بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_عباس_ع
#ولادت_قمر_بنی_هاشم
#یا_اباالفضل_علیه_السلام
دوچشمت چشمه ی آب حیات است
دو دستت سفره دار کائنات است
اگرچه آسمان این قدر بالاست
ولی باید بگویم خاک پات است
به درگاهت زدم دست توسل
چرا که درگهت بابُ النجات است
نفوذ دیده ات تا عمق جان ها
و نور رویت از انوار ذات است
تو تشنه بودی و آبی نخوردی
عطشناک لبت آب فرات است
دوباره از وفایت یاد کردم
دلم را با تو من آباد کردم
تو شیر بیشه ای تو بچه شیری
تو در جنگاوری ات بی نظیری
امیروشاه این عالم حسین است
تو هم بر او برادر هم وزیری
تو کوه سرفراز و استواری
ولی در پیش زینب سر به زیری
تو سر تا پا علیِ مرتضایی
تو دوم نسخه ی شاه غدیری
چه میگردد که ای بی دست امشب
دو دست خالی ما را بگیری
اسیر بند تو هستم اباالفضل
ارادتمند تو هستم اباالفضل
ز هر زیبا رخی زیبایی آقا
منم مجنون و تو لیلایی آقا
تو ای ماه بنی هاشم همیشه
در اوج آسمان پیدایی آقا
فنون رزم تو همتا ندارد
شبیه مرتضی یکتایی آقا
دو دست تو ضریح حاجت ماست
گدایی مرا معنایی آقا
اگر چه مشک تو آبی ندارد
بدون مشک هم سقایی آقا
قسم خوردم که پای تو بمانم
همیشه هر کجا از تو بخوانم
تو ساقی و خمار باده ات من
تو اوجی و زمین افتاده ات من
میان هر رکوع و هر سجودت
دعاگوی نخ سجاده ات من
نشستم بر دو راهی نگاهت
شدم گوشه نشین جاده ات من
تو جای خود-همه هستی من-تو
غلام ِهر غلام ِساده ات من
مریدت هستم ای سرتابه پاعشق
دلم را بردی و دلداده ات من
همینکه طعم مستی را چشیدم
به زیر پرچم تو قد کشیدم
تو در کرب وبلا طوفان نمودی
تو اول شعر غیرت را سرودی
تو قبل ماجرای کربلا هم
نشان دادی که خیلی با وجودی
چه میگویم؟ چرا اصلا نوشتم؟
تو بالاتر ز هر حدّ و حدودی
دخیل سبز مادرها رها بود
اگر که باب حاجت ها نبودی
چه میبینم چرا بر خاک هستی؟
گمانم پای زهرا در سجودی
اگر چه تیرها بر پیکر توست
ولی خوش باش زهرا مادر توست
محمدحسن بیات لو
#کانال_اشعار_محمد_حسن_بیات_لو
✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇
https://eitaa.com/babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_عباس_ع
#یا_اباالفضل_علیه_السلام
#ولادت_قمر_بنی_هاشم
ظرف خالی دوباره پر شده است
آسمان از ستاره پر شده است
هر دو چشمِ ستاره ِبارانم
ازشعف؛ از نظاره پر شده است
همه ی شهر گوششان امشب
از اذان مناره پر شده است
برگ برگ تمام دفترم از
غزل و چارپاره پر شده است
يادت افتاده ام كه اين گونه
شعرم از استعاره پر شده است
نوبت شعر خواني من شد
سالن جشنواره پر شده است
من به نامت شروع خواهم كرد
به مقامت خضوع خواهم كرد
به گدایی همين كه چيره شديم
به شب آسمان كه خيره شديم
ناگهان نوری از خدا آمد
ساكن گوشه ی جزيره شديم
همه از دوری قمر بوده
اگر اينگونه تار و تيره شديم
لطف زهرا به ما رسيده كه ما
نوكر ساقی عشيره شديم
نذر بی دستی اباالفضلش
بسته ی دست دستگيره شديم
نفسی يا اگر حياتی هست
از دم توست التفاتی هست
آسمان زير دست دستانت
ماه و خورشيد هردو مهمانت
نه فقط شيعه،ارمنی هم شد
شامل سفره های احسانت
هركسی ميخورد گره كارش
به تو رو ميزند - به قربانت
چقدر كشته مرده داری تو
آذری ها چه قدر ميخوانت
وقت رزمت پر از حماسه و شور
به به از اين خروش و طوفانت
گيسويت را به روی شانه بريز
كه شوم باز هم پريشانت
در امان نيست دشمنت هرگز
از رجزهایِ تيغِ بُرّانت
عجبی نيست از دلاوری ات
همه ی دشت گشته حيرانت
به مصاف تو هر كه می آيد
می زند جا ز ترسِ پيكانت
پدر مشك ،صاحب دريا
السلام عليك يا سقا
حس خوب پريدن پرها
آسمان همه كبوتر ها
اوج فهميدن من و مایی
ای تو بالاتر از فراتر ها
ای قيامت نمایی از قدّت
باعث رويش صنوبرها
حاجت پشت هر در بسته
ای كليد تمامی درها
گره كور مادرم با توست
ای مجيب تمام مضطرها
بانی سفره های نان و پنير
آش نذری دست مادرها
از تبار دلاوران عرب
از نژاد امير خيبر ها
پسر ذوالفقار صفين و
پدر رزم مالكْ اشترها
تيغ تو تا نيامده بخشيد
خاتمه بر تمامی شرها
معنی لا فتايی يا عباس
دومين مرتضایی يا عباس
جذبه ی دلبری تو غوغاست
فن عاشق کشی تو زیباست
نفسی هم قدم شدن با تو
آرزوی اهالی بالاست
رسم مردانگی تو مَثَل است
ادبت هم زبانزد دنیاست
مشک خالی تو جواب همه است
لب ِ خشک تو حسرت ِ دریاست
زهره ها را درید نعره ی تو
رعد و برق نگات... واویلاست
اذن میدان نداشتی ورنه
هنر تو حماسه در هیجاست
آه از آن زمان تلخی که
دید ارباب دور تو بلواست
بین یک مشت کوفی بی رحم
سر سردار لشکرش دعواست
خوش بحالت که لحظه ی آخر
سر تو روی دامن زهراست
آنکه میخواستی سرت آمد
فاطمه جای مادرت آمد
محمدحسن بیات لو
#کانال_اشعار_محمدحسن_بیات_لو
✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇
https://eitaa.com/babollharam