eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم افتاده ام میانه ی صحراشتاب كن در زیرخنجرم به تماشا شتاب کن دلگيرم از تمامی کوفه،بیاکه من هستم بیاده اکبر ليلا شتاب كن وقتش رسيده عصرغروبم شده بیا پايان بده بر اين شب غمها شتاب كن در انتظار آمدنت ،زینبم بیا دیگرنمانده یوسف زهرا، شتاب كن ای وارث عدالت و صبر و غم علی ازخیمه هابیا گل طاها، شتاب كن جانم به لب رسيد از اين روزگار غم زینب به جان حضرت زهرا شتاب كن بر آن پدر كه با سر زانو رسيد و ديد نقش زمين جوان خودش راشتاب كن دیدی پدر كه پيكر فرزند خويش را بر خاك می سپرد به صحرا شتاب كن دیدی تنی كه زخمی تیر سه شعبه بود بر آن سری كه رفت به نی ها شتاب كن آن خواهری كه در دم گودال ميگرفت با ناله ذكر وای حسينا شتاب كن دیدی رقیه دختركی كه گرفته بود بر روی دامنش سر بابا شتاب كن زینب بیا كه من دگرازپا فتاده ام ازبهره دیدن رخ سقا شتاب كن 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) _______________________________
. امشب شب شهادت مرتضاست امام ما کشته ی تیغ جفاست زینب و عباس وحسین در عزاست موسم ماتم است خون دل عالم است علی رود به سوی زهرا راحت شود از رنج و غمها واویلتا آه و واویلا(۲) حسین و زینب و حسن بی شکیب گوید حسن چنین سخن با طبیب بنگر طبیبا تو به یار غریب خون دل ما مکن زخم او وا مکن بنگر که مظلوم و غریب است ذکر همه امن الیجیب است واویلتا آه و واویلا مظلوم عالم مرتضی خموش است کوفه زداغ علی در خروش است ناله ی زینب علی به گوش است زین الم دخترش میزند بر سرش بابا مرو به حق زینب جانم دگر آمده بر لب واویلتا آه و واویلا خانه ی حیدر غرق در محن شد ماتم زده از داغ او حسن شد علی به دست مجتبی کفن شد آمده نورعین دیده گریان حسین گوید پدر غم شد نصیبم بعد از تو بابا من غریبم واویلتا آه و واویلا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غلامرضا سازگار این آینۀ حسن خداوند تعالاست این پرتو حسن ازل از صبح تجلّاست این سورۀ یاسین به روی دامن کوثر این مصحف نور است که بر شانۀ طاهاست این نجل علی اشرف اولاد محمّد این خوب‌ترین سلسلۀ آدم و حواست گه سورۀ «والیل» و گهی سورۀ «والشمس» گه بر سر دست نبی و حیدر و زهراست در مصحف زیبای رخش سورۀ مریم در عطر بهشتی نفسش روح مسیحاست او مثل علی بر همۀ خلق، امام است حکمش همه جا حکم خداوند تعالاست گر جنگ کند، جنگ بوَد بر همه واجب ور صبر کند، صبر برای همه زیباست هر نکته که او گفت خدا گفت خدا گفت هر امر که او خواست خدا خواست خدا خواست هر چند حیات دین، از خون حسین است با صبر حسن، قامت اسلام بوَد راست ما پیرو صلح حسن و جنگ حسینیم امر است ز مولا و اطاعت همه از ماست گر امر به صلح آید، یا حکم به نهضت اسلام همان پیروی از گفتۀ مولاست این صلح بوَد سخت‌تر از غزوۀ خیبر این صبر همان صبر علی در دل اعداست یارب تو گواهی که به هر واقعه ما را بر دامن اولاد علی دست تولّاست با خون دل شیعه نوشتند ز آغاز دینی که خدا گفته تولّا و تبراست  یاران ولایت همـه‌جا عبد خدایند آنان که جدا از حسنین اند، جدایند
