eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
4 - Vahed - Hajmahdirasuli - 990322 - Sarallahzanjan.mp3
23.82M
| از احد آید ندا... با مداحی: حاج مهدی رسولی سالروزشهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) پنجشنبه ۲۲ خرداد ماه ۱۳۹۹ هیئت‌ثاراللّه‌(رهروان‌امام‌وشهدا) @majmaozakerine
از احد آید ندا واویلتا واحَمْزَتاه شهر پیغمر شده ماتمسرا واحَمْزَتاه هم برادر، هم عمو، هم تکیه گاهش کشته شد خون شد از غم قلب ختم‌الانبیا واحَمْزَتاه قطعه قطعه پاره پاره اربا اربا چاک چاک پیکرش افتاده روی خاکها واحَمْزَتاه دست وحشی بشکند یارب که از راه ستم نیزه زد بر پهلوی او بی هوا واحَمْزَتاه تا نیفتد چشم خواهر بر جراحات تنش بر رویش انداخت پیغمبر عبا واحَمْزَتاه خواهرش جسم برادر را ندید از حال رفت شد احد از ناله هایش کربلا واحَمْزَتاه ...... فاطمه بعد از پدر با پهلوی بشکسته اش در کنار قبر او میزد صدا واحَمْزَتاه تو نبودی ای عمو بر صورتم سیلی زدند پیش چشم شوهرم در کوچه ها واحَمْزَتاه تو نبودی خانه ام را از جفا آتش زدند تو نبودی سوختم در شعله ها واحَمْزَتاه کاش بودی ای عمو تا باز میکردی طناب بین دشمن از دو دست مرتضی واحَمْزَتاه در مدینه مادر و ، دختر به دشت کربلا روی تل میزد صدا واجعفرا واحَمْزَتاه نیزه ها میرفت بالا زینب از سوز جگر  ناله میزد واعلیا وااَخا واحَمْزَتاه کاش حمزه بود تا خنجر بگیرد از عدو یا که زینب را برد در خیمه ها واحَمْزَتاه
میل پرواز در پرم دارم شوق رفتن به یک حرم دارم کاش می شد که من پیاده کنم ایده هایی که در سرم دارم بی دلیل است نا امیدی من حضرت صاحب کرم دارم چه نیازی به این وآن تا که حضرت عشق در برم دارم مادرم گفته نوکرت باشم هرچه دارم ز مادرم دارم عمر من پیش پای تو طی شد قبله من حوالی ری شد شکر همسایه شما هستم زائر صحن با صفا هستم هر شب جمعه با طنین کمیل بنده درگاه خدا هستم من مدینه نرفته ام اما زائر پور مجتبی هستم تو به ما عزت و بها دادی با وجود تو پر بها هستم حرمت مثل صحن ارباب است جزو زوار کربلا هستم سفره داری کریم دارم من شاه عبدالعظیم دارم من صحن دل گشته باز طوفانی شهرری شد دوباره بارانی کاش می شد که خادمت باشم در حریمت شوم نگهبانی هر چه داریم از شما داریم یکه تاز مسیر عرفانی بعد توس و پس از قم وشیراز چارمین نور ناب ایرانی و چنین گفت حضرت آقا: قبله مردمان تهرانی سیدی پرچم شما بالاست جده ات شخص حضرت زهراست حاجتم را روا نما آقا رزق من را عطا نما آقا تو صدا کن فقط مرا سائل من صدا می کنم تو را آقا دست من نیست می رسم وقتی.. به حرم می شوم رها آقا سه شب مسلمیه ی هر سال حرمت وعده گاه ما آقا خواهش این گدا فقط این است یک شب جمعه کربلا آقا حق همسایگی ادا کردی تو مرا بنده خدا کردی نشده قسمت شما غربت تو ندیدی میان ما غربت به خودش تا ابد نخواهد دید کمی این صحن با صفا غربت همه جانها فدای جد شما که شده سهم مجتبی غربت نه ضریحی نه گنبد و حرمی قسمت او شده چرا غربت ؟ دست در دست مادرش بود و ... سهم او بین کوچه ها غربت ناگهان دید مادرش افتاد جلوی دیده ترش افتاد حبیب باقرزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بند اول: شبونه حمله کردن خونم زدن آتیش به مال و جونم خیلی به من اهانت کردن که شکست دیگه قلبِ خونم سجّاده میکِشَن از زیرِ پایِ من اینا چه قد بَدَن ، بدن ، بدن ، بدن جلوی بچه ها همش با ناسزا میزننم صدا ، صدا ، صدا ، صدا سَیِّدُ نَ الْغریب سَیِّدُ نَ الْغریب ، غریب‌، غریب ، غریب بند دوم: دستِ بسته ، با حالِ مضطر میبرن من رو مثلِ حیدر تا که دیدم آتیشِ در رو افتادم یادِ ‌داغِ مادر اونجا که از جفا چهل تا بی حیا دَرو آتیش زدن ، زدن ، زدن ، زدن مادره من میسوخت میونِ شعله ‌ها‌‌‌‌‌ صدا میزد حسن ، حسن ، حسن ، حسن امون از این زمون امون از این زمون ، زمون ، زمون ، زمون بند سوم: اونا که حقِّ ما رو خوردن منو به قصرِ ظلمت بردن خنده کردن به حال و روزم منه پیر و چه بد آزردن با زهر کینه و با حرف ناسزا به قلبِ من زدن ، شرر ، شرر ، شرر غرورمو شکست دشمنِ رذل و پست چشام شدن پر از ، گوهر ، گوهر ، گوهر امون از این زمون امون از این زمون ، زمون ، زمون ، زمون بند چهارم: رسیده دیگه جونم رو لب میسوزم بد جوری توی تب با دلی غرقِ خون میخونم از غم و غصّه های زینب واویلا شهر شام سنگای روی بام واویلا مجلسِ ، شراب ، شراب ، شراب امون از ازدحام طعنه های مدام وای از غمِ ، رباب ، رباب ، رباب ، رباب امون از این زمون امون از این زمون ، زمون ، زمون ، زمون 📝: (طاها تحقیقی) (روضه نشین)
🏴 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بند اول: تنم میسوزه از سَم زیرِ لب هر دم مرگمو میخوام از خدا کم کم شده این زهرِ کاری تو خونم جاری با لبِ تشنه جون دارم میدم میسوزم از زهر، این دمه آخر رویِ لبهامه مادر ای مادر ندارم نایی و، شدم رنگ خزون شبیه مادرم، شدم قامت کمون یا صادق یا غریب بند دوم: زده این زهرِ کینه آتیش به سینه بی حُرمتی ها خیلی سنگینه دلم دریای درده پاییز و سرده شِکوه دارم از شهرِ مدینه زخمیِ کُلِّ بال و پره من کردن جسارت، به مادره من منو رو خاک غم، کشیدن بی هوا شبیه مرتضیٰ، میون کوچه ها یا صادق یا ‌غریب بند سوم: مُدام میونه بستر با چشمای تَر روضه میخونم از شاه بی سر نکش خنجر رو حنجر دست بردار از سر داره می بینه مادری مُضطر وقتی که رأسش، رو نیزه ها رفت زینب به کاخِ طشت طلا رفت امون از بزمِ مِی، امون از ازدحام امون از کوچه ی، یهود و شهرِ شام غریب آقای من 🎵📝: (طاها تحقیقی)
علیه السلام شیخ الائمه یا امام صادق حق المبین تویی کتاب ناطق عالم همه گدا و ریزه خوارت تو خیل نوکرات منم یه عاشق رییس مذهب شیعه شکوه مکتب شیعه تو آسمون تشیع تویی تو کوکب شیعه منشاء علمی حامل حلمی منبع نوری امپراطوری رحمت عامی اصل اسلامی اوج ایمانی ذات قرآنی ((یا امام صادق)) سبط پیمبری امام صادق محبوب داوری امام صادق هشتم ولیِ عالَم ولایت فرزند حیدری امام صادق زعیم کشور شیعه تویی تو سرور شیعه تو اوج غصه و غربت همیشه یاور شیعه فیض دواری معجزه داری پسر حیدر عاشق مادر عشق بی حدی لطف ممتدی اشجع الناسی عشق عباسی ((یا امام صادق)) شعروسبک:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۸ واویلتا روز عزای حضرت حمزه است به لب نوای حضرت حمزه است گریه برای حضرت حمزه است در بحر دین حمزه چو گوهر است مدینه ازداغش چو محشر است شهید ظلم و کینه حمزه شد خون از این غم قلب پیمبر است تسلیت مولا ختم الانبیا (۴) واویلتا بریاری دین رفته او میدان حمزه شده فدایی قران ختم رسل زداغ او گریان جان داده او در راه مکتبش دین احمد آیین و مذهبش با فرمایش ختم مرسلین سیدالشهدا شد لقبش تسلیت مولا ختم الانبیا واویلتا با نیزه ی وحشی زمین افتاد سر را روی خاک زمین بنهاد در راه اسلام و خدا جان داد دشمن بی دین سوی او شتافت بین کشته‌ها حمزه را که یافت از کینه هایی که زحمزه داشت هند ملعونه سینه اش شکافت تسلیت مولا ختم الانبیا واویلتا آوای غم رسیده تا افلاک حمزه فتاده با تن صد چاک غرق به خون غلتان بروی خاک تا که دید احمد مثله تنش با عبایش پوشانده بدنش فرموده نیاید کنار او تا خواهر نمیرد ز دیدنش تسلیت مولا ختم الانبیا واویلتا خواهر او صفیه جان بر لب کنار او بوده به تاب و تب افتاده دل یاد غم زینب دیده در موج خون برابرش پیکر پاره ی برادرش تن صد چاکش را روی زمین دیده دشمن زد بر نیزه سرش تسلیت مولا ختم الانبیا .
194.8K
شهادت حضرت حمزه ع😭 اجرای سبک:
۱۳ مدینه غرق عزا شد از داغ حضرت حمزه مدینه ماتم سرا شد از داغ حضرت حمزه در مدینه بهر حمزه برپا شده بزم عزا واویلتا واویلتا(۲) یاور دین مصطفی حامی دین باشد حمزه در راه اسلام و قرآن کشته ی کین باشد حمزه شهید ظلم و کینه شد، شیر رسول دو سرا واویلتا واویلتا بدست دشمنِ بی دین مثله شده پیکر او دیده گریان از داغ او گردیده پیغمبر او گردیده در جنگ احد مظلومانه جانش فدا واویلتا واویلتا هند جگر خواره نمود پیکر او پاره پاره روز پیغمبر اکرم بادیدنش شب تاره سوزد کنار پیکرش با گریه های بیصدا واویلتا واویلتا تا خواهرت صفیه خبرشهادتش شنید از مدینه تا به احد بسوی مقتلش دوید همراه زهرای اطهر آمد کنار شهدا واویلتا واویلتا تا که نبیند پیکر غرق به خونش خواهرش ختم رسل با عبایش پوشانده کل پیکرش ذکر خواهر او شده واغربتا واویلتا واویلتا واویلتا با دیدن برادرش خواهر او جان بر لب است در این شب ماتم زده دلها به یاد زینب است در کنار برادرش چه کشیده در کربلا واویلتا واویلتا زینب دیده برادرش در کربلا تنها شده در بین مقتل پر خون سر از تنش جدا شده در موج خون حسین او میزند مادر را صدا واویلتا واویلتا زینب دیده که شمر دون خنجرش از کمر کشید بر روی سینه اش نشست سر او از قفا برید دیده تنش نقش زمین رأس حسین بر نیزه ها واویلتا واویلتا .
160K
شهادت حضرت حمزه ع😭 اجرای سبک:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن زمینه شهادت حمزه سیدالشهدا(ع) انقد پر از غمه مدینه که نگو جای تو خالیه کنار من عمو من، یه لشکر از دست دادم دلاور از دست دادم علی پیشم هست اما یه حیدر از دست دادم گریه میکنه زهرا ای واویلا گریه میکنه حیدر با رسول الله گریه بر حمزۀ سیدالشهدا ......................................................... پاره جگر شدی، من خونجگر شدم عزادار تو با چشای تر شدم وای، از این بی‌سامونی‌ها از این سرگردونی‌ها چه سخته داغ حمزه امون از دلخونی‌ها گریه میکنه جبریل با اشک ما گریه میکنه چشم عرش اعلی گریه بر حمزۀ سیدالشهدا ........................................................... اینجا برا عمو، همه گریون شدن از داغ رفتنش، قامت‌کمون شدن وای، یه روز هم تُو کربلا جلوی چشم زهرا عموعباسِ خیمه میفته روی خاکا گریه میکنه زینب مثل زهرا گریه میکنه ارباب مثل مولا گریه بر ساقی تشنۀ خیمه‌ها ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5886502736458941549.mp3
8.77M
◾️زمینه «انقد پر از غمه مدینه که نگو» 🎤مصطفی مروانی ✍️حمید رمی ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد عبارسید به جسمت قبول حرفی نیست ولی خداکند از راه خواهرت نرسد اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه کسی برای جدا کردن سرت نرسد تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی صدای وا عطشایت به مادرت نرسد تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود خداکند که دگر حرف بوریا نشود به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟ تونیزه خورده ای اصلا زپشت سر یانه؟ به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟ تنت به روی زمین مانده است در گودال؟ شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟ عبور کرده ای از کوچه یهودی ها زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟ به غیر شام که در ان نبود هم نفسی  سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی   به شام قافله را با عذاب اوردند برای دست یتیمان طناب اوردند مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟ که بعدچند دقیقه شراب اوردند به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا درست پیش نگاه رباب اوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد اید مدام روبرویش ظرف اب اوردند به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
ای آشنای غربت پیمبر چشیده جرعه از سبوی کوثر تو بهترین مدافع ولایی شهید روزگار لافتایی تو حامی حقیقی رسولی تو دلخوشی حضرت بتولی تویی مدافع غیور اسلام نشان فخری و غرور اسلام هر آنکه دیده رزم بی امانت ادب کند به غیرت جوانت تویی تو شیر بیشه ی شجاعت طلایه دار عشقی و اطاعت به لشگر نبی تویی علمدار دلت ز عشق مرتضاست سرشار عموی با وفای مصطفایی فدایی حسین و مجتبایی تو شاهد نبرد ذولفقاری تو مایه ی غرور و افتخاری به معرکه تو صاحب حکایات علی به رزم تو کند مباهات چنان سِتَبر سینه ات سپر بود که سهم نیزه ی ستم جگر بود دلت اگر ز تیر کین نشان داشت آُحُد به زیر پای تو امان داشت چه همّتی که در ره ولایت شهید عترتی، امید عصمت شهادت تو منحصر به فرد است به مُثله گشتنت هزار درد است اگرچه میخ سینه را ندیدی چه نیزه ای به سینه ات خریدی ندیده ای نشان زخم سیلی ندیده ای کبود، یاس نیلی امان ز درد پهلوی شکسته امان ز ریسمان و دست و پای بسته امان ز گریه های بیت الاحزان امان ز سوز ناله های لرزان چه آفتی به گلشن فدک خورد مگر چه شد که فاطمه کتک خورد محمود ژولیده
بوی خون آید از دل صحرا خاک عالم به سر چه رخ داده بین لشگر به پا شده غوغا حمزه دیگر ز پای افتاده مصطفی را خبر کنید آید تا که دستان هنده را گیرد دیر اگر آید از تماشای بدن پاره پاره می میرد یوسفی گیر گرگ افتاده وای بر حال پیکر حمزه فکر پوشاندن تن او باش آید از راه خواهر حمزه زخم این سینه را به هم آور بر دعا دست خویش بالا کن زود بر پیکرش عبا انداز فکر گیسوی خواهرش را کن سرزمین اُحد غبار آلود گر چه از شور و گریه ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه ای از غروب عاشوراست کی به پیش نگاه این خواهر تشنه لب سر ز تن جدا کردند بهر تشییع پیکری بی سر ده نفر نعل تازه آوردند همه افتخار دخترها به عموهای خوش قد و بالاست سنت درد دل کنار عمو ارث اولاد حضرت زهراست قاسم نعمتی
شیعه باید نیمه ی شوال را از بر کند عبرتِ جنگِ اُحد را ذرّه ای نوبر کند با مُروری جِدّی از تاریخِ دوران، خویش را در کنار مصطفی روحی فِدا، باور کند از غنائم، لحظه ی بُحبوحه باید دست شُست ورنه کِی دفعِ خطر از جانِ پیغمبر کند الگوی رزمنده ی اسلام، اخلاصِ علی است حمزه در جنگ اقتدا بر شیوه ی حیدر کند دید مولا میزند تیغ از یمین و از یسار تا ز ختم الانبیا، دفعِ بلا یکسر کند "لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار" برترین مدحی است، کز مولای ما، داور کند شد علی شیر خدا و حمزه شد شیر رسول تا تهاجم بر سپاهِ مشرک و کافر کند شیر میخواهد، زنَد شیرازه ی دشمن بهم حمزه یکجا میتواند، دفعِ صد لشکر کند شیعه باید از جناب حمزه گیرد درسها سینه ی خود را سپر، در یاریِ رهبر کند بولهب ها را نشانَد جای خود، در هر زمان غیرتِ دینیِ خود را فاش در منظر کند دختِ نامشروعِ بوسفیان، جگرخوار از چه شد؟ زانکه لشکر را تهی از حیدرِ دیگر کند حیف که امرِ نبی را، پشتِ گوش انداختند فرصتی شد تا جگرخواره، لب از خون تر کند حکمِ پیغمبر زمین ماند و غنیمت اصل شد خصم باید هم که دستِ خویش را برتر کند وای بر قومی که از تکلیف خود غافل شود در همین هنگامه، دشمن بر دلش خنجر کند هیچکس باور نمیکرد از سوی یک آکله خنجری وحشی تواند حمزه را پرپر کند حمزه چون از پا درآمد، مصطفی از پا نشست کاش فکری از برای حالتِ خواهر کند جسمِ سالارِ سپه را ساخت پنهان در عبا کاش فکری هم برای زینبِ مضطر کند مُثله شد، اما سرش بر نیزه ی اعدا نرفت کِی تواند خواهر از محمل سخن با سر کند □ □ □ کاش حمزه بود و کس، جرات نمیکرد از نفاق نیّتِ سیلی زدن، بر سوره ی کوثر کند این سخن، حتی شنیدن هم برایش سخت بود بارها میدید احمد را سخن از در کند... محمود ژولیده