eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
39 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ پروانه ی توام ای شمع محفلم یک امشبی بیا بنشین مقابلم تسکین خواهرت قرآن بخوان حسین ای جان من مرو پیشم بمان حسین ای حسینم ای حسینم ای ضیائ هر دو عینم ای آسمان من غرق ستاره ام امشب فقط تو را گرم نظاره ام فردا به اشک و آه باید کنم نگاه تو دست و پا زنی در بین قتلگاه ای حسینم...... امشب کنار من عباس و اکبر است رخسار تو حسین خورشید انور است فردا کنار من شمرو سنان بود آتش به جانم از نامحرمان بود ای حسینم.....
جان به قربانت مونده روی صحرا ، تن عریانت جلو چشمم کردن ، تیربارانت رفتی و زینب شد ، مو پریشانت جان به قربانت بازه روی نیزه ، چشم گریانت شده بود سرنیزه ، رحل قرآنت روی نی قرآن خوند ، لب عطشانت أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ تموم زندگیم بروی نیزه هاست ام حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ رقیه ی یتیم به زیر و دست و پاست خواهری سخته بری و زینب رو نبری سخته بشه روزم با شمر سپری سخته بی کسی تو شهر پدری سخته من پر از دردم مگه من واست بد خواهری کردم تو نخواه از من که بی تو برگردم میبینی بین یک عده نامردم أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ تموم زندگیم مونده روی حصیر أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ میون بی کسیم سراغمو بگیر بی تو آوارم خنده های خولی میده آزارم سر پیری بردن توی بازارم دس به دس می‌چرخه معجر پارم‌ میده دشنامم سه روزه پشت دروازه ی شامم یه زن تنها تو ملأ عامم تو بخون قرآن و بکن آرامم أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ انگش‌ نما شدیم میون ازدحام أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ میبینی اومدیم تو مجلس حرام
بین خطبه کشتنت با چند ضربه کشتنت روایت از معصوم که با پنج حربه کشتنت با نیزه با شمشیر ، با سنگ و با چوبُ با دشنه کشتن آقای منو تشنه چشمای دخترش میبینه دستای خواهرش میلرزه یه پیرهن کهنه و پاره آخه مگه چقد می ارزه میخوام بیام پیش حسینم اگر که قاتلش بذاره لباسشو بذار بمونه این پیرمرد آبرو داره حسین حسین حسین میون اون شلوغیا یه ناله میرسه به گوش یه مادری میگه نذار چکمتو دیگه رو گلوش تنهای ، تنهای ، تنها تو مخمصه ی گودالی زخم رو زخمت میزدن یارالی کسی که رو‌ تنش نشستی برای من خیلی عزیزه رو زخمای تن حسینم یکی داره نمک میریزه سنان بی حیا رسیده نیزه بالاسرت گرفته انقده داد زده تو گودال صدای مادرت گرفته حسین حسین حسین