eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
31 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
ای یاورم ای یاورم شکسته شدی نیست باورم باید برای پای تو مرهم بیاورم با اینکه سوختم دو سه جا بین خیمه ها داغی شبیه زخم تو آتش نزد مرا دیگر رعایت دل ما را نکن بس است تو درد داری ، از حرکاتت مشخص است زارِ سه ساله از چه غمی زار میزنی؟ زودست اینکه دست به دیوار میزنی هرچند با تمام توان راه میروی داری شبیه پیرِزنان راه میروی خاکستر است روی سرت یا که موی توست؟ مویت سفید گشت و کبودی به روی توست تو آه میکشی جگرم پاره میشود تسبیح عمر پر خطرم پاره میشود تو آه میکشی دل من تیر میکشد اشکت به روی خاک علمگیر میکشد خاک خرابه سرد تر از قلب دشمن است سردی این «خورابه» تورا مثل من شکست شب سرد و خاک سرد و تن زخمی تو سرد سرما امان نداده بخوابی و یا که درد!؟ تقصیر زجر شد که سرت درد میکند بال و پرت ، سرت ، کمرت درد میکند تقصیر زجر شد که صدایت گرفته است زخم است دست تو ، چه به پایت گرفته است؟ بابا می آید از سفر امشب به هوش باش خیلی مواظب رگ زیر گلوش باش رگ های او بریده بریده بریده است این سر هزار مرتبه سرنیزه دیده است بابا می اید ای نفس عمه! صبر کن فکری به حال رویت و این لکه ابر کن گفته امانتی تو ، خجالت نده مرا چیزی به او نگو ز غم گوشواره ها حرفی به او ز حمله‌ی اشرار هم نگو از گریه هایمان سر بازار هم نگو اما بگو که معجر عمه تکان نخورد آری بگو که ابرو از شام و کوفه برد  عماد بهرامی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بابا کجایی بابا کجایی گل تو شوق بیابان ندارد گلبرگ کوچک توان خار مغیلان ندارد با خیمه می سوزد این دل از طعنه های اراذل تا تو کنارم نیایی این درد درمان ندارد دیده النگوی من را هی می کشد موی من را بابا چرا مرد شامی بی رحم ایمان ندارد هر مجلس و محفلی تا آوردم اسم علی را سیلی جانانه خوردم اینجا مسلمان ندارد از چه برایت بگویم؟ مرگم شده آرزویم تو روی نی... من خرابه... این هرگز امکان ندارد یک تکه نان هم نخوردم بی تو چگونه نمردم گیرم که نانی بیاید طفل تو دندان ندارد امشب که در التهابم شاید بیایی به خوابم ای سر نیا این خرابه سودای مهمان ندارد اینجا فقط گرد و خاک است از تشنگی دل هلاک است نفرین بر این آسمان و ابری که باران ندارد از کینه آباد هستند با گریه ام شاد هستند اینجا کسی از غم ما سر در گریبان ندارد شامم شده گریه و غم از بی کسی غصه خوردم جز روشنی نگاهت این شام پایان ندارد  مهدی کبیری ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
شبیه مادر این صحنه‌ها را پیش از این یکبار دیدم من هر چه می‌بینم به خواب انگار دیدم شکر خدا اکنون درون تشت هستی بر روی نی بودی تو را هر بار دیدم بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش من مثل زهرا مادرت آزار دیدم یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم احساس کردم صورتم آتش گرفته است خود را میان یک در ودیوار دیدم مجموع درد خارها بر من اثر کرد من زیر پایم زخم یک مسمار دیدم سوغات مکه توی گوشم بود بردند کوفه همان را داخل بازار دیدم کاظم بهمنی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
یا بنت الحسین(ع) می زنی؟..قدری تامّل کن ببین افتاده ام؟ زجر...بدجوری در این صحرا کمین افتاده ام ضربه ای با پا زدی و سینه ام تنگ آمده.. یک نظر کن بی حیا ..آخر زمین افتاده ام صبر کن تا که نَفَس تازه کنم ..بعداً بزن زیرِ پاهایت ببین مثلِ نگین افتاده ام دست بر معجر نزن بدجور نفرین می کنم رحم کن نامرد!من که دل غمین افتاده ام خواب بودم از روی ناقه نمی دانم چه شد؟ گوئیا بر خاک از عرشِ برین افتاده ام مثلِ بابایم شدم آن لحظه ای که زخم داشت چون پدر انگار من از صدرِ زین افتاده ام آمده مادر بزرگم فاطمه ...بر دیدنم غصّه ها را برده است و دلنشین افتاده ام لعنتِ هفت آسمان بر تو پلیدِ بی حیا... می زنی؟..قدری تامّل کن ببین افتاده ام؟  محسن راحت حق ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam