سرِ منو نشون نده
⬛️واحد/حاج محمدرضا بذری
⬛️ #شب_سوم_محرم_97
⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها بابل
سرِ منو نشون نده
سرِ خودت چی اومده
خوشی به ما نیومده
به صورتت کی چنگ زده؟
به پیشونیت کی سنگ زده؟
خوشی به ما نیومده۲
سر بُریدهتم رسید، ای وای بابا
رگ گلوتو کی برید، ای وای بابا
اونی که تا اینجا سرت رو آورده
کاش به موهات دست میکشید، ای وای بابا
دست کیا سپردنت ، تنور خولی بردنت
شکر خدا که آخرش ، پیش خودم آوردنت
«بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کن
—------------------------------
حالوروزم خیلی بَده
درد دل من بیحده
خوشی به ما نیومده۲
اشک چشام در اومده
حوصلهمم سر اومده
خوشی به ما نیومده۲
میای باهم بازی کنیم، بابا جونم
روی همو نازی کنیم، بابا جونم
نمیتونه دل بکَنه عمه از من
باید اونو راضی کنیم، بابا جونم
ای شمع من، چراغ من ؛ مرهم درد و داغ من
بیا بریم تا اینکه زجر - نیومده سراغ من
«بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم»
—------------------------------
کی به گلوت خنجر زده
به سر و روت خنجر زده
خوشی به ما نیومده۲
هر کی منو زد بد زده
پهلومو با لگد زده
خوشی به ما نیومده۲
هنوز داره از دهنم خون میریزه
از صورتم رو دامنم خون میریزه
شبیه مادرت شدم با این زخما
از گوشهی پیراهنم خون میریزه
گفتم سرم شکست زدن، با مشت و پشت دست زدن
زیر چشام سیاه شده، اینو مردای مست زدن
«بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم»
شاعر : #محمد_اسداللهی
—------------------------------
شاعر: #محمد_اسداللهی
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
شبیه قبل نشستی برابرم مثلا
⬛️روضه / حاج محمدرضا بذری
⬛️ #شب_سوم_محرم_97
⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها بابل
خوش آمدی گله ای نیست بهترم مثلا
شبیه قبل نشستی برابرم مثلا
خیال میکنم اصلا مدینه ای هنوز
بهشت چادر زهراست بسترم مثلا
دوباره مثل گذشته کشیده ای بابا
خودت به دست خودت شانه بر سرم مثلا
نسوخته است نه امشب به پات میریزم
خیال کن که همان ناز دخترم مثلا
بگو فدای سرت گوشواره ات گم شد
بگو دوباره برای تو می خرم مثلا
اگر شکسته و زخم خورده ام چیزی نیست
خمیده قدم هم سن مادرم مثلا
خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر
خیال کن که سر دوش اکبرم مثلا
کبود نیست کمی خاکی است صورت من
نرفته دست کسی سوی معجرم مثلا
شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم
نخورده ضربه محکم به پیکرم مثلا
تو فکر کن مثلا عمه را کتک نزدند
مراقب است عموی دلاورم مثلا
خیال میکنم انگشتر تو پیش عموست
تو هم خیال کن آنجاست زیورم مثلا
شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم
نخورده ضربه محکم به پیکرم مثلا
بابا به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند
ولی رسید به دادم برادرم مثلا
به روی نیزه کنار تو دید یک سر را
رباب گفت که خوابیده اصغرم مثلا
شاعر : #مجید_تال
—------------------------------
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم