#تاسوعا_واحد
#حضرت_اباالفضل_واحد
#واحد۲
پناهِ حرم پاشو برادر من
میر لشکرم پاشو برادر من
به خدا اگه بری تنها میمونم
جون مادرم پاشو برادر من
عباس من
بدون تو حرم پناه نداره
عباس من
نرو که خواهرم پناه نداره
برادرم عباس من عباس من
تو شدی قطع الیمین اخی اباالفضل
من شدم زار و حزین اخی اباالفضل
خاکیه روی تو انگار از رو مرکب
باصورت خوردی زمین اخی اباالفضل
برادرم
بگو که کی به فرق تو عمود زد
برادرم
چی به سر تن رشیدت اومد
برادرم عباس من عباس من
دشمنم فکر جسارته اباالفضل
چشماشون دنبال غارته اباالفضل
ای پناهِ خواهرم با رفتن تو
قسمت زینب اسارته ابالفضل
تو خیمه ها
همه برات دارن دعا می کنن
تو خیمه ها
از گوش هم گوشواره وا می کنن
برادرم عباس من عباس من
#عبدالزهرا
#حضرت_اباالفضل_واحد
#واحد۸
نگهبان حرم عباس
تمام لشکرم عباس
پناه دخترم عباس
امید خواهرم عباس
پاشو ای علمدار من
پاشو ای امید خیمه
پاشو یه کاری کن عباس
که دشمن رسیده خیمه
اباالفضل علمدار من
تو دستت از تن افتاده
داره کف میزنه دشمن
من از داغ تو گریونم
به گریه هام میخندن
میری و بدون که دشمن
از امشب راحت می خوابه
چشای رقیه اما
از امشب دیگه بی خوابه
اباالفضل علمدار من
#محمد_معارفوند
#حضرت_اباالفضل_واحد
#تاسوعا
ای ساقی لب تشنگان، ای جان جانانم
سقای طفلانم
داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم
سقای طفلانم
برخیز و بر در خیمه گه یک جرعه آبی
به به چه خوش خوابی
ترسم بمیرند از عطش طفلان نالانم
سقای طفلانم
من بیبرادر چون کنم با این سپاه دون
در دامن هامون
بینم تو را در ابر خون، ای ماه تابانم
سقای طفلانم
خواهم برم در خیمهگه، ای گل تن پاکات
پیکر صدچاکت
ممکن نباشد «یا اخا» محزون و نالانم
سقای طفلانم
برخیز و ای جان برادر کن علمداری
بنما مرا یاری
بیتو غریب و بیمعین در این بیابانم
سقای طفلانم
بیتو یقین دارم که فردا زینب نالان
بر ناقه عریان
گردد سوار از راه کینه با یتیمانم
سقای طفلانم
شد روز روشن پیش چشمم تیرهتر از شب
چون معجر زینب
بینم تو را در موج خون، ای دُرّ غلطانم
سقای طفلانم
#علیاكبر_خوشدل_تهرانی
به سبک ای ساقی لب تشنگان
#زنجیرزنی
#واحد