eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
91 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌﷽ پای علم سینه زنم کـرببلا شد وطنم شور حسین به سرم دارم حال و هـوای حـرم دارم ۲ ای خـون خدا امام ما ای ذکر علی الدوام ما ای جواب السـلامِ ما حسین *(انتَ فی قلبی حسین) ۳ ذکر دمشق ذکــر یمــن ذکــرِ دل یابن الحسن تشنه لبِ کــربـلا ارباب مدیونــم به شما ارباب ۲ ای نوحه ی ثامن الحُجـج ای محکم ترین اصل فرج ای ذکـرِ لب شهیـد حــج حسین *(انتَ فی قلبی حسین) ۳ یا مهـدی منشاء نور منتظریم بهرِ ظهـور ذکـرِ فــرج روی لبهامـون کی میرسه از راه آقامون ۲ ما پای علم محترمیم ما نــوکر شاه کرمیم ما مـدافعان حـرمیم آقا *(العَجَل یابن الحسن) ۳ شاعر: حسین ایمانی روح الله نوروزی ۶۸۲ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
هر دل که شد به روز بلا آشنای صبر حق می دهد نوید بهشتش جزای صبر جز صبر چاره نیست دل داغدیده را مرهم نهد به زخم مصیبت دوای صبر خیاط دهر ، جامه بسی دوخته ولی زیبنده است قامت دل را ردای صبر تقدیر هرچه بود رضا باش تا شود یاد خدا به خانه ی دل پاگشای صبر بانوی مهر و عاطفه ، زینب صبور عشق محمل نشین رنج و اسارت ، خدای صبر هجده بهار پرپر در پیش چشم او میسوخت مثل شمع ولی با نوای صبر خورشید محملش سر فرزند فاطمه از کوفه تا به شام بلا پا به پای صبر می خورد تازیانه و میگفت یا حسین می داد کاروان عزا را صلای صبر کمیل کاشانی ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ✅کانال سبک وشعر باب الحرم
در اربعین داغ تو و لاله های تو زینب شده مسافر کرببلای تو نشناسیم کنون که شکستم ز داغ ها شد پیر خواهر تو برادر به پای تو از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام شد سایبان من سر از تن جدای تو افتاد اگر چه دست علمدار بر زمین بردم به دوش صبر و شهامت لوای تو باشد کبود پیکر آزرده ام گواه خوردم کتک به جای همه بچه های تو چل روز نه ، گذشته چهل سال از غمت خواهر بمیرد از غم بی انتهای تو بازار کوفه شاهد ایثار زینب است از نوک نیزه چونکه شنیدم صدای تو یک قافله شکسته دل آوردم از سفر تا وا کنند عقده ی دل در هوای تو می زد یزید بر لب تو چوب خیزران تا نشنود کسی نفس جانفزای تو هرگز کسی به حال دل من نمی رسد دارد خبر ز خستگی من خدای تو از من بگو به ساقی در خاک خفته ات کز خاطرم نمی رود ای گل وفای تو کمیل کاشانی - ۱۳۸۰ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ✅کانال سبک وشعر باب الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم 🚩 السلام الله علیها السلام 🔶 ✅ اثر : ⬇️ بند ۱ پا گـرفـتـم آقا پـای مـنبر تو به فدای دست ذره پرور تو همگـی مـیدیدن توی کرببلا خـود حیـدر کـراره برادر تو حرم زیبای تو چه محشریه دم تـو ای مـولا دم حیدریه بخدا هستیمو پای تو میدم کار تو همـواره خود دلبـریه سایتون افتاده یه عمری روی سرم بـطـلـب آقـا تـا بـیـام دوبـاره حــرم ⬇️ بند ۲ خواهرتو وقتی خطبه زمزمه کرد با دم طـوفـانی شـام و علقمه کرد شده بازم طوفان با رجز خوانیش منـشـأ ظـلـم و زینب مـحاکمه کرد بـنـت زهـرا و شـیـر خـدا هستی تو شجاعت مثل مرتضی هستی بــعـد سـقـا بــودی تـو عـلمـدارو تـو حـماسـه ســاز کـربلـا هـستی این یه جمله حـرفه یه فرد مذهبیه هـمـه ی عـالـم بـایـد بـشـه زینـبیـه ⬇️بند ۳ وقـتـی مـیـبـنــدی سـربـنـد یـا حیــدر دشـمــنـــارو آقــا مـیـکـنـی بــی ســـر وقـتـی کـه ذکـر یـا هـو تـو سـر دادی زدی مــثـل رعـــدی بــه تــن لـشـــگـر مـن غـلامـت هـسـتم شـاه با غـیرت بـخـدا بــی هـمــــتـایـی الاحــضـرت اگـه باتـو میـشـد روبــه رو دشــمــن نمیـدادی حـتـی لــحـظـه ای فرصت مـقـتـدا و پـیـشـوای مـا ابـلـفـضـلـه تـا هــمــیـشه آقــای مــا ابـلـفـضـلـه ❌ تعجیل در امر فرج صلوات ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎤کانال سبک و شعر 📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥 👇عضویت👇 ♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f
