#زمزمه_حضرت_رقیه
#محرم۹۹
دوتامون لبامون پر از خونه
موهام مثله موهات پریشونه
حالا مثل تو من یه دندونه/ شکسته دارم
دوتامون موهامون پر از دوده
قرارِ جدایی مگه بوده؟
یتیمی برا من هنوز زوده /سنی ندارم
حق داری نشناسیم، موهام سفید شده
این روزا لرزش، دستام شدید شده
از بین دخترا، من خسته تر شدم
زودتر بیا بریم، که درد سر شدم
###
نمی پرسم انگشترت چی شد؟
نپرسی ازم معجرت چی شد؟
ببین قسمت دخترت چی شد؟/ توی خرابه
توو شام صد دفه کربلا دیدم
بلا دیدی بابا بلا دیدم
سرت رو تو تشت طلا دیدم/ حالم خرابه
امشب بیا خودم، مادر بشم برات
خاکا رو پاک کنم، از صورت و لبات
حالا که اومدی، بیشتر پیشم بمون
لبهاتو می بوسم، قرآن برام بخون
###
سر روی نیزه بابام میشی؟
همون مهربون که میخوام میشی؟
تو همبازی این روزام میشی؟/ می بینی تنهام
خیال کن نریخته موهای من
ببین سالمه ابروهای من
دیگه خسته نیست زانوهای من/بشین روو پاهام
من فرض می کنم، آغوش داری و
من رو توو آغوش، گرمت میذاری و
تو فرض کن منم، گوشواره دارم و
اصلا نگاه نکن، این گوش پارمو