#امام_حسن__ع__روضه
عشقی که به دل کاشته بودی ثمر آورد
هم آه شب آورد هم اشک سحر آورد
آنقدر کریمی که گدا از سر کویت
از آنچه دلش خواسته هم بیشتر آورد
شرمنده اگر دیده ی پر اشک ندارم
نوکر به عزای تو همین مختصر آورد
غم پیش دل ریش تو ای مرد، کم آورد
صبر تو دگر حوصله ی صبر سر آورد
گیسوی سپیدت خبر از داغ جگر داد
غم هرچه که آورد به روی جگر آورد
سر بسته بگو پاسخ این پرسش ما را
تا خانه چرا مادر خود را پسر آورد؟
دستی به روی جام غرورت ترک انداخت
آن دست که پشت در خانه شرر آورد
سم تا جگرت دید، خجالت زده تا تشت
از کوچه و آن صورت نیلی خبر آورد
در لحظه تشییع تو از کینه، سپاهی
با تیر و کمان پیرزنِ فتنه گر آورد
یافاطمه می گفت حسین بن علی با
هر تیر که از سینه و پهلوت در آورد
مرضیه نعیم امینی
امام حسن (ع)
روضه
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🔻🔻🔻🔻🔻
#پیامبر_اکرم__ص__روضه
فصل خزان عمر من آمد، بهار رفت
دستم شکست تا که ز کف زلف یار رفت
رفتی و مانده در بر زهرا لباس تو
با بوی پیرهن ز کفم اختیار رفت
همسایه ها به گریه من طعنه میزنند
همسایگی و رحم و مروت کنار رفت
دیگر کسی به خانه ما سر نمیزند
از خانواده ام سند اعتبار رفت
با رفتنت کأنّ حسینم ز دست رفت
با رفتن تو حرمت ایل و تبار رفت
تو دست و پا زدی و حسینم شکسته شد
شاید دلش به گودی یک نیزه زار رفت
بعد از تو پهلویم چقدر تیر میکشد
با چشم و صورتم، کمرم تیر میکشد
شاعر: محسن حنیفی
پیامبر اکرم (ص)
روضه
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🔻🔻🔻🔻🔻
#پیامبر_اکرم__ص__روضه
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
رفتی و خنده به کاشانه ی تو گشت حرام
رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد
عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت
حُکم بر خانه نشینیِ علی امضا شد
بعدِ تو حرمت کاشانه ی حق حفظ نشد
پای اولاد حرامی به حریمت وا شد
دخترت پشتِ در و... آتش و دود و مسمار...
خوب فرمانِ مودت به خدا اجرا شد
خبرِ پر زدن فاطمه، حیدر را کشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
روضه ها هست، بمانند... ولی عاشورا
تشنه لب شاه غریبی که تک و تنها شد
از بلندی فرس تا به زمین خورد شنید
صحبت از غارت معجر ز سر زن ها شد
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو...
گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد
سر او تا که جدا شد زره اش را بردند
زره اش هیچ... سرِ پیرهنش دعوا شد
خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید
بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد
کاش انگشتری اش تنگ نبود... اما بود...
عاقبت نیمه ی سبابه ی او پیدا شد؟!
اجرِ پیغمبری ات بود که مردم دادند
ظلم هایی که پس از تو به ذَوِی القُربی شد
محمد جواد شیرازی
پیامبر اکرم (ص)
روضه
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🔻🔻🔻🔻🔻
#امام_رضا__ع__روضه
اي كه چون من هزارها داري
آسماني پُر از دعا داري
دست هايم دخيلتان هستند
بس كه دستِ گره گشا داري
از گدا هم كريم مي سازي
بس كه اعجاز كيميا داري
من هواي تو را به سر دارم
تو هواي دلِ مرا داري
هر چه بيمار هم بيايد باز
تو برايِ همه دوا داري
دل شكسته كسي به من مي گفت:
خوش به حالت امام رضا داري
در ِ اين خانه را زدم عشق است
كفتر جلدِ مشهدم عشق است
*
آمدي مستجابمان كردي
يك پياله شرابمان كردي
چقدر خوب شد براي سفر
يا رضا انتخابمان كردي
شب به دنبالمان فرستادي
از خجالت كه آبمان كردي
سنگ كم قيمت و كمي بودم
واقعاً دُرّ نابمان كردي
اين همه خوب دورتان بود و
باز ما را حسابمان كردي
ذره بوديم و هيچ بوديم و
آمدي آفتابمان كردي
نور شمس شموس نور شماست
يا رضا ارض طوس طور شماست
*
زلف آشفته ي پريشان را
حالِ اين بلبل غزل خوان را
تو ببين و برام خالي كن
حجره ي رو به روي ايوان را
پايتخت رفيع سلطنتَت
بنده كرده دو صد سليمان را
تا نقاب از رُخت كنار زدي
شيعه كردي تمام ايران را
ناقه ات تا رسيد نيشابور
سجده كردند جام سلطان را
مرد سلماني ِ شما دارد
همه ي رتبه هاي سلمان را
نجف و كربلاي ما كردند
جنت مشهد خراسان را
به حرم پر زدم خدا را شكر
زائر مشهدم خدا را شكر
*
ما نديديم بام از اين بهتر
هيچ جا احترام از اين بهتر
آهوي دام ِ آهويت هستم
نيست صياد و دام از اين بهتر
از تهِ دل سلام همسايه
اي سلام اَلْسلام از اين بهتر
با جُزامي ، غلام ، همسفره
من نديدم مرام از اين بهتر
برتر از حاكمي، سليماني ست
تو بگو كه كدام از اين بهتر
نوكر خانه ي تو باشم من
كه نباشد مقام از اين بهتر
غير نوكر شدن چه مي خواهم؟
جز كبوتر شدن چه مي خواهم؟
*
باز دارم به سر هواي ضريح
دل من تنگ شد براي ضريح
دوست دارم رها شوم از خود
در ميان سر و صداي ضريح
چقدر دل شكستگي خوب است
در حريم پر از دعاي ضريح
دست هايِ پر از تمنايي
مي خورد رويِ حلقه هاي ضريح
مي شود خوبتر خدا را ديد
در همان يا رضا رضاي ضريح
واجب است به هر عاشق
سجده ي شكر عشق پاي ضريح
حرم ثامن الحجج رفتم
ميليون مرتبه به حج رفتم
*
اشك با من سرود غم با تو
نوحه ي گريه دار و دَم با تو
گفتن شعر ِ روضه ها با من
جلوه دادن به محتشم با تو
ناله از دل زدن فقط با من
كربلا كردن دلم با تو
گذري كن شبي به روضه ي ما
چشم با اين گدا، قدم با تو
دست با من ، به سر زدن با من
زدنِ خيمه و علم با تو
روضه خواندن براي تو با من
گريه هاي مُحَرمم با تو
روضه خواندي تو اي امام غريب
جَدِّ ما تشنه بود يَابنَ شبيب
*
جَدِّ ما را سوارها كشتند
بين گودال بارها كشتند
جَدِّ ما يك نفر ولي او را
لشگري از هزارها كشتند
اعتبار تمام عالم را
جمع بي اعتبارها كشتند
نعل ها گرد و خاك مي كردند
جَدِّ ما را غبارها كشتند
خواهرش را پس از بريدن سر
خنده ي نيزه دارها كشتند
واي از داغ عصر ِ روز ِ دهم
واي از ضربه ي دوازدهم
***
امام رضا (ع)
روضه
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🔻🔻🔻🔻🔻
#امام_رضا__ع__مناجات
طلبیدی و به پابوس رسیدم با اشک
چشم خود را وسط صحن تو دیدم با اشک
خیره بر آینه کاری شدم و آب شدم
از خجالت! که چرا دیر رسیدم با اشک
سخت دلتنگ نجف هستم و هنگام اذان
زیر ایوان طلا آه کشیدم با اشک
تو غریب الغربایی و به یادت عمری-
زندگی را چه غریبانه چشیدم با اشک
باز هم تا که ببندم به ضریحِ تو دخیل
تکّه ای پارچۂ سبز بُریدم با اشک
حاجتم شوقِ برآورده شدن داشت اگر-
طرف ِ پنجره فولاد دویدم با اشک
تا که از لطف تو بی واسطه دعبل بشوم
باز از بوتۂ دل قافیه چیدم با اشک
لحظۂ ذکر توسل شد و ابیاتم را...
نه که با گوش! که اینبار شنیدم با اشک
جملۂ «یأبن شبیبِ» تو پُر است از گریه
تا که روشن بشود شمعِ امیدم با اشک
روضۂ جدّ تو را در حرمت ضجّه زدم
آبرومند شدم تا که خریدم با اشک!
مرضیه عاطفی
امام رضا (ع)
مناجات
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🔻🔻🔻🔻🔻
#ای_که_از_درد_غریبی_ات_پیمبر...
#امام_حسن_مجتبی_شهادت
🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴🌾
ای که ازدردغریبی ات پیمبرگریه کرد
وی زمظلومیتت هردیده ی ترگریه کرد
بوسه برلعل لبانت تاکه زدختم رُسُل
حکمتش پرسیدتازهرای اطهرگریه کرد
جبرئیل تاازپَرَش بهرت لباس سبز دوخت
گفت پیغمبردلیلش راوحیدرگریه کرد
آنقدرمظلومی ای دُردانهٔ زهرا ,حسن
ماهیِ دریاشدازداغ تومضطرگریه کرد
ازخطیبان می شنیدی بارهاسَبِّ علی
بارهاازغربتت محراب ومنبرگریه کرد
ای بقربانت که تنهامحرمت شدقاتلت
خانه وکاشانه ات ازظلم همسرگریه کرد
مرتضی گربودمظلوم داشت زهراراولی
ازغریبیِ توغربت هم مکرر گریه کرد
جان فدای توکه تنهازائرت مهدی بُوَد
برمزار بی چراغت آن مطهرگریه کرد
روزقتلت بودآن روزی که زهرا را زدند
تو برای مادر و بهر تو مادر گریه کرد
لحظهٔ جان دادنت جان حسین راهم گرفت
این برادربی اَمان برآن برادرگریه کرد
درکنارت بودعباس وحسین و زینبت
دوبرادرنوحه میخواندندوخواهرگریه کرد
ازتنت عباس یک یک تیرهارومی کشید
آن بریده دست میزددست برسرگریه کرد
بعدتودیگرحسین روزخوشی برخود ندید
گرچه ازداغش جهانی شددرآذرگریه کرد
افتخارم هست«مداح»توباشم یاحسن
بایدازمظلومیت تاروزمحشرگریه کرد
🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴🌾
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#آخر_صفر_زمزمه
#زمزمه
خداحافظ شبای روضه و ماتم
خداحافظ کتیبه ، بیرق و پرچم
برات روضه میگیرم هرروز هفته
جدایی از پیرن مشکی چقد سخته
بخر آقا این اشک و زاری من رو
حلالم کن ببخش کم کاری من رو
حلالم کن اگه بد نوکری هستم
ازین بیشتر نیومد کاری از دستم
به جز اشکام چیزی تو کوله بارم نیس
باز اسمم رو توو لیست نوکرا بنویس
نمیتونم براتو حر و عابس شم
بذار خادم میون این مجالس شم
شاید دیگه نبینم من محرم رو
نبینم من دیگه تعویض پرچم رو
یه روز آقا من از عشق تو میمیرم
توی قبرم براتو روضه میگیرم
#مرتضی_کربلایی
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#سبک_شور_امام_حسن_مجتبی_ع
#صلی_الله_علیک_یا_حسن
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🚩بند اول:
صلی الله علیک یا، حسن امام مجتبی
از راه دور سلام میدم برسه محضرت آقا
با دست خالی اومده، دوباره پیش تو گدا
ای کاش جوابمو بدی، ارواحنا لک الفدا
ای عزیز فاطمه
بمیرم واست کمه
همه هستیمو میدم برای تو اربابم
میگم اینو به همه
میخوامت یه عالمه
شدم از بچگی مبتلای تو اربابم
حسن
اسطوره ی جود و کرم
والا مقام و محترم
داری بی نهایت نوکر و خدم و حشم
حسن
عشقتو با جون میخرم
جای پاته روی سرم
داری تو کشور قلب شیعه ها تو حرم
مولا حسن
🚩بند دوم:
توی راهه، خدا سه بار، هستیتو بخشیدی آقا
همسفره میشدی، با مهربونی، با جزامیا
تو کعبه ی سخاوتی، سَجِیَّتت کرامته
مُحِبّ تو، به وَ اللهْ که، سرافرازِ قیامته
ای امیر کائنات
صاحب حیّ و ممات
همیشه باعث خِیر و برکتی اربابم
تویی رو پل صراط
بهترین راه نجات
سید الشباب اهل جنتی اربابم
حسن
سفره دارِ عرش برین
هستی روزی دهِ زمین
پسرِ خیر النساء و امیر المؤمنین
حسن
وارث ختم الانبیاء
وصیِ بعد مرتضی
صلواتُ اللهْ، علیکَ مولا یا مجتبی
مولا حسن
🚩بند سوم:
تویی علی ثانی و طلایه دارِ معرکه
میگن تبارک الله به، حماسه هات ملائکه
با صلحتم، مقابل، معاویه دادی نشون
که دشمنت، بازم شدش، مثه همیشه ناتوون
ای مُعِزّ المؤمنین
تویی راهنمای دین
ولایت واست یه خطِّ قرمزه اربابم
مثه شیر با جگر
میری تو دل خطر
فاتح و پیروز هر مبارزه اربابم
حسن
می باره از اسمت وقار
خشم تو تیغ ذوالفقار
دشمن از ترست تو میدون میشه پا به فرار
حسن
بانی اَحْلیٰ من عسل
سردار بی مثل و بدل
ام الفتنه رو زمین زدی تو جنگ جمل
مولا حسن
شاعر: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
✅ زمینه حضرت رسول اکرم و امام حسن علیهماالسلام
🔻 کاری از داود قاضی
1️⃣ بند اول
عالم سیه پوشه دنیا عزا داره
برای رسول الله باز چشا داره میباره
افتادی تو بستر ای مهربون آقا
داره خون میباره از چشای علی و زهرا
داری میری تو ازدنیا عالم شده برات عزادار
تو میخونی غریبونه فاطمه جان خدانگهدار
مرو آقا 2 مرو مرو یا رسول الله
2️⃣ بند دوم
باز روضه میخونه / باز چشما گریونه
با نگاه آخرش برا حسنش میخونه
ای وای از اون کوچه / ای وای از اون سیلی
مادرت و میاری تا خونه باروی نیلی
تو میخونی با بغض و آه / مادرم و تو کوچه ها زد
تو میمونی و راز اون / دستی که روی صورت اومد
حسن جانم 2جانم حسن جانم حسن جان
#پیامبراکرم صلی الله علیه و آله
#امام_حسن
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_789503237697831129.mp3
2.74M
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
.
#زمینه_شهادت
#امام_حسن «ع»
بنْویسید (رو قبر من) ۲ قتیل اشک و آه
بنْویسید (کشته منو) ۲ یه روضه ی جانکاه
روضه ی بانوی مدینه
روضه ی میخ داغ و سینه
حک کنید روی خاک قبرم
علت مرگ من همینه
مگه یادم میره اون کوچه ی پُر از بلا رو
مگه یادم میره اون طعنه ها و خنده هارو
مگه یادم میره اون گریه های بی صدا رو
امان ای دل ۲ امان از داغ مادر
قلب من (عمریه که) ۲ از دنیا بیزاره
مرهم (درد من این) ۲ زهر شررباره
کی میگه همسرم منو کشت
همدم و یاورم منو کشت
باید عالَم بدونه اینو
غصه ی مادرم منو کشت
مگه یادم میره لرزیدن صدای مادر
مگه یادم میره سوز وصیتای مادر
مگه یادم میره پیر شد بابام به پای مادر
امان ای دل ۲ امان از داغ مادر
نزدیکِ (چل ساله که) ۲ رسیده جون بر لب
حاجتِ (قلبیِ من) ۲ روا میشه امشب
یادمه اون روزای دشوار
یادمه اون چشای خونبار
پیر شدم بسکه زُل زدم به
خونِ خشکیده ی رو دیوار
مگه یادم میره زخمی که روی سینه دیدم
مگه یادم میره اون طعنه هایی که شنیدم
مگه یادم میره غم های مادر شهیده م
امان ای دل ۲ امان از داغ مادر
شادیِ (این زندگی) ۲ دلم رو پس می زد
مادرم (روی زمین) ۲ نفس نفس می زد
حال مادر دلم رو آزُرد
تو همون کوچه ها حسن مُرد
وایسادم روی پنجه ی پا
اما دستش به مادرم خورد
مگه یادم میره سیلی و گوش و گوشواره
مگه یادم میره چشمای در حال نظاره
مگه یادم میره اشک و شبای بی ستاره
✍بهمن عظیمی✍
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
.
بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر داغ هجرانت حسین جان مبتلایم
در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم؟
با این گناهان بزرگ و بی شمارم
لایق نبودم تا کنی آقا صدایم
امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی
از مجلس روضه نکردی تو جدایم
رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده
آن اشک هایی که بُوَد آب بقایم
یادش به خیر در اوّلین روز محرّم
سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم
یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه
حس می نمودم زائر عرش خدایم
یادش به خیر با هر فراز یا حسین جان
کرب و بلایی می شد این حال و هوایم
وقتی به تن کردم لباس مشکی ام را
گفتم دگر وقف شهید سر جدایم
پیراهن احرام حج کربلا را
حالا چگونه از تنم بیرون نمایم؟
دل کندن از روضه برای من چه سخت است
مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم
هر ساله مزد نوکری ام را حسین جان
می گیرم از دست علی موسی الرّضایم
آقا به حق مادر پهلو شکسته
امضا نما دیگر برات کربلایم
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمردم پس از محرمتان
لباس مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟
بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش
که چند وقت دگر می شویم محرمتان
برای سال دگر نه برای فاطمیه
برای روضه مادر برای ماتمتان
دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی
به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان
هزار شکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان
بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان
چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما
مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان
*********
اشعار خداحافظی بامحرم وصفر – محمدعلی بیابانی
عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است
شب فراق شده؛ حرف حرف هجران است
به چشمهمزدنی این دو ماه هم رفت و
بهار گریه هم امروز رو به پایان است
از این لباس جدا گشتن آنقدر سخت است
که در برابر این هجر، مرگ آسان است
مرا حلال کن آقا که باز زندهام و
هنوز در تن من بین روضهها جان است
محرم و صفر ما تمام میشود و
همیشه ابر نگاه تو غرق باران است
تو فاطمیهات این روزها شروع شده
دلت شبیه دل مادرت پریشان است
همیشه کرب و بلاییم ما ولی امشب
کبوتر دلمان مقصدش خراسان است
************
خداحافظ،ماهِ غصه های حرم
بازم ذکرِ حَرمت زده به سرم
دوخته ام به پرچمای ماتمت نگاهمُ
چه جوری دربیارم پیراهنِ سیاهمُ
یادم نمیره ماه سُرخِ عزا
یادم نمیره صدای روضه ها
یادم نمیره زیارت عاشورا
حسین!آقام! جوونی ما به فدات
حسین!آقام! کی میرسیم به کربلات
وای…آقام،وای….
امشب شبِ آخرِ دوماهِ عزاست
مرهمِ دل دست حضرت زهراست
دل من قُرصِ به اون دعایِ خیرِ مادرت
آقاجون دستِ منُ بذار تو دستِ اکبرت
شرمندم آقا به خدا از شما
جامونده ام از تموم شهدا
زنده ام با یادِ شمیم کربلا
ردم نکن،به نوکری قابل بدون
آقایی کن،منُ به دوستام برسون
وای…آقام،وای….
45715_1397913104545_790271.mp3
790.3K
داره تموم ميشه سينه زني و شور و شين
يه سال ديگه گذشت ماه محرمه حسين
يادش بخير چقدر سينه زدم زير علم
گفتم يه كاري كن آقا منم برم حرم
منم بايد برم تا حرمه آقام حسين
فقط اينو ميخوام كه بزنه صدام حسين
حالا كه نوكرم كرده چقدر دعام حسين
'' حسين آقام آقام... ''
-----------------
اجازه دادي كه تا روضه ها منم بيام
تا فاطميه من دلتنگ اين پيرن سيام
پيرن سياهي كه داده به نوكر آبرو
سينه زدم برات اينو به مادرت بگو
بگو كه مزد نوكريه مارو هم بده
اذن زيارتو به حق اين علم بده
هرساله اربعين به نوكرا حرم بده
'' حسين آقام آقام... ''
-----------------
تو اين دوماهه تُ كر
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#امام_حسن_شور
#شور
آرام جان حضرت زهرا حسن جانم
ذکر لبان حضرت زهرا حسن جانم
ما سائل شما /ما خاک این دریم
روحی لک الفدا /یا ایها الکریم
ای جانم ای جانم سیدالکریم حسن ای جانم
ذکر مدامِ عالم بالا حسن جانم
زهرا نوشته روی دل ما حسن جانم
تا نوکر توایم/ از عالمی سریم
روحی لک الفدا/ یا ایها الکریم
ای جانم...
از سوز زهر کین جگرت سوخت حسن جانم
پرپر زدی و بال و پرت سوخت حسن جانم
در لانه خودت/ بی بال و پر شدی
با دست همسرت/ پاره جگر شدی
**
داغت به سینه ام زده آذر حسین من
فکر توام در این دم آخر حسین من
آه از جگر مکش /در پیش من حسین
لا یوم کیومک/ ای بی کفن حسین
جسم تو می شود /در خاک و خون رها
راس تو می رود /بالای نیزه ها
#عبدالزهرا
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5807669436374584742.mp3
1.37M
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5807669436374584743.mp3
2.21M
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#امام_حسن_زمینه
#زمینه
زبانحال حضرت زینب
حسن جان
الهی بمیرم برا غُصّه های توو سینه ت
الهی بمیرم برا خاطرات مدینه ت
واویلا
حسن جان
هنوز یادمه گوشه گیری و اشک چشاتو
هنوز یادمه نیمه شب گریه ی بی صداتو
واویلا
توی کوچه ها چی کشیدی مظلومم
جسارت به مادر رو دیدی مظلومم
همون ضرب سنگین سیلی پیرت کرد
چه زخم زبون ها شنیدی مظلومم
......
حسن جان
شنیدم جلوی نگاه تو مادر زمین خورد
یه جوری زَدِش نانجیب مادرم صَددفه مُرد
واویلا
حسن جان
شنیدم که جایی رو چشمای مادر نمی دید
توو اون سِنّ کم دست و پاهات توو کوچه می لرزید
واویلا
شده کوچه کابوس تلخِت مظلومم
نداشت هیچ تَسّلایی دردِت مظلومم
یه عمر غصه خوردیو یادِ اون کوچه
اومد دائما پیش چشمِت مظلومم
........
حسن جان
غم و غصه های مدینه یکی یا دو تا نیست
فقط ماجرای جسارت توی کوچه ها نیست
واویلا
حسن جان
توی شعله ها یادته معجرو موی سر سوخت
در افتاد روی مادر و پیکرش زیر در سوخت
واویلا
شکست دنده و هر دو پهلوش واویلا
شکست باغلاف هردو بازوش واویلا
نمی بخشم اون دومّی رو بد میزد
کبود شد زیر چشم و اَبروش واویلا
#عباس_قلعه
#امام_رضا
سخت است پیش پای پسر، دست و پا مزن
جانِ جواد، مادر خود را صدا مزن
حالا که زهر شیره ی جانِ تو را کشید
آتش به جان این جگر مبتلا مزن
بالا سرت جواد و اباصلت آمدند
پس بینِ هجره ناله ی واغربتا مزن
از شانه ی جواد کمی هم کمک بگیر
بر روی خواهش پسر خویش، پا مزن
گرچه به یاد مادرت آتش گرفته ای
پیش جواد، حرفی از آن کوچه ها مزن
قدری بنوش جرعه ی آبی و، این همه
با یاد کربلا، طرفی آب را مزن
این دست از شراره ی زهر آب گشته است
بر صورتت به یاد لبِ سرجدا مزن
آقا عبا بکش به سر اطهرت، ولی
حرف از عبای کشته ی کرببلا مزن
رضا باقریان
💚🕊💚🕊💚