نوحه امّ حبیبه
دل بی شَکیبه،امّ حبیبه
بانوی خود را دیده در رَختِ اسارت
که میشود بر او زِ دشمن ها جسارت
واغربتا واغربتا...
زینب بِگُفتا،با سوز و آوا
امّ حبیبه او مرا نور دو عین
بر روی نِی سرِ بریدهٔ حسین است
واغربتا واغربتا...
مقتل نبودی،یاس کبودی
میزد صدا ای پسرم ای نور عینم
لب تشنه شد سرت جدا مظلوم حسینم
واغربتا واغربتا...
#کوفه #اسارت
#ام_حبیبه
.
#حضرت_زینب #شام
#دروازه_کوفه #ام_حبیبه
من زینب غمپرورم اُمّ حبیبه
ببین چه آمد بر سرم اُمّ حبیبه
حق داشتی نشناختی که زینبم من
شد پیر بانوی حرم اُمّ حبیبه
باور نمیکردی ببینی بی حسینم
من هم نمیشد باورم اُمّ حبیبه
این سر که بر نی میکند قرآن تلاوت
باشد سر برادرم اُمّ حبیبه
در کربلا لب تشنه او را سر بریدند
در پیش چشمان ترم اُمّ حبیبه
هجده عزیزم را به خاک و خون کشیدند
از اصغرم تا اکبرم اُمّ حبیبه
بگو به اینها صدقه بر ما حرام است
من دختر پیغمبرم اُمّ حبیبه
امروزِ زینب را نبین من روزگاری
بودم در اینجا محترم اُمّ حبیبه
پرده نشین کوفه بودم من که حالا
در کوچه ها دربه درم اُمّ حبیبه
یادت می آید موی ما را شانه میزد
پهلو شکسته مادرم اُمّ حبیبه
یادت می آید در مدینه با تو گفتم
هستی تو مثل خواهرم اُمّ حبیبه
سر بسته میگویم برایم خواهری کن
فکری برای معجرم اُمّ حبیبه
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی
*