eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وفات حضرت خدیجه(س) -(ای همسر با عزت طاها خدیجه) ای همسر با عزت طاها خدیجه ای شأنِ تو بالاتر از بالا خدیجه اوجِ مقامت فوقِ اَوْاَدْنا خدیجه تو دائم‌الْاِکرام هستی یا خدیجه دار و ندار حضرت زهرا خدیجه شب تا سحر مشغول تسبیح و دعایی اول مسلمانِ زنِ دین خدایی مادر بزرگِ خاندان هل اتایی تنها طرفدار حریم مصطفایی همراه احمد بوده‌ای هر جا خدیجه دل را به جانان دادی و دلبر گرفتی اندوه و غم از قلبِ پیغمبر گرفتی دارایی‌ات را دادی و کوثر گرفتی زهرا که آمد رتبه‌ی مادر گرفتی ای که مقام تو بوَد والا خدیجه پای نبی تا لحظه‌ی آخر نشستی با همتِ خود پشت ظلمت را شکستی در راه دین بر مالِ دنیا دل نبستی الحق که ام‌المؤمنینِ ما تو هستی در راه حق کردی فدا جان را خدیجه سجاده پای بندگی‌ات سر نهاده اصلاً مقام توست، مِعْراجُ السَّعاده دین خدا پیمانه و عشق تو باده الحق که زهرایت بُوَد محراب زاده ای مادر ام ابیها یا خدیجه مادر که باشد، شأن دختر پایدار است امنیت خانه برایش برقرار است مادر نباشد، روز روشن شام تار است امشب دل زهرا برایت داغدار است بعد از تو زهرا می‌شود تنها خدیجه بوی جدایی می‌دهد حال و هوایت دیگر نمی‌آید صدای ربنایت این لحظه‌های آخری باید برایت روضه بخوانیم از غم آلاله‌هایت تا چشم‌های تو شود دریا خدیجه هر چند که دور و برت را ، غم گرفته اِنسیَّةُ الْحورایِ تو، ماتم گرفته قلبِ شریفِ حضرت خاتم گرفته شکر خدا دورِ تو را مَحرَم گرفته وای از غروب روز عاشورا، خدیجه شاعر:
نوحه حضرت خدیجه سلام الله علیها -(آسمان نیلی پوش مکه در آه و خروش) آسمان نیلی پوش مکه در آه و خروش شد چراغ عمر یار طاها خاموش دیدن اشک به چشمان پیمبر سخت است دختری گریه کند از غم مادر سخت است تسلیت یا زهرا س..... خانه غرق محن است دختری سینه زن است گریه کن شهر حجاز بانویت بی کفن است همه ی هستی خود داده به راه داور عاقبت شد کفنش پیرهن پیغمبر تسلیت یا زهرا س شیر حق نوحه سرا مصطفی صاحب عزا نرود تا به ابد این غم از خاطره ها باغبان گریه کند در غم پژمردن گل لاله بر سر زند از دیدن جان دادن گل تسلیت یا زهرا س...... شاعر:
حضرت خدیجه سلام الله علیها -(داغ خدیجه زد آتش به دلها) داغ خدیجه زد آتش به دلها صاحب عزا شده حضرت زهرا علی دلخون و نبی دلغمین صلی الله علی ام المومنین پیراهن نبی شد کفن او با گریه گل ریزند بر بدن او داده سلامش رب العالمین صلی الله.... چشم مکه شده چشمه ی کوثر ملائک محزون از حزن پیمبر گریان اسلام و نوحه خوان شد دین صلی الله .... شاعر:
سلام ما به مادر مومنین به اشک چشم خاتم المرسلین به هستی قائمه مادر فاطمه بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ...... کفن شده با جامه ی پیمبر غسلش شده از آب چشم کوثر سیه پوش آسمان علی شد نوحه خوان بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ....... دلهای مومنین عزاخانه اش گریه کنم به قبر ویرانه اش گشته چون پیمبر چشم آسمان تر بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ زمزمه رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها اثر مجتبی صمدی شهاب اشکم روونه، از هر دو دیده اشک یتیمی رو گونه های زهرا چکیده اشکم روونه تو رفتی و از غم شدی آزاد ولی ببین یتیم شدن بمن نمیاد کم سن و سالم، آزرده حالم وای از غم دوری تو ای داد بیداد ، اشکم روونه تا وقتی زنده باشه زهرا غصه نخور برای بابا مثل تو آشنای دردم دور سر بابام میگردم ........ رفتی و بابا شد بی تو تنها بیا دعا کن که از غم تو بمیره زهرا غریبه بابا سخته برا من بی تو بمونم چطوری من برا تو فاتحه بخونم کاش بی تو مادر ، عمرم بشه سر دعایی کن بیام پیشت وقتی جوونم ای مهربونم یه جورآئی خودم میدونم که خیلی زنده نمی مونم چند سال دیگه با حال خسته میام پیشت پهلو شکسته
ای‌شُکوه بی‌همتا یاخدیجةَ الكُبرى کفو حضرت طاها یاخدیجةَ الكُبرى ذکر خیر تو بوده بین احمد و الله در مقام اَو اَدنی یاخدیجةَ الكُبرى جبرائیل امین هر بار اومد زمین سلام آورد برات از ربّ العالمین لعنت خدا به اون زن حسود که میگن با تو و زهرا لَج بوده توی عالم کی به جز دختر تو حُجّتُ اللهِ علی الحُجَج بوده ؟ یاحضرت خدیجه ........ ای‌که‌مادر دینی یاخدیجة‌الکُبری مُولاتی‌اَغیثینی یاخدیجة‌الکُبری مثل علی بی‌بی‌جان مایه‌ی دلگرمیِ خاتَمُ النَبیّنی یاخدیجة‌الکُبری عین حقیقته نَصّ روایته وجودِ اطهرت ظرف امامته برکت ثروت تو بوده اگر پرچم دین در اومد به اهتزاز تویی اولین زنی که تو جهان خونده پشت سر مُصطفی نماز یاحضرت خدیجه ....... مادر یتیمانی یاخدیجة‌الکُبری مُنتهای ایمانی یاخدیجة‌الکُبری عاجزند و درمانده از درک مقاماتت عالمان ربّانی یاخدیجة‌الکُبری خاتم الانبیا گفته وقت دعا حُبّ‌خدیجه‌رو روزیم کن ای خدا مادری کرده برا شیر خدا چند سال این عُلیا مُخدّره اهل مَکّه میدونستن همشون قُرّةُ العين خديجه حيدره یاحضرت خدیجه
در اگرچه باد مَعاصی مهاجم است هنوز نسیم مرحمت تو ملایم است هنوز صدای زمزمه ی ""لا اِلهَ اِلاّ اَنْت" شبیه ضجّه به گوش عوالم است هنوز به حُرمت رمضان هاست..،گر زمان بلا دلی که اهل سحر شد مقاوم است هنوز به روسیاهی این بنده ات نگاه نکن نگاه کن به دل من که سالم است هنوز قبول..،بنده ی تو دل به حُبِّ دنیا داد... هنوز عشق تو در سینه حاکم است..،هنوز تو پافشاری من در گناه را دیدی ببخش..،گرچه گناهم مداوم است هنوز همین دو قطره ی اشکی که پیشکش کردم... برای توبه ی من از علائم است هنوز! بیا و کاسه ی چشم مرا خودت پُر کن فقیر پشت درت گریه‌لازم است هنوز تمام عمر سر سفره ی علی بودم گداییِ من از این خانه دائم است هنوز برای آنکه نرفته نجف چه سنگین است میان خواب ببیند که عازم است هنوز قسم به چادر آن مادری که سیلی خورد... قسم به فاطمه، این بنده نادم است هنوز گناه‌کارم اگر..،نوکر حسینِ تواَم بگیر دست همانی که خادم است هنوز ▪️ ▪️ سه‌شعبه از گلوی لاله ای گلاب گرفت گلی که باد برایش مزاحم است هنوز به حنجر پسرت ای رباب فکر نکن بیا خیال کن این نای سالم است هنوز حرامزاده که در پشت خیمه ها می گشت گمان کنم که به فکر غنایم است هنوز شاعر:
شب میلاده خیلی دلم شاده به علی که آقای جهانه، خدا داده آقازاده حاتم امشب می شینه در خونه میکائیلم کاسشو میرسونه، پهنه بزمولیمه‌ ی کریمونه گداها که بی کسن، با ملائک میرسن بگیرن عیدی، از بابای حسن ما گدایی بلدیم شب میلاد اومدیم توی دنیا، تنها این درو زدیم مولا مولا یا حسن جانم، مولا مولا یا حسن جانم پدرت حیدر، مادر تو کوثر خودم و پسر و پدر و مادر من، واسه تو نوکر آقا جز تو من کسی رو ندارم، خونواده ام، یارم و کس و کارم نوکر بودن؛ همه‌ ی ایل و تبارم تو که آقای منی، به دلم سر میزنی تو خودت خواستی، که باشم حسنی تو سراغم اومدی در خونم رو زدی تو گدانوازی رو، خوب بلدی مولا مولا یا حسن جانم، مولا مولا یا حسن جانم سر و سرداری زاده‌ ی کراری شجاعت و دلاوری و جنمی، مثل بابات داری شیرِ صفین سردار جملی تو، مثل حیدر پهلوون و یلی تو طوفان میشه، تا که میگی یا علی تو تیغِ صلحت، میبره سر تسلیم نداره سکوتت، عین تیغ ذوالفقاره عزت دنیا حسن، ما عزیزیم با حسن تو معز المومنینی، یا حسن جانم جانم یا حسن جانم، جانم جانم یا حسن جانم 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
قاسم ابن الحسن ... پشتِ این خانه پُر از خِیلِ بنے آدم شد یڪے از قاطبه ے ڪلِّ ملائک ، ڪم شد حاتم آمد به دَرِ خانه ، تماماً خَم شد بندِ قنداقه به دستانِ عمو محڪم شد نان و خرما و ڪمے شیر… عسل هم آمد اوّلین گل پسرِ شیرِ جَمَل هم آمد.، عمه اش سوره ے توحید بخواند به بَرَش همه گفتند چه زیباست ، شبیهِ پدرش جبرییل آمده و بال زَنَد دورِ سَرَش طیّبَ اللّه به این طایفه و گُل پسرش..... آب و آیینه بیارید ، حسن بابا شد قاسمش نورِ دلِ فاطمه ے زهرا شد.، میلاد قاسم بن الحسن(صلوات الله علیه) مبارک باد
سرود میلاد امام مجتبی(ع) پسر بزرگ علی(ع) ، اومده به دنیا شده مدینه غرق نور، از وجود مولا)۲ زهرا(س) با شادی داره،بوسه بروش می زنه چشم رسول خدا،با این نوه روشنه)۲ یا مجتبی یا حسن،یامجتبی یا حسن یا مجتبی یا حسن، یا مجتبی یا حسن ______________________ ملائکه از آسمون،عازم زمینن تا جمال زیبای این،مولودو ببینن۲ خدا گذاشته براو،اسم قشنگ حسن می باله طاها به این،تازه گل یاسمن)۲ یا مجتبی یا حسن...... ___________________ صورت قشنگ حسن،برده همه دلها یوسف مصری کجا،این یوسف زهرا)۲ نیمه ی ماه خدا،ماه نویی سرزده خداپرستا بیاین،وجه خدا اومده۲ یا مجتبی یا حسن..... ______________________ برا کریما اومده،مظهر کرامت عازم درگاهشه،هرکی داره حاجت)۲ مظهر جود وکرم،درهمه دنیا حسن صابر آل علی،یوسف زهرا حسن)۲ یا مجتبی یا حسن...... شعر:اسماعیل تقوایی
فراق تو درد است و درمان ندارد چرا قصه ی هجر پایان ندارد تو جان جهانی تو صاحب زمانی بدون تو جسم جهان جان ندارد بیا ای که در سال های ظهورت پر است از بهار و زمستان ندارد خودت را مگیر از دل بیقرارم که بودن بدون تو امکان ندارد تو این روزها باز هم غرق اشکی و اشک تو را چشم باران ندارد خدا را دوصد شکر آقا تو هستی اگر زائر آن قبر پنهان ندارد در این روزهای غریبی سپاهی بجز همسرش شاه مردان ندارد و بستند دستان خیبرگشا را شنیدند و گفتند امکان ندارد یهودی در آن کوچه دادش درآمد مگر که مدینه مسلمان ندارد
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مرا فراقِ تو آقا، مصیبتی کهن است چرا که روح و دلم کاملا اسیرِ تن است یکی نبود بگوید که این چنین بودن چه رسمِ نوکری و این چه رسمِ زیستن است؟ اگر که غیبت تو شد زیاد، علت آن گناه بی حد و عصیان بنده ای چو من است مدام غیبت و تهمت، مدام حرفِ دروغ هر آنچه می‌کشم از این زبان در دهن است برای بخشش من نزد تو چه واسطه ای گره‌ گشای‌تر از روضه های پنج تن است؟ مرا ببخش که دائم اذیتت کردم به حق کشته ی عطشان که دور از وطن است بگو به حضرت حق تا مرا ببخشاید بگو که سینه زنِ آن شهیدِ بی کفن است
کمتر رُخِ خويش را زِمن پنهان كن بيمارِ تواَم درد مرا درمان كن اين آرزويم بَرآر، تا آخر عُمر يك جمعه مرا به خيمه ات مهمان كن
گریهء عاشقان بی اثر نیست مهدی از حال ما بی خبر نیست بی تجلاّی خورشید رویش روشنی در نگاه بشر نیست او به جز شیعه یاری ندارد شیعه را غیر خون جگر نیست ای بسا شب که رفت و سحر شد شام هجران ما را سحر نیست شیعه باشد جدا از امامش مثل طفلی که او را پدر نیست در دل تنگ چشم انتظاران جز غمِ مهدی منتظر نیست یابن زهرا کجایی که بی تو روزی از روز ما تیره تر نیست تربت مادرت را نشان ده قبر مادر نهان از پسر نیست
مناجات با خدا گریز به روضه حضرت عباس علیه السلام بیدارم و اما دل بیدار ندارم در توشه به جز این دل بیمار ندارم گفتی که بیا توبه کن و بنده ی من باش صد حیف که من گوش بدهکار ندارم صد بار به رویم در این خانه گشودی اما من بیچاره به تو کار ندارم این چشم خطاکار شده مایه ی خجلت در روضه دگر چشم گهربار ندارم این بار ضرر کن، بخر این عبد گدا را من جز تو در این شهر، خریدار ندارم من در دو جهان دل به علی داده ام و بس جز با علی و آل علی کار ندارم می سوزم از این سوز که سربار حسینم سربار شدم، همت عیّار ندارم می سوزم از این روضه با گریه حسین گفت: ای اهل حرم میر و علمدار ندارم وحید محمدی ۱۹ فروردین ۱۴۰۱
. کاش در این رمضان لایق دیدار شوم در این ماه ضیافت الهی... ماه مهمانی خدا... ببین حرف دلت هست یا نه... کاش در این رمضان لایق دیدار شوم (یا بن الحسن) سحری با نظر لطف تو بیدار شوم یعنی میشه مثل یه همچین شبها و روزهایی... وعده خدا محقق بشه و... نزدیکای اذان صبح... صدای مهدی فاطمه رو بشنوم... با صدای امام زمان... چشمام رو باز کنم... آقای خوبم یا بن الحسن... کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان حرف اول و آخرم همینه... امشب اومدم اینو بگم آقا... کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان تا که همسفره ی تو لحظه افطار شوم آی روزه دارها... آی بندگان خوب خدا... لحظه افطار و اذان مغرب... وقت استجابت دعاست... در اون لحظات با عظمت... با لسان (زبان) روزه... و یک روز بندگی خدا... مبادا عزیز فاطمه رو فراموش کنیم... نکنه امام زمان رو فراموش کنیم... قبل از هر دعایی... دستانمون رو به دعا بلند کنیم بگیم خدا... اللهم عجل لولیک الفرج... خدایا بعد یک روز بندگی... اگه در خانه ات آبرویی پیدا کردم... اومدم بگم خدا... فرج امام زمانم رو برسان... هر کجا نشستی... امشب یک طوری آقات رو صدا بزن که... خدا به ناله هامون نظر کنه... یا صاحب الزمان... .
. در کجایی ای تمام هست ما یابن الحسن ای امید شیعیان ،ذُخر ِخدا یابن الحسن ماه قرآن آمده، ای تالی اش بنما ظهور کن تلاوت با نوای جان فزا یابن الحسن دیده ی آلوده ام،یک لحظه رویت را ندید لایق دیدار خود کن دیده را یابن الحسن من گنه کردم ولی توبه نمودی جای من چشم پوشیدی همیشه از خطا یابن الحسن با نگاه تو رود بالا دعای نوکرت بر ظهور خود تو هم بنما دعا یابن الحسن چشم دریایی بده بر من که در شب های قدر خون بگریم در عزای مرتضی' یابن الحسن اولین مظلوم عالم بود و در بین نماز شد سرش بشکسته از تیغ جفا یابن الحسن در حقیقت کشته ی مسمار درب خانه بود قاتلش شد کوچه و چل بی حیا یابن الحسن غسل بازوی شکسته جان حیدر را گرفت درد هجر فاطمه شد بی دوا یابن الحسن آخرش راحت شد از درد فراق فاطمه با شهادت حاجتش گشته روا یابن الحسن گفته ای هر جا شود حرف از عمویت حاضری پس به بزم روضه ی سقّا بیا یابن الحسن بر زمین خورده به صورت در کنار علقمه چون که دست او شده ازتن جدا یابن الحسن بعد از آن که کشته شد تنها علمدار حسین در یم خون جدّ تو زد دست و پا یابن الحسن ارباً اربا شد تنش با نیزه و شمشیر و تیر پیکرش شد زخمی از سنگ و عصا یابن الحسن رأس او از تن جدا و بر روی سرنیزه رفت پیکرش در بین صحرا شد رها یابن الحسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .