4_5931401448397998736.mp3
1.86M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
◾شور سینهزنی فاطمیه
◾ملودی و سبک جدید
◾بنداول
همرهم سورهی کوثر بود
دست من تو دست مادر بود
از میان کوچه ها رفتیم
چشم مادرم ولی تر بود
فاطمه فاطمه مادر مادر(۴)
◾بنددوم
مردک پست را تا دیدم
بین کوچه بخود لرزیدم
پیش من مادرم داد میزد
بر سرخصم دون فریاد میزد
فاطمه فاطمه مادر مادر(۴)
◾بندسوم
پیش آون مردک پست دیدم
چادرش را محکم بست دیدم
ناگهان دیدم آنجا مادر
رو زمین پیش چشمم زد پرپر
فاطمه فاطمه مادر مادر(۴)
◾بندچهارم
کوثر قرآن مثل حورا بود
بین کوچه تنهای تنها بود
راه بین کوچه مشکل بود
صورت مادرم مثل گل بود
فاطمه فاطمه مادر مادر(۴)
#مرتضی_محمودپور
فاطمیه؛ انظروا الی امتی فاطمه.mp3
4.65M
#زمینه_فاطمیه
#متن_نوحه
قدم میذاره به چشم محراب، زهرا
نورانی میشه دنیا و عرش اعلی
همه خوابند و زهرا بیدار
میخونه الجارُ ثمّ الدار
نماز شب خونده با زخماش
زخمایی که جا موند از مسمار
قنوت میگیره؛ بازوش درد میگیره
رکوع که میره؛ پهلوش درد میگیره
قیام میکنه؛ پاهاش نا نداره
به سجده میره؛ ابروش درد میگیره
فرمان خدا به همه عالمه
اُنظُروا إلی أمَتی فاطمه
__________________
پر از کبودی پر از تبه پا تا سر
نمیگذره اما از نمازش مادر
با هزار دردسر پا میشه
با یه سرفه زخماش وا میشه
هِی خودش میگه دارم میرم
مگه این زهرا زهرا میشه
میایسته رو پاش؛ چشماش تار میبینه
جوونه ولی؛ با سختی میشینه
میگه ای خدا؛ مرگم رو برسون
آخه بریدم؛ از شهر مدینه
فرمان خدا به همه عالمه
اُنظُروا إلی أمَتی فاطمه
#حمید_رمی
4_5900014149521378029.mp3
15.45M
.
🏷 همه مادر دارن من ندارم
#زمینه #فاطمیه
#شب_اول_فاطمیه_اول
#مورخ_۲۵_۰۹_۱۴۰۰
#کربلایی_مصطفی_مروانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه مادر دارن من ندارم
سایه ی سر دارن من ندارم
همه میگن زهرا سیلی خورده
همه باور دارن من ندارم
آخه چجور دلش اومد
دست روی مادرم بلند کنه
حالا بابام با چه دلی
تنهایی عشقشو کفن کنه
رو سر این خونه بارونه
دل علی خونه بارونه
چشمای خیس ما مهمونه بارونه
همه طاقت دارن من ندارم
خواب راحت دارن من ندارم
راحت از زخمای پهلو میگن
انگار عادت دارن من ندارم
چجور دلم میاد بگم
چشمای مادرم شده کبود
تو کوچه ها داد میزدم
کمک کنید ولی کسی نبود
بغص گلوی من پنهونه
کی حال و روزمو میدونه
همه اینا یادم میمونه بارونه
رو سر این خونه بارونه
دل علی خونه بارونه
چشم خیس ما مهمونه بارونه
خوشی دیدن مردم ما ندیدیم
هر چی طعنه بود و ما شنیدیم
سر حالن مردم بیخیالن
همه ی دردارو ما کشیدیم
چیکار کنم دلم پره
هیچکی نگفت اینا گناه دارن
یکی نگفت حیا کنید
یه بچه ی کوچیک تو راه دارن
بابام تو این شبها حیرونه
محسنشو کشتن گریونه
با گریه لالایی میخونه بارونه
رو سر این خونه بارونه
دل علی خونه بارونه
چشمای خیس ما مهمونه بارونه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
❣﷽❣
☑️ #سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
⚫️ #آقای_سلطانی
☑️ #شور #زمینه #پیشنهادم 👌👌
☑️فاطمه یا فاطمه _ یا فاطمه یا فاطمه
ماه گوید فاطمه با آه گوید فاطمه
بی تو حیدر خم شود با چاه گوید فاطمه
یار گوید فاطمه بیمار گوید فاطمه
بین دود و شعله هم مسمار گوید فاطمه
لاله گوید فاطمه آلاله گوید فاطمه
بر سر قبرت علی با ناله گوید فاطمه
خاک گوید فاطمه افلاک گوید فاطمه
زینبِ غمیدیده ی غمناک گوید فاطمه
خسته گوید فاطمه پیوسته گوید فاطمه
بازویی خونین شده بشکسته گوید فاطمه
چاره گوید فاطمه بیچاره گوید فاطمه
مجتبی هم با دلی صدپاره گوید فاطمه
مست گوید فاطمه سرمست گوید فاطمه
ساقی لب تشنگان بی دست گوید فاطمه
یاس گوید فاطمه احساس گوید فاطمه
در کنار علقمه عباس گوید فاطمه
کوه گوید فاطمه با روح گوید فاطمه
شاه دین با پیکری مجروح گوید فاطمه
تیر گوید فاطمه شمشیر گوید فاطمه
بین گهواره علی بی شیر گوید فاطمه
دیده گوید فاطمه نادیده گوید فاطمه
زیر خنجر حنجری خشکیده گوید فاطمه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
خون جگر داد زد غریبی من را
زهر بهانه ست کوچه کشت حسن را
وای از آن مسجد و مرور بلایا
بر سر منبر مغیره بود خدایا
سبِّ علی میکنند و فکر بهشتند
نامه بیعت به عمرو عاص نوشتند
کشت مرا داغ کوثری که شکسته
خاطره ی بغض مادری که شکسته
حق بده هرروز زارزار کنم من
خاطره ی کوچه را چکار کنم من؟
آی کسی که سوال میکنی از من
تا به کنون دیده ای کتک بخورد زن؟!
پیش روی مادری که نور کهن داشت
یک نفر آمد جلو که دست بزن داشت
غصه همین بس بوَد که شانه به شانه
دست به دیوار آمدیم به خانه
دست پلیدی به ظرف کوثر من خورد
بشکند آن دست که به مادر من خورد
داغ زدند عاقبت دل پر او را
با لگد انداختند چادر او را
آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش
یک پسر هفت ساله بود کنارش
کشت مرا آه سینه سوز حسینم
روز کسی نیست مثل روز حسینم
گرچه جگر بین طشت و حال خراب است
کی سر من درمیان بزم شراب است
گرچه به تابوت تیر اینهمه خورده
پیرهنم را کسی بزور نبرده
آی ابالفضل پیش زینبمان باش
دختر حیدر کجا اراذل و اوباش؟!
کاش که شمشیر بر تنم بنشیند
خواهر من را کسی اسیر نبیند
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
تا ذهن را با خاطره درگیر می کرد
ناگاه رنگ صورتش تغییر می کرد
خواب پریشان شبش را در خیالش
خوب و بدون درد و غم تعبیر می کرد
شاءن نزول آیه های چشم خود را
با روضه های مادرش تفسیر می کرد
گل های روی بالش زیر سرش را
با اشک های چشم هایش سیر می کرد
او داغ دیده در میان کوچه ای تنگ
داغی که یک تازه جوان را پیر می کرد
هر روز با خود زمزمه می کرد ای کاش
در کوچه دشمن چند لحظه دیر می کرد
یا کاش بعد از کوچه وقتی خانه آمد
میخِ کجِ در را خودش تعمیر می کرد
جعده، خیانت، زهر و...این ها علتش نیست
روی جگر داغی دگر تاثیر می کرد
می خواست مادر را برد از کوچه اما
چادر به زیر پای دشمن گیر می کرد
▪️
▪️
آئینه ای یک دست را در قاب تابوت
مشت مهیب تیرها تکثیر می کرد...
شاعر: #بردیا_محمدی
#امام_حسین
#مناجات_اول_مجلس
چقدر خیر دیدهایم از محبت حسین
به روی شانههای ماست دست رحمت حسین
زبانزد تمام عالم است مهربانیاش
دل مرا که برده است؛ این عطوفت حسین!
روایت است این که هر سحر فرشته میبرد
سلام صبحگاهی مرا به خدمت حسین
شفیع روز محشر است آجر حسینیه
به این بهانه که درآن شدهست صحبت حسین
چه بهتر است با وضو میان روضه گریه کرد
عبادت است گریههای بر مصیبت حسین
رفیق! روضهخانه سنگر ولایت علیست
هزینه داده است شیعه پای هیئت حسین
رضایت حسین باطناً رضایت خداست
رضایت خداست باطناً رضایت حسین
به یک نظر دل خراب را درست میکند
خدا کند شویم شامل عنایت حسین
نترس! ظرفیت برای حر شدن هنوز هست
رسول ترک حر شدهست با هدایت حسین
گناهکار دوتا قطره اشک بین روضه ریخت
خدا هم از گناه او گذشت بابت حسین
حسین بانیِ قبولِ توبههای آدم است
همین هزار و چند ساله نیست قدمت حسین
به گرد و خاک معجر سه ساله دخترش قسم
برای دردهای ما دواست تربت حسین
به حشر هم قدم که مینهد هنوز بی سر است
قیامتیست لحظهی ورود حضرت حسین
علی محمدی
#امام_حسین
#مناجات_اول_مجلس
در چشم ها باران رحمت را نگیر از ما
این سجده های روی تربت را نگیر از ما
هر چند ما کفران نعمت کرده ایم اما
این سفره ی پر خیر و برکت را نگیر از ما
ما سربلند از امتحان بیرون نمی آییم
این اشک های بینِ هیئت را نگیر از ما
یک روز باید عشق را ثابت کنیم ، آقا
حالا که وقتش هست ، فرصت را نگیر از ما
یا لَیتَنا کُنا مَعَک گفتیم ، آقا جان
لطفی کن و این آه حسرت را نگیر از ما
نوکر میان روضه ها همصحبت مولاست
این لحظه های گرم صحبت را نگیر از ما
ما سالها با اشکهامان زندگی کردیم
این سوز و آه و اشک و خلوت را نگیر از ما
احمد ایرانی نسب