4_5873064337840539860.mp3
زمان:
حجم:
5.58M
#پیش_زمینه
#امام_حسین_ع
#حضرت_ابالفضل_ع
#مولوی
#علی_مشرف
#زهی_عشق
#حلقه_ادبی_ریان
بند اول :
زهی عشق زهی عشق
که ماراست خدایا
چه نغرست
چه خوبست
چه زیباست خدایا
تو شوری و نوری و ما همه مست
تو سر مستوری و آیت هست
ما همه مست.. از آیت هست
به داد دل عاشقانت برس حسین یا حسین(2)
به شیدائی نوکرانت برس حسین یا حسین(2)
حسین یا حسین حسین یا حسین(2)
بند2:
زهی ماه زهی ماه
زهی بادۀ همراه
که جان را
جهان را
بیاراست خدایا
ای باب حوائج ما ادرکنا
فریاد از جور زمانه خلّصنا
ادرکنا.. خلّصنا
میان دو دستت پناهم بده پناه حرم پناه حرم
بصیرت به قلب و نگاهم بده پناه حرم پناه حرم
حسین یا حسین حسین یا حسین(2)
بند3:
فرو ریخت فروریخت
شهنشاه سواران
زهی گرد
زهی گرد
که برخاست خدایا
با قوّت جان می گوییم لبیکَ
روحی و جسمی و قلبی لدیک
لدیک... لبیکَ
فدای خودت کن، شهیدم نما شهید خدا شهید خدا
به هنگام مرگم(سیاهم من آقا) سپیدم نما شهید خدا شهید خدا
حسین یا حسین حسین یا حسین(2)
#حلقه_ادبی_ریان
مرثیه مولا علی علیه السلام
حیدر که رفت بودن او در حصار بود
اوراق درد و غربت او بیشمار بود
وقتی دگر نفس نکشید و به خواب رفت
یخ زد زمین چرا که دَمِ او بهار بود
فرقش شکست و عرش خدا هم شکسته شد
آیینهی شکسته و آیینه دار بود
حیف از دو دست او که کفن پوش خاک شد
دستی که دست خالق این روزگار بود
عالم تمام دست به دامان دست اوست
دستی که بهر دین خدا افتخار بود
صدها فرشته بوسه برآن دست میزدند
دستی که حلّ هر گره در هشت و چاربود
یکروز دست او به نوازش سر یتیم
یکروز دست او پُره پینه زکار بود
یکروزدست او به گدا میدهد نگین
شبها به دست و شانهء او کوله بار بود
یکروز دست او به سر دست مصطفی
یکروز بهر فاطمه دستش انار بود
مانند بید لرزه به تن دشمنان همه
وقتی که دست او به تن ذوالفقار بود
دستش هرآنزمان که به شمشیر میرسید
آوای دشمن از همه سو الفرار بود
دست کسی به پای رکابش نمیرسید
لشکر به دست حیدری اش تارومار بود
یکروز دست خیبری اش شد طناب پیج
روزیکه تیره تر شده از شام تار بود
دستی بلند بود و علی دست بسته بود
آنروز علی زهمسر خود شرمسار بود
کاری زدستهای علی برنیامد و
دشمن لگد به در زد و فکر شکار بود
این دستها به علقمه رفت و زتن فتاد
عباس یک تن و صف دشمن هزار بود
دریای کوچکی وسط مشک بر لبش
چشم رباب بود که چشم انتظار بود
از تیرها که پشت سر هم به او رسید
سرتا به پا تمام تنش استتار بود
تیری به چشم خورد و به عمق سرش رسید
امّا هنوز قامت او استوار بود
خم شد که تیر را بکشد بی کُلاه شد
دستی نداشت زخمی وبی اختیار بود
ضرب عمود آمد و زد آنچنان که بعد
بر روی نیزه کج سر او رهسپار بود
مجتبی صمدی شهاب
#حضرت_علی_ع
#حضرت_ابالفضل_ع
#رمضان
@babollharam
#شب_نهم
#حضرت_ابالفضل_ع
🏴بند اول
سقای طفلان/امید خیمه ها برو با مشکت
سقای طفلان/پناهه من اخا برو با مشکت
برو میرو علمدارم
برو پاسبونه خیمه
برو علقمه زود برگرد
برو پهلوونه خیمه
ب بَر از سینه غم رو/ اخا اخا
پاشو بردار علم رو/ اخا اخا
پُر کن از آب حرم رو/ اخا اخا
یا اخا یا ابالفضل،اخا اخا
🏴 بند دوم
به فرق تو کی/زده عمود آهنی،شکسته
به چشم تو کی/تیر زده که جلو نگاتو بسته
افتاده روبروم عباس
دوتا دست بُریدت وای
داره میزنه حرف با من
خیلی رنگ پَریدت وای
قبل من کی رسیده/ بگو بگو
کیو چشم تو دیده/ بگو بگو
چرا رنگت پری ده/ بگو بگو
ببر از سینه غم رو...
یا اخا یا ابالفضل،اخا اخا
🏴 بند سوم
پاشو علمدار/که من به جز تو یاوری ندارم
پاشو علمدار/اگه بری بدون که زاره کارم
نرو ای یل با غیرت
میر لشکرم ای سقا
کمرم رو شکستی تو
نرو که میمونم تنها
نرو میشه جسارت/ اخا اخا
حرم میره به غارت/ اخا اخا
میره زینب اسارت/ اخا اخا
ببر از سینه غم رو...
یا اخا یا ابالفضل،اخا اخا