#سرود #ازدواج #حضرت زهرا (س) و #امیر المومنین
ازدواج علی و زهرا مبارکه گل خنده به روی لبها مبارکه
تهنیت یا محمد...
نور ، از عرشِ خدا شد ، راهی سوی دل
گل ، در جلوه گری شد از این دو خجل
جشن وصالِ دو گل مصطفی مبارک
سرور قلب دو عزیز خدا مبارک
یا فاطمه یاعلی مرتضی مبارک
سلام خدا بر علی و بر زهرا...
*غرق شور است ، در دل هر بنده ی خدا
باران گل ، آمده از عرش کبریا
تهنیت یا محمد...
چون زیبایی گلی شد ، دل آرا علی
گل بانگ فاطمه شد ، ذکر یا علی
عروسی مادر اولیا مبارک
عروسیِ بضعه ی مصطفی مبارک
شده زهرا ، همسر مرتضی مبارک
سلام خدا بر علی و زهرا
*از لطف حق محشری از کرم به پا شد
شب زفاف ، شب احسان بر گدا شد
جانِ طاها ، یا زهرا
تو آمدی شوی بر امر حق رضا
ای دریای کمال ای یار مرتضی
شور شعف ، بر لب عاشقان مبارک
تبارک بر ، مصحف روح وجان مبارک
یا زهرا و یا علی جشنتان مبارک
سلام خدا بر علی و بر زهرا....
💓💓💓💓💓💓💓💓💓
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
نوحه شهدا
یادتان باشد قوّتِ جانم
نوحه خوانم با چشمِ گریانم
ای حسین جانم ای حسین جانم...
ای شهیدانِ مکتب قرآن
جمله جان دادید یا حسین گویان
ای حسین جانم ای حسین جانم...
با خدا بستید عهدِ جان آری
در رَهِ اسلام خونِتان جاری
ای حسین جانم ای حسین جانم...
قَلبمان باشد بَهرِتان محزون
تا ابد هستیم بر شما مدیون
ای حسین جانم ای حسین جانم...
نور چشمان و یارِ روحُ الله
جان نثارانِ عشقِ ثارُالله
ای حسین جانم ای حسین جانم...
نورِ عزّت را منجلی هستید
با علی بوده با علی هستید
ای حسین جانم ای حسین جانم...
گرچه عطری در گلشن افکندید
لرزه بر جانِ دشمن افکندید
ای حسین جانم ای حسین جانم...
قلبتان بر غم مبتلا بوده
مُضطَر از داغ کربلا بوده
ای حسین جانم ای حسین جانم...
یاد آن لحظه که چه ها گشته
از تنِ مولا سر جدا گشته
ای حسین جانم ای حسین جانم...
یادِ آن دم که جان شده بر لب
کعبِ نِی خورده بر تَنِ زینب
ای حسین جانم ای حسین جانم...
#نوحه_تشییع_شهدا
#سینه_زنی_یادواره_شهدا
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_انقلاب_اسلامی
#شهدای_امر_به_معروف
#شهدای_امنیت
#شهدای_هسته_ای #تشییع_مدافعان_حرم
#سالگرد_شهدا #یادبود_شهدا
#سالگرد_شهدای_مدافع_حرم
#امیر عباسی
#اربعین
شمعم و با عذاب آب شدم
بی تو نوشیدم آب، آب شدم
بی یل بوتراب آب شدم
بین بزم شراب آب شدم
دختران ابوتراب کجا
بزم نامحرم شراب کجا
مردم شام سنگمان که زدند
زخم با خنجر زبان که زدند
تهمت کفر بر زنان که زدند
به لبت چوب خیزران که زدند
دخترت هول کرد و پس افتاد
بس که نالید از نفس افتاد
توی ویرانه ای که دختر تو
روبروی نگاه خواهر تو
سر خود را گذاشت بر سر تو
بوسه ای زد به خون حنجر تو
روح از پیکرش که غارت شد
کفنش جامه ی اسارت شد
او شبیه تو بی کفن رفته
سوخته، پاره پیرهن رفته
زخم خورده، شکسته تن رفته
موسپیدی او به من رفته
پیکرش را سیاه تا دیدم
روضه ی قتلگاه را دیدم
شمر سمتت دوید، یادم هست
خنجرش را کشید، یادم هست
حنجرت را برید، یادم هست
ناله ام را شنید، یادم هست
روبروی نگاه مادر تو
رفت بالای نیزه ها سر تو
#امیر _عظیمی
برگرفته از وبلاگ حسینیه
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam