eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
((آخرِ ماه رجب)) محتاج عنایت تو ام،احسان کن رحمی به گدای بی سر و سامان کن این آخرِ ماهِ رجبی یا الله پاکم کن و بعد وارد شعبان کن
دلنوشته ای در ماه رجب یا مَن اَرْجوهْ ! ببین دیدهٔ گریان دارم ذکرِ اَلعَفو به لب،حاجتِ غفران دارم همه خوبان به مناجات و دعا مشغولند من زِ تأثیرِ گنه حالِ پریشان دارم بسکه نَفسانیَتَم شعله به جانم انداخت خجلت از عترت و شرم از رخِ قرآن دارم همه عمرم به هَویٰ و هوسم طی گردید من کجا رنگ و نشانی زِ شهیدان دارم یادِ تاریکی قبر و لحد و حشر و صراط دلِ آتشکده و سینه سوزان دارم برکتِ ماهِ رجب شامل حالم شده است که به لب نغمهٔ زیبای حسین جان دارم خسته از معصیتم،کن به گدا لطف،حسین من به آقاییِ بی حدّ تو ایمان دارم بدم اما ز غمِ کرببلایت عمری است ناله بر مرثیه های لبِ عطشان دارم یادِ آن پیکرِ افتاده به زیرِ سُمِ اسب در دل غمزده ام درد،فراوان دارم
رباعی صلوات ماه شعبان بر جلوهٔ نورِ حیّ سرمد صلوات تقدیم به اهل بیتِ احمد صلوات شعبان ماه نبی اکرم باشد بفرست دمادم به محمّد صلوات
تقدیر از زحمات بسیجیان خمینی و خامنه ای در مواجهه با این ویروس منحوس اگر چه طعنه هم گاهی شنیدند پیِ خدمت چه سختی ها کشیدند به یاد حاج قاسم کار کردند به عشقش دل زِ آسایش بریدند نگفتند این چپ است و آن یکی راست میانِ مردمان فرقی ندیدند در این غوغای ویروس و مریضی بسیجی ها حماسه آفریدند
ماجرا عبور کشتی حضرت نوح از کربلا بر گروه اهل دین با امرِ ذات نوح کشتی ساخت از بهر نجات شد روان بر روی اَمواجی مَهیب تا که افتاد اتفاقی بس عجیب ناگهان کشتی تکانی سخت خورد گوئیا تیری به قلب بخت خورد رنگ و روی خَلق شد از ترس زرد پس نبیَُ الَّه به ایزد عرض کرد بارالها ، ای کریمِ چاره ساز مهربان ، معبود ، ای بنده نواز با همین کشتی به دور از هر اَلَم سرزمین ها را بَسی طِی کرده ام لیک اینجا ترس ، صبرم را رُبود بارالها حکتمش را گو چه بود پس بر آن آئینهٔ حقّ الیقین گشت نازل جبرئیلِ راستین گفت جبریلش به آوای جلی هست اینجا مقتل پورِ علی این زمین ، دریای اندوه و بلاست قتلگاهِ سِبطِ طاها ، کربلاست کُشته می گردد در اینجا از جفا روح و جان مصطفی، خون خدا دشمنان قطعِ اُمیدَش میکنند با لب تشنه شهیدش میکنند زین حدیثِ ماتم و اندوه و درد نوح هم با پیروانش گریه کرد گریه بر آن آبروی عالمین گریه بر سالار مظلومان حسین گریه بر آن رأسِ از پیکر جدا قاریِ قرآنِ روی نیزه ها 🔴 سروده شده در سال ۸۶ امیرعباسی
ماجرای هدیه آوردن پیراهن از طرف خداوند متعال برای امام حسین علیه السلام روایت در بحار الانوار جلد ۴۳ صفحه ۲۷۱ عاشقان بی قرارِ کوی یار نَقل گشته این روایت در بِحار اُمّ سَلْمه گفت دیدم که رسول جامه ای پوشاند بر سبطِ بَتول خیره بر آن جامه شد چشمانِ من چون که دنیایی نبود آن پیرهن پس بگفتم ای رسول کردگار ای همه عالم به پیشَت خاکسار ای به سویت دیده حاجات ناس گو مرا از چیست جنس این لباس گفت این از ذات ربُّ العالَمِین هدیه ای باشد به فرزندم حسین گرچه این جامه به ظاهر فرشی است امّ سَلْمه این لباسی عرشی است هست این نیکو لباسِ بس جمیل تار و پودش از دو بال جبرئیل گریز روضه 👇 یا محمد ای رسول کبریا تو کجا بودی به دشت کربلا تا ببینی زان لَعینانِ پَلید نور عینت چه مصیبت ها کشید نور عینت سینه چاک اُفتاده بود این حُسینت روی خاک اُفتاده بود نه عِمامه ، نه عَبا نه پیرهن پیکر او لاله گون و بی کفن مانده بود آن کوکب گیتی فروز بی کفن در بِین آن مقتل سه روز عاقبت بر آن شه خونین بدن وای بر من ، بوریایی شد کفن 🔴 سروده شده در سال ۸۴ امیرعباسی
حکایت آمدن داوود بن فرقد محضر امام صادق علیه السلام و لعنِ کبوتر ها بر قاتلان حضرت اباعبدالله الحسین بود داوود بن فَرقَد از قضا در حضور صادق آل عبا شمعِ کم سو در بَرِ مهتاب بود بنده ای در محضر ارباب بود دید در آن درگهِ قدسی نشان چند قُمری و کبوتر ، پَر زنان بعدِ قدری کسب فیض از لطف یار شد به اِذن و خواست پروردگار از سوی آن قُمریان ، آوا بلند نغمه هایی زان کبوتر ها بلند گفت داوودِ بن فَرقَد ، کِی امام ای به دستان تو عالَم را زِمام ای که علم حق ز نُطقَت منجلی است شرح دِه ، این نغمه ها از بهر چیست گفت اینها لَعنِ اعدا میکنند عُقده از دلهای خود وا میکنند ذکر مخفی شان بُوَد در عالمین لعنت حق باد ، بر خَصم حسین زبانحال و روضه 👇 یاحسین ای نور حیّ ذوالمَنَن کن عطا شورِ تَبرّیٰ را به من در حریمِ کسبِ فیض از اهل بیت بی تبرّیٰ لَنگ می باشد کُمِیت دل ، زِ یادِ روی تو غافل مَباد بی تبرّیٰ دین من کامل مباد گرچه همّیشه سِیَه رو بوده ام این بُوَد ذکرِ لبِ آلوده ام ای فدای جسم و جانت یاحسین لَعن حق بر دشمنانت یاحسین لعنت حق بر کسی که از جفا کرد لب تشنه سرت از تن جدا لعن حق بر آنکه پیش مادرت تازیانه زد به زینب خواهرت 🔴 سروده شده در سال ۸۶ امیرعباسی
شرح حال بیچارگی ام از سرِ عصیانِ زیاد است از فرطِ گنه حاصل یک عمر ، به باد است بر عاشقِ هجران زدهٔ درد کشیده جان دادنِ در بادیهٔ وصل ، مراد است در مدرسه عشق فقط حرف زِ عشق است خوش آنکه مُزَیّن به چُنین علم و سواد است در مُلکِ خُلوص و شرف و صِدق و سعادت بازار ریا سخت خراب است و کساد است اینکه همگی عاشق پیغمبر و آلیم خِیری است که بر ما زِ کرم فاطمه داده است باید که پیِ راه و مرام شهدا رفت جنگیدنِ با نفس ، تعاليِ جهاد است هستیم همه سائلِ سلطان خراسان که راه ورود حرمش بابِ جواد است ما غیر گدایی به خدا هیچ نداریم این سینه زنی هاست که در حشر ، عِماد است ما غمزدهٔ داغ امامُ الشُّهداییم با یادِ حسین این دل ماتمزده شاد است لعنت به کسی که سرِ او تشنه جدا کرد آن رو سیَهِ پست ، که ابلیس نهاد است 🔴 فروردین ۱۳۹۹
چند بیتی در ولادت و شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها ولادت 👇 هم رحمتِ بی کران مبارک هم نعمتِ جاودان مبارک گویند زمین و آسمان ها میلاد رقیه جان مبارک امّیدِ دل همه خوش آمد آیینه ی فاطمه خوش آمد این کیست مَلیکه اي مکرّم معشوقهٔ عشقِ رَبّ عالَم گُلبوسهٔ عمّه بر رخ او دل می بَرَد از خودِ خدا هم کلّ دو جهان مُسَخّرِ او جانم به حسین و دختر او او که دل و دلبر حسین خود سورهٔ کوثر حسین است در جبههٔ صبر و استقامت سربازِ دلاورِ حسین است باید که به عشقِ او فدا شد قربانیِ راهِ کربلا شد روضه 👇 ای سِرّ حیات یا رقیه کشتیِ نجات یا رقیه زهرای شهیدهٔ خرابه جانم به فدات یا رقیه ای دفترِ واژه های نیلی ای خورده به راهِ عشق سیلی جز رنج و غم و بلا ندیدی در شام حماسه آفریدی کعبِ نِی و تازیانه ها را در راهِ خدا به جان خریدی منظومهٔ جود ، نورِ دیده قرآنِ کبود ، ای شهیده شمشیر زنِ سپاه اسلام جنگاوَرِ بی پناه اسلام قلبِ همه سوخت از غم تو ای سوخته مویِ راه اسلام شمشیرِ تو اشک بود و ناله مظلومهٔ مجروحِ سه ساله تو غربتِ بی حساب دیدی تو سلسله و طناب دیدی هم سر به درونِ طشت زر هم چوبِ ستم و شراب دیدی چون ضربهٔ خیزران به سر خورد بر غیرتِ زِینَبیت ، بر خورد تا سر به خرابه آمد آن شب جانِ تو زِ غم رسید بر لب از غصه نَفَس به سینه ات ماند رفتی و ، امان از دل زینب دِق کردی و گشتی اِی خمیده مهمانِ امامِ سر بُریده 🔴فروردین ۱۳۹۹
مدح و مرثیۀ امام صادق علیه السلام من آن زیبا گل بُستان دینم امام مؤمنات و مؤمنینم سپهر سروری را ماه هستم ششم حجّت زِ آل ا... هستم به رخ آئینۀ ختمی مَآبَم به نور علم ، همچون آفتابم سَریر قدس ، فرش زیر پایم که من شاهنشه ارض و سمایم کتاب وحی را من ناطق هستم ولیِّ حق، امام صادق هستم همیشه نقش غربت بر دلم بود غم جدّم شراری در دلم بود همیشه گریه میکردم برایش به یاد غصّه های کربلایش به یاد اصغر او اکبراو به یاد ساقی آب آور او به یاد غنچه های چیدۀ او به یاد زینب غمدیدۀ او گلستان دلم شد پر ز لاله زِ اَبر اشکِ زهرایِ سه ساله ولیکن در خزان عُمر ، یاران ستم ها شد به من از سوی عُدوان چراغ جان من گردید کم نور ز آلامِ جفا و جور منصور دل از غیر از خدا بُگسسته بودم به محراب دعا بنشسته بودم که ناگه در درون بیت عصمت هجوم آورد خصمِ زشت سیرت به رضوان خون به قلب مصطفی کرد ز پای من چو سجّاده جدا کرد چو بُرْدَنْدَمْ زِ کاشانه ، شبانه گرفتم از شَهِ مردان نشانه زدند آتش به درب خانۀ من بشد ماتمسرا کاشانۀ من چو آتش شعله ور گردید از در مرا یاد آمد از غمهای مادر همان بانو که نوری منجلی بود ز عزّت فانی عشق علی بود ولی ای عاشقان زارِ دلریش بگویم بر شما از قاتل خویش مرا کِی زهرِ خصمِ بی حیا کشت به قرآنْ، ماتم زهرا مرا کشت 🔴 این شعر در سال ۸۳ سروده شده
مدح و مرثیه امام صادق علیه السلام ای بر دو عالم مقتدا یا صادق آل عبا نور دلِ خیرالنسا یا صادق آل عبا ذکره دلِ ما بی عدد ؛ ای نور الله الصَّمد بر شیعیان بنما مدد ؛ یا صادق آل عبا تو اولی تو آخِری ؛ تو باطنی تو ظاهری نور دو چشم باقری ؛ یا صادق آل عبا بر خیمه ی دین قائمی ؛ بر خلق فیضِ دائمی عشقِ امامِ کاظمی ؛ یا صادق آل عبا افلاک سینه چاک تو ؛ بر روی چشمم خاک تو قربان خاک پاک تو ؛ یا صادق آل عبا عالِم به علم سرمدی ؛ تو افضلی تو امجدی مِرآتِ حُسنِ احمدی ؛ یا صادق آل عبا بر قدسیان ذکر لبی ؛ ماه سپهر مکتبی تو آفتاب مذهبی ؛ یا صادق آل عبا ای بر تو از داور سلام ؛ در راه دین ای ذوالکِرام تو با قلم کردی قیام ؛ یا صادق آل عبا شاگرد تو فضل و شرف ؛ عشّاق تو از هر طرف گردند گِردَت صف به صف ؛ یا صادق آل عبا شیخُ الائمه ات لقب ، فخر عجم فخر عرب آئینه سیمای رب ، یا صادق آل عبا ای ملک هستی را امیر ؛ هستم به عشق تو اسیر دستم بگیر دستم بگیر ؛ یا صادق آل عبا بر علمِ حق مظهر تویی ؛ محور تویی لنگر تویی زینت به هر منبر تویی ؛ یا صادق آل عبا ای دانش تو بی بدیل ؛ اِدراک از درکَت علیل ای جلوه ی رب جلیل ؛ یا صادق آل عبا دانش به خاکت رو زده ؛ دم از مِی و مینو زده در مکتبت زانو زده ؛ یا صادق آل عبا اِی حاکمِ حکم قضا ؛ ای شمع بزم ارتضا پنجم سلیل مرتضی ؛ یا صادق آل عبا ای بر دو عالم آبرو ؛ ای بر گل دین رنگ و بو حیدر رُخِ زهرای خو ؛ یا صادق آل عبا بودی دمادم ای قمر ؛ با قلب سرشار از شَرَر تو منتظر بر مُنتَظَر ؛ یا صادق آل عبا درسجده ای مولای من ؛ ای ذکر من آوایِ من گفتی به او آقای من ؛ یا صادق آل عبا ای کعبه ی جود و کرم ؛ ای درگهت دارُالنّعم از چه نداری تو حرم ؛ یا صادق آل عبا ای آستان تو رفیع ؛ ای بر همه عالم شفیع ای ماهِ خفته در بقیع ؛ یا صادق آل عبا ای قبله ی ایمان من ؛ بین دیده گریان من شمع مزارت جان من ؛ یا صادق آل عبا دل بی قرارِ تو منم ؛ عبد دیار تو منم خاک مزار تو منم ؛ یا صادق آل عبا ای جود تو از حد بُرون ؛ داغ دلِ ما شد فُزون شد قاتلت منصورِ دون ؛ یا صادق آل عبا ای از لِسان حق حمید ؛ از ظلم منصورِ پلید گشتی به زهر کین ؛ شهید یا صادق آل عبا گیتی شد از آهت خِجِل ؛ داغت زده آتش به دل گشته عجین با آب و گِل ؛ یا صادق آل عبا نامت به لبها زمزمه ؛ سوزانده اي قلب همه صاحب عزایت فاطمه ؛ یا صادق آل عبا مرغ سحر بر تو گِریست ؛ خیر البشر بر تو گریست خون از بصر بر تو گریست ؛ یا صادق آل عبا بَس طعنه ها بشنیده ای ؛ آتش به خانه دیده ای در کوچه ها دویده ای ؛ یا صادق آل عبا آتش گرفته خانه ات ؛ سوزانده شد کاشانه ات از دشمن بیگانه ات ؛ یا صادق آل عبا سوزانده شد مَأوای تو ؛ تا عرش رفت آوای تو آوای یا زهرای ؛ تو یا صادق آل عبا ای بر خلایق تو ولی ؛ از آن جفای منجلی شد جلوه گر حالِ علی ؛ یا صادق آل عبا ای کشته زهر جفا ؛ در سوگت ای وجه خدا یثرب شده کرببلا ؛ یا صادق آل عبا با ناله و اشک دو عین ؛ ای شهریاره عالمین تو روضه خواندی بر حسین ؛ یا صادق آل عبا خواندی تو اِی دلسوخته ؛ ای دل به مِحنَت دوخته از خیمه ای افروخته ؛ یا صادق آل عبا آن خیمه عطر یار داشت ؛ عطر دل و دلدار داشت در خود یکی بیمار داشت ؛ یا صادق آل عبا بیمار نه؛ نِعمَ الْطَبیب؛ مولا حبیبِ ابنِ حبیب در بین خیمه بی مُجیب ؛ یا صادق آل عبا درخیمه درتاب وتب است ؛ ازسوز تب جان برلب است تنها امیدش زینب است ؛ یا صادق آل عبا هر چند او بیمار بود ؛ گرچه حَزین و زار بود بر عالمی سالار بود ؛ یا صادق آل عبا شد از جفای اهل کین ؛ زنجیر و غُلِّ آهنین بر دست زین العابدین ؛ یا صادق آل عبا ای عالمِ آلِ رسول ؛ حقِّ علی حقِّ بتول کُن این توسُّل را قبول ؛ یا صادق آل عبا 🔴 این شعر در سال ۸۵ سروده شده
🏴 .. .. یـارِ پیغمبـر زِ دنیا می رود امشب ساقیِ کوثر زِ دنیا می رود امشب جنّ و انسان و مَلَک غمگین از این غم چون حضرتِ حیدر زِ دنیا می رود امشب .. .. ✍ شاعر : ..