تو زینبی،به فاطمه دختر همین بس است زِینِ اَبی،تویی خودِ حیدرهمین بس است وقت ولادتت همه خندان،تو دیده تَر خنده زدی به روی برادر همین بس است ایّوب وصبر او به جهان ضرب المثل شدند صبرتو باایوب برابر همین بس است دیگر تو را، بیشتر و، کمتر نخوانَمت هستی زنّسل سوره ی کوثرهمین بس است درکربلا که دیده ای داغ و غمِ فراق سَرها بریده وبَر نیزه سَرهمین بس است مُردی و باز زنده شدی بین قتلگاه آن دم که بوسه زدی به حنجرهمین بس است تا دشمن آمد آوّرّد برکودکی هجوم گشتی به کودک تشنه سپرهمین بس است در روز حَشر عاصیِ درمانده را ببین بایک نگه عصیانِ او بخر همین بس است عاصی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎤کانال سبک و شعر 📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥 👇عضویت👇 ♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f
اي در كنار حضرت سجاد ع زينب س بنيادِ دشمن داده اي برباد زينب س دركربلا بينِ خيام و آتش و دود كردي يتيمان حسين ع امداد زينب س تو ديده گريان از غم ياران و دشمن ازاين همه داغ ومصيبت شاد زينب س هرجا سخن ازصبر آيد مثل كوهي،، حلمِ تو مي آيد مرا در ياد زينب س شعري كه با يادِ تو در شام وخرابه است با دست زهرا س ميشود آباد زينب س عاصي
تو زینبی،به فاطمه دختر همین بس است زِینِ اَبی،تویی خودِ حیدرهمین بس است وقت ولادتت همه خندان،تو دیده تَر خنده زدی به روی برادر همین بس است ایّوب وصبر او به جهان ضرب المثل شدند صبرتو باایوب برابر همین بس است دیگر تو را، بیشتر و، کمتر نخوانَمت هستی زنّسل سوره ی کوثرهمین بس است درکربلا که دیده ای داغ و غمِ فراق سَرها بریده وبَر نیزه سَر همین بس است مُردی و باز زنده شدی بین قتلگاه آن دم که بوسه زدی به حنجرهمین بس است تا دشمن آمد آوّرَد برکودکی هجوم گشتی به کودک تشنه سپر همین بس است در روز حَشر عاصیِ درمانده را ببین بایک نگه عصیانِ او بخر همین بس است عاصی
بکش خط به روی گناه گنهکار نظر کن به روی سیاه گنهکار به آه پشیمان، به آه گنهکار به شرمی که دارد نگاه گنهکار شدم بد گرفتار، اجرنا من النار بخر های و هوی مرا بار دیگر نمانده برایم خدا چاره دیگر ندارم بغیر از تو دلدار دیگر ندارم عزیزم خریدار دیگر فقط دارم اصرار، اجرنا من النار گرفتار نفسم، گرفتار آتش فتاده به جانم سر و کار آتش به شانه کشیدم، فقط بار آتش به خود تکیه کردم، به دیوار آتش شده وقت اقرار، اجرنا من النار مرا عفو کن که شب اعتماد است زیادی فقیرم، گناهم زیاد است اگر کار و بارم حسابی کساد است حساب و کتابم به پای جواد است کریم است بسیار، اجرنا من النار برای همه لطف و جودی، مرا هم برای همه خیر و سودی، مرا هم از اول تو بخشیده بودی مرا هم ببر تا نجف پس به زودی مرا هم منم عبد فرّار، اجرنا من النار غریبم ولی آشنای حسینم غبارم ولی زیر پای حسینم بدم، نوکر بی وفای حسینم اسیر غم کربلای حسینم بده وقت دیدار، اجرنا من النار شنیدم مدینه در آتش گرفته کمی گوشهء معجر آتش گرفته سر و صورت مادر آتش گرفته ببین فاطمه! حیدر آتش گرفته علی سر به دیوار، اجرنا من النار به امروز زینب، به فردای زینب به شام غریبان، به احیای زینب خدایا چرا سوخته پای زینب جوابی ندارد تمنای زینب بجز یار بیمار، اجرنا من النار صدا زد برادر، پرم سوخت عباس منم خواهر تو، سرم سوخت عباس رقیه، حرم، پیکرم سوخت عباس کمک کن به من معجرم سوخت عباس کجایی علمدار، اجرنا من النار .
بعد از تو برادر جان! بر شام سفر کردم بر آل ابوسفیان اعلان خطر کردم دیدم سر تو بر نی، راهت بنمودم طی تو بر نی و من در پی، بر نیزه نظر کردم ای خفته به خاکستر! آتش به تو شد بستر ای خاک مرا بر سر از کوفه گذر کردم تو کلمه حق بر لب، من از غم تو در تب ای صبر دل زینب! اینگونه سفر کردم با بار غم و اندوه، چون شیرزنی نستوه بر ضد عدو چون کوه پیکار دگر کردم افتاد یزید از تخت چون کور دلی بدبخت آن مرکز فحشا را من زیر و زبر کردم شد گوشه ویرانه بیت الحزن زینب بر قاتل تو نفرین با خون جگر کردم
ای ز داغ تو روان، خون دل از دیده حور! بی‌تو عالم همه ماتمکده تا نفخه صور ز تماشای تجلای تو مدهوش، کلیم ای سرت سرّ «انا ‌الله» و سنان، نخله‌ طور! دیده‌ها، گو همه دریا ‌شو و دریا، همه خون که پس از قتل تو، منسوخ شد آیین سرور شمعِ انجم، همه گو اشک عزا باش و بریز بهر ماتم‌زده، کاشانه چه ظلمات، چه نور پای در سلسله سجاد و به سر تاج، یزید خاک عالم به سر افسر و دیهیم و قصور! دیر ترسا و سر سبط رسول مدنی آه! اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور تا جهان باشد و بوده است که داده است نشان؟ میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور سر بی‌تن که شنیده است به لب، آیه‌ کهف؟ یا که دیده است به مشکوه تنور، آیه نور؟ جان فدای تو! که از حالت جان‌بازی تو در طف ماریه از یاد بشد، شور نشور قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور غرق دریای تحیر ز لب خشک تو، نوح دست حسرت به دل از صبر تو، ایوب صبور مرتضی با دل افروخته، «لا حَول» کنان مصطفی با جگر سوخته، حیران و حصور کوفیان، دست به تاراج حرم کرده دراز آهوان حرم از واهمه، در شیون و شور انبیا محو تماشا و ملائک، مبهوت شمر، سرشار تمنا و تو، سرگرم حضور
نه روز عید صیام و نه عید قربان است چه روی داده که شام اینچنین چراغان است زنان شام همه می زنند و می رقصند به هر که می نگرم سخت شاد و خندان است چه روی داده که در دست شامیان سنگ است؟ مگر که دختر حیدر به شام مهمان است میان هلهله ها هیجده سر است به نی به هر سری نگرم مثل ماه تابان است سری به نوک سنان می خورد لبش بر هم هنوز روی لبش آیه های قرآن است نقاب بانویی از گرد و خاک و خون سرش حجاب دخترکی گیسوی پریشان است سوار ناقه جوانی است در غل و زنجیر که چشم سلسله بر ساق پاش گریان است دلا در آتش غم مثل آفتاب بسوز که سایبان اسیران سر شهیدان است سر حسین به بالای نیزه قرآن خواند یکی نگفت که این سر، سر مسلمان است هنوز بر لبش آثار تشنگی پیداست هنوز آن گلوی پاره پاره، عطشان است حرامیان ستم پیشه! کعب نی نزنید به کودکی که تنش مثل بید لرزان است ز دست دختر زهرا طناب باز کنید که او بر این اسرا یاور و نگهبان است به سیل اشک جهان را خراب کن «میثم» که جای گنج الهی به شام ویران است