#زمزمه_حضرت_قاسم
#محرم۹۹
اومد یادگاریّه مجتبی
اومد نجمه دنبالش از قفا
میگه قاسمِ من برو، خدا
پشت و پناهت
زره واسه ی تو نمیشه جور
شده دشمن از دیدنت جسور
الهی که چشم بد از تو دور
فدای آهت
جونم فدات بشه/سرباز من شدی
با این قدم زدن / مثل حسن شدی
وقتی عمو تو رو / میگیره توو بغل
لب وا کن و بگو /احلی من العسل
#####
یه لشگر پر از داد و هلهله س
یه لشگر پر از شور و ولوله س
یه لشگر پر از شمر و حرمله س
دلشوره دارم
شده بغض جنگ جمل شدید
حسن دیده دشمن تو رو که دید
واست نقشه ی تازه ای کشید
ای تکسوارم
با تیر و نیزه شون /شد قامتت نشون
از پیکرت عسل / می ریزه جای خون
اسبا یکی یکی / رد میشن از تنت
ضرب المثل شدی /با قد کشیدنت
####
عجب روضه ای شد تو کربلا
به یاد غم و رنج کوچه ها
بازم تازه شد داغ مجتبی
عزا به پا شد
یه دشت و یه قاسم یه دشمن و
با اسبا تنش رو فشردن و
توو خیمه زَنا غرق شیون و
غوغا به پا شد
اسم علی رو برد / فرق سرش شکست
خون لخته ها چه زود/راه گلوش و بست
پهلوی زخمی و / بازوی پر ورم
زینب رسید و گفت / ای وای مادرم