#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
همسری سر به راه را کشتند
بانویی بی پناه را کشتند
کینه جویان تیره دل آخر
روشنی پگاه را کشتند
"جبت" و "طاغوت" عصمت اللهِ
بری از اشتباه را کشتند
دست شان که به مسندش نرسید
صاحب جایگاه را کشتند
در نبود مدافعان حرم
والی بارگاه را کشتند
غیرِ خوبی از او ندید کسی
خانمی خیرخواه را کشتند
کوچه های مدینه آرام است
بانی اشک و آه را کشتند
یک تنه لشگر علی شده بود
یک به یک آن سپاه را کشتند
همه پشت و پناه مولا بود
حضرت تکیه گاه را کشتند
جلوی شوهرش چهل نامرد
مادری پا به ماه را کشتند
#علیرضا خاکساری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#ولادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
خبر رسیده که امشب ز راه دور می آیی
میان حُلّه ی عرشی غرق نور می آیی
خبر رسیده همه محو روشنای تو هستند
شبیه آینه هایی چنان بلور می آیی
ابهت است که در چشم های تو شده نازل
چه با شکوه ولی خالی از غرور می آیی
پدر تو را ز خدایش میان سجده گرفته
سلام روی لبت غرق در سرور می آیی
رجب مرّجب اگر شد به یمن مقدم تان بود
شبیه نهر پر از باده ی طهور می آیی
نسب نسب همه عالی مقام ها متعالی
به دامن علوی ها حسین پور ! می آیی
مفاعلن فعلاتن محمد بن علی شد
مگر تو هم به میان دل بحور می آیی؟
**
به اختیار خودت انتخاب را به تو دادند
تمام ادعیه ی مستجاب را به تو دادند
سخاوت و نفس و سادگی مادر آب و
شجاعت و جگر بوتراب را به تو دادند
طبیعی است در عالم مَثل نداشته باشی
چرا که پرتو شش آفتاب را به تو دادند
پدر بزرگ کریم و کریمه مادر پاکت
کریمی و کرم بی حساب را به تو دادند
رسیدی از پس پرده مگر که فقه بگویی
به امر خالق یکتا کتاب را به تو دادند
برای اینکه بگردم همیشه در پی ات آقا
سوال را به من اما جواب را به تو دادند
میان این همه واژه به من "رعیت ساده"
و لفظ جالب "عالیجناب" را به تو دادند
دلیل حال خوش من فقط تویی تو چرا که
همیشه مرهم حال خراب را به تو دادند
به اتفاق پدر ،عمه های کرببلایی
در انتها عَلَم انقلاب را به تو دادند
به این نتیجه رسیدم گریز روضه همین جاست
یکی دو مرتبه طفل رباب را به تو دادند
بگو که لحظه ی مرثیه خوانی همگانی
همیشه روضه ی قحطی آب را به تو دادند
#علیرضا _خاکساری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
دوباره هیزم و آتش دوباره فاجعه ای
دوباره ضربه ی سنگین دست واقعه ای
چقدر مردم پست مدینه نامردند
دوباره هر دو سر کوچه را قرق کردند
ببین که آخر عمری چه بر سرت آمد
صدای ناله ی جان سوز مادرت آمد
مگر نه اینکه شما را دوان دوان بردند؟؟
دوان دوان نه که حتی کشان کشان بردند
مگر نه اینکه زدند ریسمان به بازویت ؟
مگر نه اینکه زدند با لگد به پهلویت؟
مگر نه اینکه شما بین کوچه افتادی ؟
به یاد مادر پهلو شکسته جان دادی ؟
بناست کوچه و بازار بی عبا بروی
بناست دیدن یک قوم بی حیا بروی
بناست تا که مدینه ادا کند دین ات !
بناست پای برهنه..کجاست نعلین ات ؟
بناست تا که نشیند به مرکبی لجنی
ولی تو پای پیاده نفس نفس بزنی
چقدر همسفر بد دهان عذابت داد
چقدر تهمت و زخم زبان عذابت داد
چه خوب شد پسِ دَر همسرت نیامده بود
میان کوچه پی ات دخترت نیامده بود
چه خوب شد در خانه نداشت مسماری
نبود لکه ی خونی به روی دیواری
#علیرضا _خاکساری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam