eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود میلاد حضرت زهرا سلام اللّه علیها سبک ماه اومد از راه...... نوکرم اَمّا می‌گیرم سرَمو بالا آخه شده بِحمدِاللّه فاطمه مادرم می‌بَره بالا تویِ دنیا و تو عقبی پرچمِ نوکرُو وَاللّه فاطمه مادرم اَثراتِ..... مادری‌شو می‌کنم حس تویِ روز و روزگارم با دعایِ.... خِیرِ مادر  صورتمو باز رویِ ضریح می‌ذارم شبِ نوره شبِ میلاد زهرا عیدی‌مو می‌گیرم از دستایِ مولا می‌رم از مدینه کربلا ایشااللّه مادرِ کرب‌و‌بلا روزت مبارک/۳/ یاعلی شورِ.....   شب و روزِ نوکراته از اَثراتِ دعاته همین نفَس زدن سراسر نوره  تنها مسیرِ نجاته راه بندگی صراطِ...   تو و اَباَالحسن کُفوِ مولا یارِ حیدر تا پایِ جون می‌مونی کنارِ حیدر سرنوشتِ.... منِ نوکر روشنه با علی و دعایِ مادر شب شبِ تولّدِ مادرمونه کی دلش می‌خواد یه شب حرم بمونه شرطِش اینه از امام حسن بخونه مادرِ شاه کرم روزت مبارک/۳/
4_5830370065110797230.mp3
10M
‍ ‍ 🎙 سبک سرود تک 🎙 🌺 ولادت حضرت فاطمة الزهرا(س) 🌺 بند🌹 شاخه گل یاس علی گوهر و الماس علی ای همه احساس علی مادرم فاطمه علّت خَلقِ دو سرا بانوی با شرم و حیا عشق تموم شهدا مادرم فاطمه اسمت شده حک زیبا روی قلب ما میخونم از تو همه دَم ساختم مث هر نوکر توو دلم مادر برای تو صحن و حرم 📿 میمونم به پاتون ... تا محشر گداتون جوونیم فدای ... یک گوشه نگاتون 📿 بند🌹🌹 توو شب میلاده شما غرق سروره همه جا کِلْ میکِشن فرشته ها مادرم فاطمه از توی دستای خدا میباره روی سر ما بارون رحمت و عطا مادرم فاطمه عیدی میده پیغمبر خدیجه مادر شده به یُمنِ قَدَمات شاده دل پُر دردم میخونم هر دَم به تو سلام و صلوات 📿 میمونم به پاتون ... تا محشر گداتون جوونیم فدای ... یک گوشه نگاتون 📿 بند🌹🌹🌹 تو همه ی عشق منی مثل عقیق یمنی محترم و مُمْتَحَنی مادرم فاطمه از همه عالم سری و بضعه ی پیغمبری و نبض دل حیدری و مادرم فاطمه لطفت نداره پایان ای گل ریحان فدای تو جون و تنم هر بار غرق در احساس من یه جوره خاص اسمتو فریاد میزنم 📿 میمونم به پاتون ... تا محشر گداتون جوونیم فدای ... یک گوشه نگاتون 📿 «التماس دعای خیر» 🖋🎼شاعرین: نفس کربلایی رضا غیاثی 💠 اللهم عجل لولیک الفرج 💠
ای گرامی دخت سالار امم لوح محفوظ خدای ذوالنّعم از تو جسته سکّۀ عصمت رواج عصمتت بگرفته از عفّت خراج . با وجود چون تو زن در احترام دیگر از مردان نباید برد نام . کوه مس را می کند کان طلا خاکپای فضّه ات چون کیمیا . آبروی مریم از خاک درت ساره چون هاجر به خدمت در برت . گر تویی زن ای سر افراز یمن کاش مردان جهان بودند زن . کرده حق نام گرامت فاطمه ملک هستی را وجودت قائمه . ذات تو اسباب ایجاد وجود خاطرات آئینۀ غیب و شهود . سرّ مکنون خدای اکبری جفت حیدر دختر پیغمبری . قلب تو ای قلزم مجد و شرف شد برای یازده کوکب صدف . قامتت ای سرو بستان صفا پای تا سر نخل توحید خدا . آنچه قدرت داشت ذات کردگار جمله را برده است در ذاتت به کار . بیش از اینم نی به وصفت دسترس گر بُوَد در خانه کس یک حرف بس . روز محشر «صامتت» را یار باش جرم او را در جزا ستّار باش
ای همه عصمت و تقوا زقــــــــدم تا به سرت سرمه ی چشم ملائک همه از خــاک درت زن به شــایستگی ات دیــــده ی تاریخ ندید ای که وصف تو به قرآن شده از دادگــرت اولین شخص جهــانِ بشــــــــــــریت، احمد بارهـــا گفت: به قـــــربان تـو جـــان پــــــدرت غیر زینب که به دامــــــان تو تحصیلش بود دیده ی چــــرخ ندیده است نظیــــر دگــــرت چه خلوصی،چه خضوعی،چه خشوعی‌ست تو را که خـــــدا فخــــــــر نماید به نماز سحــرت؟ مجلسی را کــه تــو وارد شـــــوی از امر خدا انبیــــا برســـــر پا پیش تو حتی پــــــــــدرت دختــــــــــران درهمه جادست پدر می‌بوسند توکه هستی که زندبوسه به دستت پدرت؟ تو که هستی که به فرمان خداوند مجید قد به تعظیم برافراشته خیرالبشرت بیشتر شیفته‌ی روی منیرت می‌شد هرچه می‌دید نبی بیشتر از پیشترت بخداوند دو عالم، به دو عالم نبوَد چون تو و امّ و اَب و شوهر و دخت و پسرت رخت بندد به دیارِ عَدَم از شرم، عذاب گر به محشر فتد ای مظهر رحمت گذرت در مقامی که تو فرمان دهی و نهی کنی دو غلامند به تعظیم قضا و قدرت با تحیر بسوی ختم رسل برگردید تا علی یافت ز سرّ دو جهان باخبرت صفحه صفحه چو بقرآن نظرم می‌افتد آیه آیه است بتوصیف کتاب دگرت زیر این چرخ کهنسال، تو در شام زفاف جامۀ نو پی انفاق در آری ز برت شعله‌ها لاله شود در نظر دوزخیان فتد ای چشم خدا تا سوی دوزخ نظرت به کتاب و به رسول و به علی داد بقا عمر کوتاه تو و زندگی مختصرت تو که مرآت خدایی به چه جرم و گنهی نیلگون گشته ز سیلی رخ همچون قمرت تو که سر تا به قــــــدم احمد مرسـل بودی از چه خم گشت درایام جوانی کمـــــرت؟ بسته شد دست علی، تا تو ز پــــا افتـــــادی آه از بی کسیِ همســـر خونین جگــــرت به نگاه علّی و ناله‌ی زینب سوگند پسرت دید در آن کوچه چه آمد بسرت خانه‌ات نِی، که همه هستی عالم می‌سوخت گر نمی‌ریخت بر آن شعله، سرشک بصرت همه اوصاف تو نادیـده گــرفتم اما فخرت این بس که بود همچوحسینی پسـرت...
گرچه در سِرِّ هوالهو همه‌ی ها زهراست گرچه در جانِ حرا چله‌ی اِحیا زهراست گرچه در عینِ علی معنی اَعلی زهراست  گرچه در معنیِ لولاک معما زهراست بنویسید فقط حضرتِ زهرا زهراست آنکه در ذائقه‌ی عشق تصرف کرده‌است آنکه پیش از قدم خویش تشرف کرده‌است آنکه در قامت یک نور توقف کرده‌است شب معراج خودش سیب تعارف کرده‌است تا بدانند چرا اُمِ‌ابیها زهراست از خدا جلوه‌ی او گرمِ دل‌آرایی بود موقع آمدنش عشق تماشایی بود عرش تا فرش فقط غرقِ شکوفایی بود آنکه در گوش خدیجه خودِ لالایی بود قبل میلادِ خدیجه به تماشا زهراست دید حق نور فقط نور جهان می‌خواهد قلبِ بی جانِ زمین یک ضربان می‌خواهد دید حق ظلمت مکه فوران می‌خواهد جمع احمد و علی ، فاطمه‌جان می‌خواهد گفت ای جهل و خرافات مهیا زهراست دختری آمده تا زن به کمالش برسد تاکه زمزم به تماشای زُلالش برسد تا پیمبر به جوابش به جلالش برسد صلواتی که خدا داده به آلَش برسد تا ببینند همه کار فقط با زهراست  آمده تا بنشیند به شبستان علی آمده تا برود باز به قربان علی تا که نُه‌سال شود بی سرو سامان علی تا بسازد فقط او با نمک و نان علی تا بمیرند حسودانِ علی تا زهراست شیر وقتی که به سر ، تیغِ دوسر می‌چرخاند مثل گرداب سر و دست و سپر می‌چرخاند گِرد خود دست خدا کوه و کمر می‌چرخاند درِ خیبر به رویِ دست اگر می‌چرخاند همه دیدند رجزهای علی یازهراست آب را مهریه‌اش ساخت که باران بشود دو سه خرما به کسی داد که سلمان بشود چادرش داد که یک قوم مسلمان بشود او رضا داد به ما ، کشورم ایران بشود مادر اینهمه آلاله‌ی زیبا زهراست مادری کرد و به ما لطف ، فراوان کرده با حسینش همه را مستِ حسن جان کرده کربلا را جگرِ مردم ایران کرده خاکِ ما را حرمِ شاه‌خراسان کرده به شهیدان حرم زمزمه‌ی ما زهراست گفته بودیم به این خصم خزانش برسد صبر کردیم فقط تا هیجانش برسد رخش بر رستم و آرش به کمانش برسد انتقامی که بزرگ است زمانش برسد لب اگر تر بکند نعره‌ی ما یازهراست حسن لطفی
کیستی تو که نگاهت به حرم راه نماست طور سینای تو تصویرگر آینه هاست کیستی مرد که حاتم شب و روز خود را بر سر سفره ی اکرام تو مانند گداست مَثَلِ علم تمام علمای عالم پیش علمت مَثَلِ قطره کنار دریاست سی هزار از تو روایت شده از یک نفر است همه سر چشمه اش از علم الهی شماست حوزه و مجتهد و عالم و علّامه و علم همه از برکت یک لحظه ی عمرت برپاست عالمان پیش تو یک عمر تلمّذ کردند مذهب از سیره ی علمی شما پا برجاست السلام ای که تویی روح ولایت آقا این سلام از نظرم می گذرد کز طاهاست ثمر پاک ترین عشق شما هستی و مادرت سرور زن های دو عالم زهراست همه ی ارض و سما حول شما می گردد نظری کن که نظر بر دل عشّاق رواست نور در روح نماز تو تجلی دارد در زلالی نگاه تو خدا هم پیداست آنقَدَر مدح تو را گفتن و خواندن سخت است کین قلم جنس ، فقط کار خود ذات خداست امام باقر (ع) میلاد
خواهم امشب باز شیدایی کنم از در رحمت تمنّایی کنم تا شوم دور از تمام هرچه زشت سیر، در گلزار زیبایی کنم گرچه خوارم، دم ز گلها میزنم یاد گل، یاد گل آراییکنم مدت کوتاه عمر خویش را صرف خدمت نزد مولایی کنم از همین کوتاه خدمت، تاابد زندگی در لطف و آقایی کنم آمدم نوشم میاز شیر و رُطب بر در میخانه ماه رجب ای رجب میخانه حیدر تویی مِی تویی، باده تویی، ساغر تویی طعم تو گردیده احلی من عسل گوشهای از وسعت کوثر تویی راه درک لیلةالقدر علی بهر شیعه تا صف محشر تویی ماه شعبان بر تو کرده اقتدا باعث توفیق پیغمبر تویی مطلعت زیباترین روز خداست میزبان حجت داور تویی حسن مطلع در تو باشد لطف یار شد رخ زیبای باقر آشکار او شعیب عترت پیغمبر است باقر دریای علم داور است مفتخر بر نام او هستیم ما این کلام یک امام و رهبر است اول خیر آخر خیر اصل خیر این محمد، سفره دار کوثر است بی روایاتی که از او آمده دین ما تا روز محشر ابتر است سائل علمش مراجع گشته اند وسعت علمش ز هرکس برتر است او که باشد بهترین مولای من مادرش شد فاطمه بنت الحسن مادرش از فاطمه تصویر داشت دربرش آئینه تقدیر داشت پاکتر از آب زمزم خُلق او رزق و سهم از آیه تطهیر داشت او که باشد دختر بیت کریم حُسن بابایش در او تأثیر داشت نِی به دامانش گرفته کودکی او به دامان خضر راهی پیر داشت تا کند مارا غلام درگهش در نگاه چشم خود زنجیر داشت ما غلام حضرت باقر شدیم بر مَرام غیر او کافر شدیم سروده جواد حیدری امام باقر (ع) میلاد
ماه رجب سلام! که ماه محمّـدی یـادآورِ شکـوه گلستـان احمـدی آیینـه‌دارِ نــور خداونـد سرمـدی از شـرقِ رحمتِ ازلـی باز سرزدی ماه تـو نـور بـر دل اهل‌نظر دهد میلاد چار حجت حق را خبر دهد آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است میـلاد پنجمیـن ولـی‌اللهِ ‌اکبـر است کز چار بحـرِ نور، فروزنده‌گوهر است نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست ذکر ملک همه صلوات و درود اوست ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است مولای من محمّـدِ آل محمّـد است گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است بـر خلـق سایـه کرمش مستدام باد از شخص احمدش صلوات و سلام باد جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش سجـاد بـاب و بنـت حسـن نیز مادرش دانشــوران دهــر، همـه بنــده درش جاری ز لعـل لب همه‌جا درّ و گوهرش بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش در قدر و در مقام، حسین است این پسر سر تـا قدم تمام، حسین است این پسر در علم و در قیام، حسین است این پسر آیینـــه امـــام حسین است ایـن پسر بستـان حکمـت ازلی در ضمیر اوست دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست گاهی به عرش زمزمه حکمتش به گوش گاهی به باغ، بیل کشاورزی‌اش به دوش گه بـا کلام داده بـه اهـل کمـال، نوش اهل کلام یکسـره در محضـرش خموش دریا ز چشمـه دهنش موج می‌زند آیات وحی در سخنش موج می‌زند ای اصـل دیـن ولای تـو یا باقرالعلوم وی ذکـر حـق ثنـای تـو یا باقرالعلوم وی عرش، خـاک پای تـو یا باقرالعلوم جـان جهـان فــدای تـو یا باقرالعلوم مهر تو جان جان صلات و صیام من پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من ای شیعــه را به مهر شما اقتـدارها مـاه رجــب گرفتـه ز تــو اعتبارها خورشید بر درت یکی از جـان‌نثارها گردنــد دور کـوی تـو لیـل و نهارها هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است هـر جا، روم مزار توأم شمع محفل است من کیستم که خاک سرای شما شوم؟ لب واکنـم، قصیـده سـرای شما شوم یـا مفتخـر بـه مدح و ثنای شما شوم باشـد کـه تـا گـدای گدای شما شوم لال است در ثنای تو مـولا زبان من تو وصف خود بگوی ولی با زبان من وقتـی عـدو بـه حضـرت تو گفت ناسزا بـا حسـن خلـق و با گل لبخند از ابتدا کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا ایـن اسـت قـدر و منـزلت و عـزت شما تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل خلق محمّدیت ز دشمن ربـوده دل ای بر تو از خدا و رسولش سـلام‌ها اهــل کــلام را ز کـلامت کـلام‌ها بیچـاره و ذلیـل مقـامت «هشام»‌ها در پنجـه تـو از همه دل‌ها زمام‌ها توحید زنده از نفس صبح و شام تو اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو تو خلــق را مطاعـی و خلقت مطیع تو برتــر ز اوج وهــم، مقــام رفیــع تـو پیـران عقـل یکسـره طفـلِ رضیـع تـو فـردوس گشتـه خـاک‌نشینِ بقیـع تـو «میثم» اگـر قصیـده سرای شما شده مشمول بذل و لطف و عطای شما شده (ع)
*میلاد امام باقر ماه رجب خیر مقدم، سر زد دوباره هلالت گردیده هفت آسمان خم، در پیش قدر و جلالت باران فیض الهی هر لحظه بادا حلالت تابیده در کل عالم نور خدا از جمالت نازم به لیل و نهارت هفت آسمان بی‌قرارت خورشید چشم انتظارت هر دم هزاران بهارت -هر اختر تابناکت دارد فروغ خدایی می‌آیی و می‌درخشی با جلوه حس سرمد بر خلق داری بشارت از صبح عید محمّد هفتم فروغ الهی پنجم وصی محمّد گنجینه کل دانش، آیینۀ روی احمد فوق تصور مقامش دانش اسیر کلامش وحی الهی پیامش داده محمد سلامش -عبدی که باشد جمالش آیینه کبریایی فردی که باید بخوانم چون ذات حق بی مثالش گل‌بوسه‌های حسینی کرده است گل بر جمالش دل می‌برد از محمّد توصیف خلق و خصالش پیشانی عرش رحمان ایوان قدر و جلالش خورشید تابندۀ علم، ماه درخشندۀ علم دریای طوفندۀ علم، تنها شکافندۀ علم -در پای کرسی درسش دانش کند خودنمایی نام نکویش محمد یا احمد دیگر است این الله اکبر خدا را زهراست یا حیدر است این دریای حلم حسن را رخشان‌ترین گوهر است این سرتا قدم یادگار ثارالله اکبر است این این باقر علم دین است یا سیدالساجدین است هم جان حبل‌المتین است هم اسوه متقین است -در خاک راهش چه قابل گردند عالم فدایی دشمن به وقت تکلم دلداده خلق و خویش بالا رود وحی ساعد تا عرش با گفتگویش چشم ملایک به دستش دست خلایق به سویش گل‌های علم و فضیلت روییده از خاک کویش مهرش تمام ولایت رویش چراغ هدایت از بذل دستش روایت احسان و جود و عنایت -از او هماره کرامت از ما همیشه گدایی ای گوشه گوشه بقیعت بیت‌الحرام ملایک بر تو درود خداوند بر تو سلام ملایک از کوثر دانش تو لبریز جام ملایک صحن بقیعت همه پر از ازدحام ملایک دانش اسیر کلامت روح القدس مرغ بامت از سوی جد کرامت آورده جابر سلامت -خیزد ز قبر غریبت بوی خوش آشنایی تو نجل خون خدایی، ریحانۀ کربلایی لیل و نهار زمان را والشمسی والضحایی هم اختر شش سپهری هم پنجمین مقتدایی هم هفت در شرف را دریای بی‌انتهایی مهر تو باب النجاتم شوینده سیئاتم خاک تو آب حیاتم من در حیات و مماتم -از تو نجویم کناره از تو نگیرم جدایی ای آبروی مدینه از آبروی بقیعت هر لحظه مرگ و حیاتم در آرزوی بقیعت حتی به گلزار جنت چشمم به سوی بقیعت ذکر خدا بر زبانم با گفتگوی بقیعت تو عالمی را پناهی من میثم روسیاهی بر دوش کوه گناهی آیا شود با نگاهی -پایی به چشمم گذاری، چشمی به سویم گشایی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سبک سرود میلاد امام محمد باقر(ع)... 💐💐💐💐💐💐💐💐💐 نور خدا را جلوه گر تویی یاباقر در آسمان ما قمر تویی یاباقر دست تو، دست رحمت مهر تو، شد سعادت نوکریت، اوج عزت آقا به شیعه ها نما عنایت نورٌ علی نور دل شیعه تویی گفتم و میگم حاصل شیعه تویی آب و گل تو از علی و فاطمه ست با این حساب آب و گل شیعه تویی یاباقر، یابن زهرا(۴) ثمره ی علی و زهرایی یاباقر همتا نداری توی آقایی یاباقر جن و انس، خاک پایت یک عالم، شد گدایت ما مستیم، در هوایت آقا جونمون و میدیم برایت باید بگم مثل علی مَردی آقا تاریخ مارو جاودان کَردی آقا نُه تا تیر و زدی تو پشت به پشت به خال آبروی هشام رو هم بُردی آقا یاباقر، یابن زهرا(۴) تو نوه ی حسين و حسنی یاباقر عشق تو برای ما علنی یاباقر تو ماهِ، شب نمایی اميدِ، شيعه هايی در دانش، بی همتایی آقا تو یادگار کربلایی هم اسم پیغمبری و زبان زدی مرجع هرچی عالِم و مجتهدی کرامتت زیاده و امشب به ما برات یک بقیع و کربلا میدی یاباقر، یابن زهرا(۴) ملتمس