#امیرالمومنین_زمینه
#شب_نوزدهم_زمینه
#زمینه
کار من و کجا کشوندی ای تیغ
من و به موج خون نشوندی ای تیغ
شبای بی کسیم دیگه سحر شد
من و به فاطمه رسوندی ای تیغ
خسته از دنیا ، دیگه دل بریدم از همه
میون محراب ، رو لبم نشسته زمزمه
تپش قلبم ، شده فاطمه یا فاطمه
اول مظلوم ،علی علی علی علی
..............
تیغ جفا رسیده آخر کار
شکسته پشت من رو غصه یار
من و تو از پا در ، آوردی اما
ضزبه تو کجا و ضرب مسمار
نمی ره یادم ، چجوری لگد به در زدن
نمی ره یادم ، سپرم رو بی سپر زدن
نمی ره یادم ، فاطمه م رو چل نفر زدن
..............
تیغ جفا یه روز میاد کربلا
می ری تو دست عده ای بی حیا
تو رو قسم می دم به خون فرقم
که با حسین من کنی مدارا
نبری سرشو ، جلوی چشای مادرش
نبری سرشو ، که طاقت نداره خواهرش
نبری سرشو ، می میره ز غصه دخترش
#علی_سلطانی
#امیرالمومنین_زمینه
#شب_نوزدهم_زمینه
#زمینه
محراب کوفه لاله گون شده
اشکای پیمبر روون شده
یافاطمه امشب بیا ببین
صورت علی غرق خون شده
یافاطمه با حال زار
بیا با دل بی قرار
رو زخم سر شوهرت
چادر خاکیتو بزار
پهلوشکسته
تویی تو دلدار علی
پهلوشکسته
ببین دل زار علی
پهلو شکسته
بیا به دیدار علی
یامظلوم یاعلی
غم و غصه رو قلبم میشینه
دلشوره من امشب همینه
الهی که زخم سر منو
هرکی میبینه زینب نبینه
.
همه شب و روزاش گذشت
با گریه برا غربتم
طاقت نداره دخترم
خون ببینه رو صورتم
دارم میسوزم
خونه شده عزاخونه
دارم میسوزم
حسن چقدر دلش خونه
دارم میسوزم
حسین من پریشونه
یامظلوم یاعلی
مصیبت دلدار یادم اومد
غم در و دیوار یادم اومد
خون سرشو وقتی که دیدم
خون روی مسمار یادم اومد
یادم اومد اون روزیکه
یه عده کافر اومدن
همسرمو پیش چشام
همگی باهم میزدن
یادم نمیره
به نخل من تبر زدن
یادم نمیره
که خونمو شرر زدن
همسر منرو
دیدم چهل نفر زدن
یامظلوم یاعلی
میدونی که من روسیاهمو
تویی تو فقط تکیه گاهمو
خدارو به خونت قسم میدم
تا اینکه ببخشه گناهمو
تو فقط آرامشم
اینه همه خواهشم
همیشه تو آقام بشی
همیشه غلامت بشم
آقای خوبم
ساکن کربلا حسین
آقای خوبم
منو نکن رها حسین
آقای خوبم
روحی لک الفدا حسین
.
#عبدالزهرا
#امیرالمومنین_دودمه
#دودمه
جبریل امین گشته در افلاک عزادار
(علی حیدر کرار)
از خون علی چشم ملائک شده خونبار
(علی حیدر کرار)
_
از خنده ی قاتل شده جان همه بر لب
(امان از دل زینب)
گه یاد پدر گریه کند گه در و دیوار
(علی حیدر کرار)
_
از باغ جنان نوحه کنان زمزمه آید
(بوی فاطمه آید)
با پهلوی بشکسته نماید ز تو دیدار
(علی حیدر کرار)
___
یک عمر علی سوخت نهان در دل شبها
(به یاد غم زهرا)
ای چاه تویی محرم آن آه شرر بار
(علی حیدر کرار)
#میثم_مومنی_نژاد
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
.
خیر ببینید، که کمک حال هستید
زیر سایه امیرالمومنین(ع)
قبول باشه ازتون 🤲
.
از ثوابِ مشارکت در طرح #ماه_مهربانی شاملِ :
#افطاری_ساده / #نان_صلواتی
#بسته_معیشتی / #ذبح_قربانی
#تسویه_حساب_دفتری و ...
بین خانواده های نیازمند و آبرودار جانمونید!!
══════
✘شماره کارت ↶
➠
6273817010150831↜به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم ـــــــــــــــــ [آبرو خریدنتون برا خلقالله ، سبب آبرو عندالله بشه براتون؛ انشالله🤲]
🌙#ماه_خدا
🌟#سحر_یازدهم
#حسین_جان💔
یک دهه رفت از این ماه مبارک اما
قدر یک کرب و بلا هم نشده نوکری ام...
•┈┈••✾•🌿✼🌺✼🌿•✾••┈┈•
دهمین روز گذشت و همه ی غصه ی من
شده غارت شدن و داغ شب یازدهم...😭
🌙
دهه ای را همگی یاد #محرم بودیم
سحر یازدهم فکر غم قافله ایم😔
🌙
شتر لنگ مهیاست که راهم ببرد
بی تو ای همسفرم وقت سفر شد دیدی؟
#روضهروزیازدهم
#حسین_جان💔
🌿✼🌺✼🌿
#سحر_یازدهم
سحر یازدهم روضه ی ناموس خدا😭
من بمیرم که تورا سوی اسارت بردند
یازده شد عدد ماه ودلم بی تاب است
که ازاین روز به بعد قافله بی ارباب است
#حسین_جان💔
4_5956044871230819577
زمان:
حجم:
1.83M
📕#دعــای_روز_
یـازدهـــــم_ماه_رمضان 🌙
•┈┈••✾•🌿✼🌺✼🌿•✾••┈┈•
〖اَلّلهُمَّ حَبّبْ اِلیّ فیهِ الإحْسانَ وَکَرّهْ اِلَیَّ فیهِ الفُسوقَ وَالعِصْیانَ وَ حَرِّمْ عَلیّ فیهِ السّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ المُسْتَغیثین〗
【خدایا دوست گردان به من در این روز نیکى را و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانى را و حرام کن بر من در آن خشم و سوزندگى را به یاریت اى دادرس دادخواهان】
•••✾•🌿✼🌺✼🌿•✾••┈
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__میلاد
ادب كنـيم و به خيرُ الوَرا سلام كنيم
پس از نبي به شه لافتيٰ سلام كنيم
بيا به حضـرت خيرُالنّسا سلام كنيم
به ماهِ نيمه ي ماهِ خُـدا سلام كنيم
سلام حضرت دلبر، سلام قرص قـمر
سـلام عُصاره ي نـابِ مُحمّد و حيدر
سلام اي ثـمـرِ كوثـرِ خُـداي علي
سـلام اي جَـلَـواتِ خـدانماي علي
سلام ، پاسخِ شيـرينِ ربّـناي علي
تو آمدي به زمين تا كه پا به پاي علي
به دادِ اين همه بيچاره ي گدا برسي
شبيه يك پـدر مهـربان به ما برسي
چه قدر فاطمه خوشحال شد از آمدنت
مدينه ي كعبه ي آمال شد از آمدنت
دعا چه قدْر سبكـبال شـد از آمدنـت
سپيدْبخت و خوش اقبال شد از آمدنت
پُر از تب تو و مستيِ بي حساب شديم
نه اربعين، شب نيمه ، شرابِ ناب شديم
خوش آمدي به زمين،با دَمِ پيمبري ات
خوش آمدي به زمين،با وقارِ مادري ات
خوش آمدي به زمين،با شُكوه حيدري ات
شبِ ظُـهور تو ، ماييم و ذرّه پروري ات
نشسته ايم همه با تو هم سُخـن هستيم
دم سحر شـده و مستِ ياحسن هستيم
چه قدر طعم لب سُرخ تو چشيدني است
چه قدر نازِ مليحانه ات كشيدني است
جمال ماه تو اي حُسن محض ديدني است
به نقد جان گران عشق تو خريدني است
سُخن به وصف تو هرگز به انتها نرسـد
به حُسنِ خُلق و وفا كس به يار ما نرسد
چه قدر در رمضان،گفتن از تو مي چسبد
چه قدر وقت اذان ، گفتن از تو مي چسبد
چه قدر با هيجان گفتن از تو مي چسبد
و در قُصـورِ جنان، گفتن از تو مي چسبد
چرا كه گفته نـبي : سيّـد الشّـبابي تو
كه چـشـمْ روشنيِ مُـوْقفِ حسابي تو
از آفتابِ جهـانْ تاب ، آفتاب تري
تو از تمـام قبيله ، نـبي مآب تري
تو صاحب كرم و لطف بي حساب تري
تو از همه ، به جلالت ابوتراب تري
اگر تو جلوه كُني آن چنان كه مي بايد
خـروش يا حَسن از هر كنـاره مي آيد
تـبسّم تو ، تمـنّاي هر چه آيينه سـت
تويي طبيبِ دل هر كسي كه غمگين است
صـداي گـرم تو تسكين دردِ سنگين است
فداي لهجه ي قرآني ات كه شيرين است
عجيب نيست كه در كوچه راه بندان است
حسن نشسته و مشغول ختم قرآن است
طلب كنم ز خُدا رزقِ خود به نامِ حَسن
كه سُفره ي دوجهان است بارِ عامِ حسن
چرا به سجده نيفتم به احترامِ حسن ؟
حسن امام من است و منم غلامِِ حَسن
كريم آل مُحمّد ، به روز رسـتـاخيز
به جُز ولاي توأم نيست هيچ دستاويز
خيال مي كنم امشب كه او حـرم دارد
مُضيف دارد و صحن و ضريح هم دارد
در آسـتانه ي خـود ، خـادم عَجَـم دارد
كنار نـام حُـسـين ، اسمِ او عَـلَم دارد
خيال مي كنم امشب مدينه آزاد است
بقيع چون حرم شاه طوس ، آباد است
محمد قاسمی
امام حسن (ع)
میلاد
#امام_حسن__ع__میلاد
شعر و غزل برای تو گفتن عنایت است
از بس که لطف حضرتتان بی نهایت است
اینجا سیاه کردن دفتر عبادت است
اصلاً به افتخار تو ماه ضیافت است
ابر کرم ببار که هنگام رحمت است
از گوشه های لعل لبت می چکد عسل
دیوانه تو بوده و هستیم از ازل
آقا بگیر دست مرا نیز لااقل
ای قهرمان عرصه پیکار در جمل
وقتی قیام می کنی اصلاً قیامت است
خاکی تر از تمامی شاهان عالمی
زیباترین سروده دیوان عالمی
در امتداد دست تو چشمان عالمی
قربان خال هاشمیت جان عالمی
آن نقطه ای که نقطه آغاز خلقت است
ای سفره دار شهر نبی ای بزرگوار
ای توده های ابر کرم! بر زمین ببار
وا می کنم به نام تو لبهای روزه دار
هرگز نمی روم به خداوند زیر بار
باور نمی کنم که مزار تو خلوت است
تا می وزید بوی شما در فضای شهر
می آمدند مردمی از جای جای شهر
در ازدحام، کوچه و پس کوچه های شهر
تا بنگرند جلوه یوسف نمای شهر
یعنی نگاه کردن رویت عبادت است
بر سفره هاست روزی و ماهانه هایتان
گرمی گرفت خانه پروانه هایتان
دیوانه ایم و عاشق دردانه هایتان
سنگین شده ز پستی ما شانه هایتان
این عبد رو سیاه چه اسباب زحمت است
با قاتلت چگونه به یک خانه زیستی
زخم زبان شنیدی و هر شب گریستی
باید که پای درد صبوری بایستی
یا للعجب! کریم مدینه! تو کیستی؟
درد تو درد بی کسی و درد غربت است
دشنام ها شنیده ولی خنده می کنی
دشنام داده را تو چه شرمنده می کنی
هر کیش را به دین خودت بنده می کنی
تو خاطرات فاطمه را زنده می کنی
یک گوشه نگاه تو ما را کفایت است
در بین بچه ها ز همه مادری تری
یعنی تو از تمامیشان کوثری تری
با این عبای سبز، تو پیغمبری تری
پایش بیفتد از همه شان حیدری تری
شمشیر هم به دست تو تمثال غیرت است
کم کم به روضه پای مرا می کشی خودت
شمع مذاب در وسط آتشی خودت
پس طعم درد فاطمه را می چشی خودت
در این مسیر روضه مرا می کشی خودت
در روضه ات هلاک شدن هم شهادت است
شاعر : امیر حسین الفت
امام حسن (ع)
میلاد
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#احسان_نرگسی
▶️
امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند
امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند
هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند
با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند
چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده
استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده
ماه علی از راه می آید وقارش را ببین
آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین
در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین
در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین
بر خاک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند
از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند
روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش
بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش
نورعلی نور است بی شک خشت خشت خانه اش
شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش
آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد
امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد
آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش
یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش
دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش
آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش
هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست
جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست
خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است
مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است
هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است
او جای خود دارد... غلامش هم شفیع محشر است
وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند
بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند
آب وضوی او جهنم را گلستان می کند
شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند
نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند
ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند
اصلا حواسم نیس...ایوانی ندارد مجتبی
شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا