#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #روضه انگشت و انگشتت که سهم ساربان شد جسمت پر از نی بوسه های این و آن شد با سر رسیدی تا که با این پلک زخمی بینی که مویم فرش پایت بی امان شد شرمنده ام معجر ندارم رفته غارت این روسری بازیچه بهر دیگران شد دستی نداری تا به اغوشم بگیری دستت گمانم سهم موی آسمان شد عیبی ندارد من سرت گیرم به آغوش لعنت به دنیا که به ما نامهربان شد بابا ببینم مانده دندانی برایت چون دیده ام سهم دهانت خیزران شد مویت چرا خاکی شده فرقت شکسته بابا ببین دیدم تورا قدم کمان شد لبهای پاره داری و دندان شکسته این کربلای پر بلا هم زهرمان شد ما در خرابه تشنه ایم و ضعف کردیم بالا سر ما قاتل تو سایه بان شد #محمد_حبیب_زاده ۹۸/۶/۱۱

بسم الله الرحمن الرحیم ✳️شور گودال ✅ شعر و سبک : #مجید_آقاجانی ⬇️بند ۱ تـورو دیـدم تــوی گـودال دلــم میـلرزه نیزه خوردی شدی بی حال دلم میلـرزه نـالـه ی من تــوی دشـت کـربلا پیـچده مـیـزنـی هــی تـو پـرو بال دلـم میـلرزه روی خاک داغ صحرایی سرتـو شده چه غوغایی بـگــو عـمــه چـرا رفــتـه روی نـیـزه سـر بـابــایـی امان از دل زینب ⬇️بند ۲ پاگذاشته روی سیـنه تو این نـامرد یه نفـرهم بـه تنت نیزه فرو مـیکرد نفــس مــن نمـیاد بالا از ایـن غـصه شدی تنها منو داره میکشه این درد من ازاین حادثه دلخونم خیلی خسته و پریشونم بــی رمـق مـیـزنـه قـلبـم نمه بارونه رو این گـونم امان از دل زینب ⬇️ بند ۳ گـفـت رقـیـه چرا خـونــیه سـرت بابا خـیلی خـورده تـازیـونه دخـترت بابا میکشـید موهـای دخـتر تـورو نامـرد بــه فـدای لـب و چـشـمـای تـرت بابا سـیلـی زد بـه صــورتم بابا خیلی خسته شدم از اینجا بـابـایـی ســه ســالمــه امـا خــمیـده شـدم مــث زهـرا امان از دل زینب #امام_حسین_ع #شاعر_مجید_آقاجانی #جدید ❌ تعطجیل در امر فرج مولا صلوات

سبک زمزمه ده شب به یک سبک خوانده میشود. حضرت مسلم بن عقیل ع شب اول غریب و تنهام تو کوچه شبگردم تو جمع نامردا زغصه پردردم خجالت دارم نامه فرستادم نیا که تو دام کوفیا افتادم تواین شهر غریب پیکت شدآواره میمیرم از غمت رو دارالعماره بند دوم میخونم از بام بالبهای پاره میگم تو این غربت که روضه مکشوفه میا که اینجا بازار نی داغه تیرای سه شعبه تو کوفه معروفه چشمای حرمله در انتظار تو بغض علی داره از شیرخوار تو انشالله تحت توجه عنایت مادر بشه شعروسبک کربلایی سیدمجید هاشمی (بابل)

زمزمه شب دوم ورودیه کاروان بند اول پریشون حالم میاد بوی ماتم کربلا شد انگار تشنه به خون تو بیا برگردیم دلشوره ای دارم میدونی میمیره زینب بدون تو ای عشق پاک تو در جسم و جون من کم کم داره میره تاب و توون من بند دوم غبار غربت میشینه روی سر حالم شده مضطر غصه هام عجیبه میترسم اینجا ببینم از رو تل ترو توی مقتل حسینم غریبه میترسم ای گلم پرپر ببینمت تو خاک قتلگاه بی سر ببینمت ان شاالله تحت توجه عنایت مادر بشه شعروسبک کربلایی سیدمجید هاشمی (بابل) ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ✅کانال سبک وشعر باب الحرم

زمزمه شب سوم حضرت رقیه س تنم میلرزه چشام نمیبینه تار میبینم بابا خرابه زندونه پناه آوردم به چادر عمه سرتو رو دیدم بابا دلم خونه خودت که میبینی این حال و روزمو لکنت زبونمو این آه و سوزمو بند دوم لبت بابایی چرا ترک داره نشناختمت بابا خونیه روی تو میگیرم آروم خاکستر آتیش غبارای مقتل از تار موی تو عمه رو دست من قرص قمر ببین دق کردن منو با چشم تر ببین ان شاالله تحت توجه عنایت مادر بشه شعرو سبک کربلایی سید مجید هاشمی(بابل)

زمزمه شب چهارم ابناء الزینب بند اول دلم خونه از دل پر از خونت وقتی شنیدم اون هل من معین تو قبول کن داداش دسته گلای من فدات بشن پای آه حزین تو این غربتت زده آتیش به جون من فدای غصه هات دو نوجوون من بند دوم میخوایم تا باشیم فدایی راهت برات مثل قاسم مثل علی اکبر ببینه مادر هدیه هاشو پرپر رو خاک گرم اینجا جسم مارو بی سر نذار بمونیم و ببینیم غربتش غروب یازدهم داغِ اسارتش ان شاالله تحت توجه عنایت مادر بشه شعرو سبک کربلایی سید مجید هاشمی (بابل)

زمزمه شب پنجم حضرت عبدالله بن حسن ع نگاه کن بر لب. رسیده جون من دیگه نمیشه بی. عمو بمونم من بیار و یاور تو موج و خاک و خون فتاده بی لشکر نوحه میخونم من عموی من شده. غریب تر از غریب تو دل قتلگاس شاه شیب الخضیب بند دوم به روی مقتل. ارووم نمی‌گیرم عمو تو گودال. تنها تر از تنهاس رها شد دستم. دارم میرم عمه منم علمدارش. مثه عمو عباس دستم سپر شده. تو قتلگاه ببین دوخته شده تنم. با تو روی زمین ان شاالله تحت توجه عنایت مادر بشه شعرو سبک کربلایی سیدمجیدهاشمی (بابل)

زمزمه شب ششم حضرت قاسم بن الحسن ع بلای عظما. شده نصیب تو خدا می دونه که نموند برام چاره شبیه بابات. غمت به قلبم مونده نیزه به پهلوت خورد. تنت شده پاره به زیر نعل دیدم. حال وخیم تو کشته منو همین. داغ عظیم تو بند دوم نکش پا قاسم. قامت رعنایی حیدری تو دیدم. قدم خمیده شد با خونت رو سر. حنا کشیدی وای پیکر پاک تو. به خون دمیده شد می‌خوام که جسم تو. بگیرم تو بغل صدام زدی عمو. احلی من العسل ان شاالله تحت توجه عنایت مادر بشه شعرو سبک کربلایی سیدمجیدهاشمی (بابل)

زمزمه شب هفتم حضرت علی اصغر ع لالا لالایی. ای غنچه ی پر پر لالا لالا لایی. بخواب علی اصغر پریشون حالم. ترک داره لبهات دَووم بیار آخه. خون دل مادر خیمه به خیمه رفت در جستجوی آب می‌باره اشک خون. چشم بی بی رباب سه شعبه از هم. پاشید گلوی تو مثل گل یاسم. زد قلب ساقت رو برای دست و. پا زدنت اصغر وا میکنم بابا. بند قنداقت رو آغوش گرم من. شد قتلگاه تو لبریز خون شده. رخسار ماه تو آغوش گرم من شد قتلگاه تو ان شاالله تحت توجه عنایت مادر بشه شعروسبک کربلایی سیدمجیدهاشمی (بابل)