#مقتل_حضرت_رقیه
#مقتل
حضرت رقیه سلام الله علیها
#شعر
#لطمه_زنی
یهودیا خیلی بدن
عمه مونو خیلی زدن
عموم اباالفضل ع که نبود
معجرمو میکشیدن
تو کوچه یهودیا
بودم به زیر دستو پا
حرمله بم میخندیدو
رحمی نکرد به گریه هام
راستی خبر داری بابا
گوشام بی گوشواره شده
یه نگاهی بهم بکن
دخترت آواره شده
چقد زدن با چوب بابا
به لبای خشکو سرت
بابا ندیدی که چقدر
شراب میریختن رو سرت
بازارو که یادم میاد
میخوام بمیرم به خدا
آخ مارو بردن بابا جون
بازار برده فروشا
کربلایی رضا نبی نی