توی محشر
قیامت،شفاعت بامن
برا زائر فرزندم
میشم مادر هرکی که
میشه نوکر فرزندم
میام پای میزان واسه
شما منتظر میشینم
میام تک تک تون رو از
تو محشر خودم میچینم
الهی رزق حرم بده به ما.....
مونده رو دلم،حسرت زیارت تو
میمیرم واسه،لذّتِ زیارت تو
شده رو سرم آوار
غم عالمو دنیا
به اونا که تو راهن
حسودیم میشه آقا
حسودیم میشه آقاجان
به اونکه میاد دیدارت
به حالی که تو راه داره
به اشک و غم زُوّارت
حسودیم میشه به هرکی
که خوندیشو دعوت کردی
به هرکی اومد پا بوست
به هرکی عنایت کردی
الهی رزق حرم بده به ما.....
حق بده به من،اگر میکنم حسودی
جون مادرت،دعوتم بکن به زودی
منو دور نکن ارباب
اگر چه گناهکارم
توروبیشتراز هرکی
توی دنیا دوسدارم
نرون من رو از درگاهت
نرون بی تو تنها میشم
منو گرم آغوشت کن
بذار غرق خوشبختی شم
نذار قاتلم این غم شه
نذار فاصله عادت شه
نذار تا یه روزی ارباب
زیارت برام حسرت شه
الهی رزق حرم بده به ما....
شاعر: #سید_مرتضی_پیرانیان
4_5888683325714860866.ogg
454.3K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسمالله الرحمن الرحیم
#پایان_ماه_محرم
#محمدجواد_پرچمی
یه فکری برای
وصالم کن ارباب
اگه کمگذاشتم
حلالم کن ارباب
ببخش آخرش هم
بدردت نخوردم
محرم تموم شد
براتو نمردم
بدی دیدی اما
جوابم نکردی
پیش سینه زنهات
خرابم نکردی
خدایی همون یک
دهه زندگیمه
ورودی صحنت
ته زندگیمه
خودت زنده کردیم
خودت میکشیمو
نگیر گریه هامو
نگیر دلخوشیمو
همه اومدیم تا
که دورت بگردیم
سیاهی زدیمو
چقد گریه کردیم
چقد گریه کردیم
کمم رو قبولکن
همین اشک ناقا
بلم رو قبول کن
عزاداریامو
نمیدم به دنیا
به رسم امانت
سپردم به زهرا
چه حال و هوایی
میون محل بود
سر کوچه پرچم
سیاه و کتل بود
به لطف نگاهه
شما حر عوض شد
دیدم تومحرم
عرق خور عوض شد
گره هام بدونه
قسم وا شد آقا
تا رفتم توروضه
دلم وا شد آقا
تو روضت دلم با
ادب باشه خوبه
جوون وقتی اسوه ش
وهب باشه خوبه
پرید اونکه بالش
یکم ظرفیت داشت
خوشا نوکری که
خلوص نیت داشت
بذار زیر پرچم
بشم پیر زینب
شدم این محرم
نمکگیرزینب
نذار عمرم آقا
هدرشه حرومشه
بذار آخرش با
شهادت تمومشه
نسیم شهادت
بوی زینبیه
بذار جون بدم من
توی زینبیه
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسمالله الرحمن الرحیم
#پایان_ماه_محرم
#مهدی_صفی_یاری
یک ماه می شود که ز جان گریه کرده ام
با روضه های مرثیه خوان گریه کرده ام
یک ماه می شود که مرا ریختی به هم
هر روز با شنیدنتان گریه کرده ام
یک ماه می شود که به لب های تشنه ات
نزدیک آبهای روان گریه کرده ام
یک ماه می شود که ز غم های خواهرت
همناله با امام زمان گریه کرده ام
گاهی در اول سلام زیارت ، دم غروب
در حسرت زیارتتان گریه کرده ام
گاهی بیاد خیمه آتش گرفته ات
گاهی برای دخترتان گریه کرده ام
گاهی میان واحد و سنگین و شور و دم
دست خودم نبوده، سینه زنان گریه کرده ام
اشکی نماند ، از غم بر نیزه رفتن ات
بر ماجرای تیر و کمان گریه کرده ام
آقا ببخش ، حرف مرا روضه ای نخوان...
خیلی برای خواهرتان گریه کرده ام
اصلا عجیب بود حال و هوای محرم ام
کلی برای غربتتان گریه کرده ام
آمد نشست ، دست به روی سرش گذاشت
هر تکه را که دید روی پیکرش گذاشت
از یک طرف کمی گل ریحانه جمع کرد
از یک طرف کمی پر پروانه جمع کرد
سر، که نبود ، بوسه زد آن جسم خسته را
با نعل تازه پیکر در هم شکسته را
یک ، نه ، دو ، نه ..چقدر شبش پر ستاره بود
یک جسم خسته بود ولی پاره پاره بود
خون می جهید و تاب و توانش نمانده بود
جان در تن امام زمانش نمانده بود
اصلا چقدر کم شده ای کو بقیه ات؟
با تیغ ها قلم شده ای کو بقیه ات؟
انگشترت کجاست بمیرم برای تو
آب آورت کجاست بمیرم برای تو
وقت اذان شده است بگو اکبرم کجاست؟
پیراهن سفارشی مادرم کجاست؟
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam