#مدح_و_مرثیه_حضرت_رقیه_بنت_الحسین_سلام_الله_علیهما
من دختر سلطان عشق و دینم
در فاطمیون فاطمه ترینم
یعنی به عمه زینبم قرینم
اینجا رقیه نام پر طنینم
در آسمان زهرای نازنینم
من نازنین زهرای کربلایم
خود زینت مجموع عمه هایم
همتا ندارم من در این میانه
هستم چو زهرا مادرم یگانه
تاج سر بابا به هر زمانه
دارم ز نور فاطمه نشانه
صوت حزین و ناله ای شبانه
تا سوز آهم سر رود ز سینه
شام بلا را میکنم مدینه
آنگونه که زهرا به آه شب سوز
با ناله های قلب آتش افروز
زد شعله بر اهل مدینه آنروز
آنگونه که با طعنه های جانسوز
گفتند یا شب گریه کن و یا روز
یک ناله ام یک شهر را بهم ریخت
از بیخ و بن سرمایه ی ستم ریخت
شهری که عمری سب مرتضا کرد
با انقلابم آتشی بپا کرد
هر ماذنه با ناله ام نوا کرد
بر اشهد اَنَّ علی وفا کرد
تا صبح محشر صوت من صدا کرد
طوری که بعد از کربلا و کوفه
دینِ خدا زد از غمم شکوفه
در آسمان دین ستاره برگشت
با گریه هایم راه چاره برگشت
عمامه ی رفته دوباره برگشت
حتی دو سه تا گوشواره برگشت
نزد ربابه گاهواره برگشت
این است تاثیر رقیه، آری
اینگونه احیا شد یتیم داری
گر چه چهل منزل شدیم تحقیر
گرچه شدم چون عمه ام به زنجیر
گر چه کتک خوردم بدون تقصیر
هر چند کودک بودم و شدم پیر
اما لباس پاره کرد تاثیر
بر گریه ام خندید دشمن اما
آخر شدم من آبروی بابا
کوهی ز غم بر شانه ام کشیدم
خار مغيلان دیدم و دویدم
زخم کف پا را به جان خریدم
افتادم از ناقه ولی رسیدم
چیزی نشد، تنها ز غم خمیدم
گر چه تنم از ترس زجر لرزید
اما به دیدار طبق می ارزید
گرچه برایم پهلویی نمانده
عیبی ندارد گیسویی نمانده
دستم شکست و بازویی نمانده
آری میارزد ابرویی نمانده
گرچه به چشمم سوسویی نمانده
تازه شدم منهم شبیه زهرا
تا مفتخر باشم به پیش بابا
آنکه مرا با نام زشت خوانده
از بس مرا دنبال خود کشانده
دیگر مرا تاب و تبی نمانده
گرچه مرا بر کاروان رسانده
زیر گلویم جای پنجه مانده
باید روم دیگر از این خرابه
زحمت شدم دیگر برای عمه
#حاج_محمود_ژولیده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam