eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا موکب به موکب میرود با زائران تا کربلا با گریه حسرت میخورم بر آنکه هر سال اربعین شد همقدم با حضرتِ صاحب-زمان(عج) تا کربلا بر پرچم سبزش نوشته یا لَثارات الحُسین(ع) چون از عمو عباس ِ(ع) خود دارد نشان تا کربلا یاد علی اکبر(ع) می افتد تا که می بیند جوان بیتاب؛ گریه میکند با هر اذان تا کربلا تا بر گلوی طفل شش ماهه می افتد چشم او با اشک؛ خیره میشود بر آسمان تا کربلا یادِ رقیه(س)، یادِ آن دردانۂ بی آب و نان بر دست های کودکان داده ست نان تا کربلا هر لحظه یادِ شام حالش میشود آشوب تر از داغ عمّه زینبش(س) شد روضه خوان تا کربلا از داغ تلّ و مقتل و گودال دارد میرود- غرق عطش با هروله بر سر زنان تا کربلا بر خاک می نشیند و می خوانَد از خدّالتریب با هر فرازِ «ناحیه» داده ست جان تا کربلا! ✍شاعر :مرضیه عاطفی 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🏴 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چه شد عزیز دلم بینمان فراق افتاد ... و آن چه را که نمی باید اتفاق افتاد ... چقدرغنچه نرگس که یک به یک پژمرد چقدر میخـک و مـریم ، کـف اتاق افتاد نیامدی و رسید "اربــعین" و جا ماندم دلم هـوای تو کرد و دوباره طاق افتاد میان مـا و نجـف ، راه سبـز ِ مشـّایه پیاده رفتن ِ تا ، "کــربلا" فراق افتاد شب زیارتـی ِ جـدّتان ، هـمین هـفته اگـر گـذار شمــا ، در ره عــراق افتـاد ... تورا به عّمه سه ساله ، که از پدر جا ماند تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد همین که اذن دخول از لب تو جاری شد همینکه چشم قشنگت بر آن رواق افتاد... بخوان "زیـارت عـشق" و سلام ما برسان بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد ✍روح الله قناعتیان 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤 نوکر نرود به کربلا پس چه کند...؟ خود را نرساند به شما پس چه کند...؟ قلبش به کرمخانه ارباب خوش است... گر رو نزند به آشنا پس چه کند... ؟ دارو ز شفاخانه تربت خواهد ... جامانده زکربلا شفا پس چه کند...؟ خاک قدمت بهشت ،با بودن تو... ماندیم بهشت را خدا پس چه کند...؟ دامن مکش از دست گدایان درت... بی لطف شما بگو گدا پس چه کند...؟ ارباب شدی که روبه هرکس نزنم بنده نکند توراصدا... پس چه کند...؟
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم باز هم درمانده ام خوردم زمین دلواپسم دل به بیگانه سپردم قسمتم آخر نشد تا که باشم باتو یک شب همنشین دلواپسم بسکه از تو دور ماندم شاهدی آخر دلم با ریا و بی حیایی شد عجین دلواپسم بد ضرر کردم که وابسته به این دنیا شدم تیره شد قلبم که حالا این چنین دلواپسم شهر پر شد ازگناه و بی تفاوت مانده ام وای بر من که ندارم دردِ دین دلواپسم دربه رویم باز کن آقا که غیر از خانه ات دائما شیطان نشسته در کمین دلواپسم میشود لطفی کنی آقا بگویی میرسی در کنارم لحظه های واپسین دلواپسم تو فقط دست مرا بگذار در دست حسین راهی ام کن کربلا در اربعین دلواپسم ✍روح الله پیدایی 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
4_5832540080157232228.mp3
737.5K
‍ 🏴 ۱۴۰۱ علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روز و شبم یکی شده داداش / دلم جا مونده توی قتلگات نفس نمونده برا زینبت / بس که توو این چل شب زدم صدات ۲ چهل شبه به یاد رگهای بریدم نگم برات توو مجلس شراب چی دیدم حالا با قامت خمم - به تو رسیدم کی می دونه که چی کشیده خواهر تو منزل به منزل روی نیزه بود سر تو منو حلال کن اگه جا - موند دختر تو عزیز برادرم حسین، حسین حسین جان ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حق داری نشناسی منو داداش/اینجوری پیر کرده منو غمت حتی توی خوابم نمی دیدم/چهل شبانه روز نبینمت هنوز کنار نیومدم با غم دوری زینبو از پا درآورده این صبوری یادم نرفته که تو رو - کشتن چجوری چهل شبه یک دل سیر تو رو ندیدم محله ی یهودیا طعنه شنيدم حالا رسیدم که بگم - دیگه بریدم عزیز برادرم حسین، حسین حسین جان ۳ . 👇
4_5832540080157232228.mp3
737.5K
‍ 🏴 ۱۴۰۱ علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روز و شبم یکی شده داداش / دلم جا مونده توی قتلگات نفس نمونده برا زینبت / بس که توو این چل شب زدم صدات ۲ چهل شبه به یاد رگهای بریدم نگم برات توو مجلس شراب چی دیدم حالا با قامت خمم - به تو رسیدم کی می دونه که چی کشیده خواهر تو منزل به منزل روی نیزه بود سر تو منو حلال کن اگه جا - موند دختر تو عزیز برادرم حسین، حسین حسین جان ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حق داری نشناسی منو داداش/اینجوری پیر کرده منو غمت حتی توی خوابم نمی دیدم/چهل شبانه روز نبینمت هنوز کنار نیومدم با غم دوری زینبو از پا درآورده این صبوری یادم نرفته که تو رو - کشتن چجوری چهل شبه یک دل سیر تو رو ندیدم محله ی یهودیا طعنه شنيدم حالا رسیدم که بگم - دیگه بریدم عزیز برادرم حسین، حسین حسین جان ۳ . 👇
چهل روزه چهل روزه تو نیستی پیش زینب چشش خونه، دلش آتیشه زینب چهل روزه سرم بی‌سایبونه سرت رو نی برام روضه می‌خونه چهل روزه عطش دارم بیادت شبیه ابر می‌بارم بیادت چهل روزه که تاج سر ندارم کنار خود علی اکبر ندارم چهل روزه تنم جانی نداره حرم دیگه نگهبانی نداره چهل روزه دلم پیش ربابه به یادت زیر نور آفتابه همین‌جا خصم بی‌بال‌وپرش کرد کمان حرمله بی‌اصغرش کرد همین‌جا از فرس افتاد جسمت همین‌جا از نفس افتاد جسمت همین‌جا از اراذل تیر خوردی عمود و نیزه و شمشیر خوردی همین‌جا پیکرت سنگ‌جفا خورد تنت از پیرمردی هم عصا خورد همین‌جا بود بد شرّی بپا شد به دست شمر جسمت جابه‌جا شد همین‌جا پنجه در گیسوت انداخت جسورانه بزاقی روت انداخت تو رو وقتی ذبیحاً بالقفا کرد سرت رو از تنت وقتی جدا کرد تنت وقتی که غارت شد سرت رفت به دست ساربان انگشترت رفت حرم تنها شد و شد وقت غارت جسارت، هی‌جسارت، هی‌جسارت هجوم از دشمن تو، زیور از من عمامه از تو بردن، معجر از من دلم خیلی برای دخترت سوخت موهای اون مثِ موی سرت سوخت سر تو توی آغوشش نمی‌رفت دیگه گوشواره تو گوشش نمی‌رفت امیرعظیمی
این چهل روز خواهرت آمده در این صحرا بعدِ یک اربعین ولی تنها خیز و بین پیکر کبودم را صورتم مثل مادرم زهرا این چهل روز قوتمان غم شد هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد قامت خواهرت ببین خم شد خواهرت کوه صبر و ماتم شد لحظه های غروب یادم هست بارش سنگ و چوب یادم هست ناله های تو خوب یادم هست به تنش پا نکوب ... یادم هست تو زمین خوردی آسمان افتاد از تنت نیزه ی سنان افتاد خاتمت دست ساربان افتاد شعله بر خیمه ی زنان افتاد بین این مردمان خدا گم شد عزت و احترام ما گم شد دختری زیر دست و پا گم شد پیکرت زیر نیزه ها گم شد رمق از ذکر روی آن لب رفت تن تو زیر سمّ مرکب رفت روی آن جسمِ نامرتب رفت چه به حال خراب زینب رفت من بمیرم پر تو خاکی شد صورت اطهر تو خاکی شد بین مقتل سر تو خاکی شد چادر خواهر تو خاکی شد بعد از آن پیکر تو غارت شد به زنان حرم جسارت شد روزی مردها شهادت شد قسمت بانوان اسارت شد در میان حرامیان رفتیم لاجَرَم، بین این و آن رفتیم وسط بزم کوفیان رفتیم سر بازار شامیان رفتیم در شلوغی گذارمان افتاد رنگ از روی دختران افتاد معجرم دست این و آن افتاد سر عباس از سنان افتاد صحبت گوشواره شد بد شد گوش ها پاره پاره شد بد شد چشم ها پر ستاره شد بد شد به زنانت اشاره شد بد شد تا نگاهش به سوی آب افتاد یاد شش ماهه اش رباب افتاد دردهای من از حساب افتاد گذرم مجلس شراب افتاد نیمه شب پشت کاروان جا ماند بارها زیر و دست و پاها ماند سعی کردم برادر، امّا ماند دخترت در خرابه تنها ماند وحید محمدی
یک اربعین گذشته باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده‌ام یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمیرود به لبت آب آب بود یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو حسن لطفی
پای خِلقَت در مسیرِ شاهراه زینب است نه فقط شیعه که دنیا در پناه زینب است هر زمان در اوج روضه رزق گریه شد زیاد بی برو برگرد از تاثیر آه زینب است اشکِ بانو ریشه ی اسلام را محکم نمود نخل توحید خداوندی،گیاه زینب است دور کعبه‌گشتن ما علتش این است که پرده اش همرنگ با چادرسیاهِ زینب است گفت بی بی: "ما رَأَیْتُ..."،عالمی دیوانه شد افتخار مذهب ما این نگاه زینب است سر‌شکستن پایِ این غم را خودِ او باب کرد خون رویِ چوبه‌ی محمل گواه زینب است با کمال میل رنج کوفه را گردن گرفت در حقیقت این اسارت دلبخواه زینب است خطبه ها سربازهای ارتش این خانم‌اَند کاخ ها ویرانه ی دستِ سپاه زینب است شام تار از برکت صحن رقیّه روشن است دست ما تا حشر بر دامان ماه زینب است عشق یک روح است..،نیمی کربلا نیمی دمشق گوشه ی شش گوشه،کُنج بارگاه زینب است ▪️ ▪️ بعد چل روز آمده با خاطراتی که مپرس... نیزه‌ها یادآورِ حلقومِ شاه زینب است بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است 🔸شاعر: _____________________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از چهل روز آمدم روی مزارت برخیز و بنگر حالت خواهر زارت مویم سفید وقدم کمان است از ظلم دشمن برمن نشان است مظلوم حسینم، مظلوم حسینم۲ ___ شام غریبان آتش وهنگام غارت شد برحرمها از سوی دشمن جسارت طفلان نالان، اندر بیابان دنبال آنها، من زار وحیران مظلوم حسین.... ___ در بند دشمن دیده ام شام بلا را بی حرمتی شامیان، جور و جفا را رقیه مانده، در کنج ویران شرمنده هستم، از تو حسين جان مظلوم حسین... __ با دیدن گودال داغم تازه تر شد تصویر ذهنم خنجر و ببریده سر شد ای جان زینب، آورده ام سر تا وصل گردد، سرت به پیکر مظلوم حسین جان.... ___ وقتش شده تا زینبت عمرش سر آید وقتش شده نزد برادر خواهر آید دیگر فراقت، طاقت ندارم روی مزارت، جان می سپارم مظلوم حسین جان... شعر :اسماعیل تقوایی