غلامرضا سازگار ای جان محّمد جانان محّمد قرآن محمد نـور دل ابـاالحسن میلادت مبـارک یوسف زهرا یا حسن میلادت مبارک یـا امـام مجتبی خوش آمـدی(۲) **** نجل حیدری تو سبط اکبری تو حق‌را محوری‌تو خلق زمین و آسمان سائل هر شب تو ختم رسل بوسه زند بر دهن و لب تو یـا امـام مجتبی خوش آمـدی(۲) **** ای سرو چمن‌ها شمع انجمن‌ها در مدحت سخن‌ها هستی مـا ولای تو میلادت مبارک جان جهان فدای تو میلادت مبارک یـا امـام مجتبی خوش آمـدی(۲) **** ای کار مدامت احسان و کرامت تا صبح قیامت کریم آل فـاطمه میـلادت مبارک روشنی چشم همه میلادت مبارک یـا امـام مجتبی خوش آمـدی(۲) **** جودت کبریایی حسنت مصطفایی زهدت مرتضایی چهارمین پنجتـن میلادت مبارک ولی حی ذوالمنن میلادت مبارک یـا امـام مجتبی خوش آمـدی(۲) **** ای خویت محمّد ای رویت محمّد ای مویت محمد مظهر حسن کبریا میلادت مبارک تمـام ختم انبیـا میلادت مبارک یـا امـام مجتبی خوش آمـدی(۲) **** ای عالم مطیعت ای دل‌ها بقیعت ایوان رفیعت تو ماه بی قرینه‌ای میلادت مبارک تو هستیِ مدینه‌ای میلادت مبارک یـا امـام مجتبی خوش آمـدی(۲)
استاد سازگار جنّت نشانی از حرم توست یا حسن فردوس سائل کرم توست یا حسن تنها نه آسمان و زمین عالم وجود در زیر سایۀ علم توست یا حسن عرش خدا مدینه، دل انبیا بقیع جان شمع روشن حرم توست یا حسن عالم اگر ثنای تو گویند صبح و شام تا صبح روز حشر کمِ توست یا حسن سرتا به پات حسن خداوند سرمد است آیینـۀ تمـامْ نمـای محمّـد اسـت دریای نور در دهنت آفریده‌اند آیات وحی در سخنت آفریده‌اند سرتا به پات آینۀ حسن کبریاست در بین پنج تن حسنت آفریده‌اند انفاس آسمانی عیسی مسیح را از لحظه‌های دم زدنت آفریده‌اند بینایی دو دیدۀ یعقوب را درست از بوی عطر پیراهنت آفریده‌اند سرو ریاض آرزوی ختم انبیا باغ بهشت یاسمنت آفریده‌اند آیینۀ محمّد و زهرا و حیدری از هرچه گفته‌اند و نگفتند برتری منظومۀ نبوّت و شمس امامتی الگوی عزّت و شرف و استقامتی در چارده کریم که روح کرامتند مشهورتر به لطف و عطا و کرامتی با نام تو جحیم شود بوستان گل تنها به یک نگاه شفیع قیامتی بی مهر تو تمام عبادات جن و انس در حشر نیست غیر زیان و غرامتی تا حشر بر ریاض جنان ناز می‌کنم گـر باشدم شبی به بقیعت اقامتی دورم اگر ز صحن و سرای بقیع تو چشمم بوَد به پنجره‌های بقیع تو هر روز صبح، مرغ دلم ز آشیان خود پرواز می‌کند به هوای بقیع تو با آنکه نیست قبه و ایوان حائرش سبقت برد ز کعبه، صفای بقیع تو بوی بهشت می‌وزد از خاک زائرت ای جان عالمی به فدای بقیع تو پیوسته زائـر حـرمت روح انبیاست بالله قسم حریم تو آغوش کبریاست تو مظهر خدایی و جان پیمبری قرآن مصطفی به سر دست حیدری هم دومین وصیِ رسول مکرمی هم اولین سلالۀ زهرای اطهری باید سرود مدح تو را با زبان وحی کز وصف جن و انس و ملایک فراتری حُسن خدا به حُسن تو دیدار می‌شود چون حُسن بی‌حدود خدا را تو مظهری هم صبر توست حکم خدا هم قیام تو در هر دو حال بر همه مولا و رهبری چون و چرا به کار تو خود کفر دیگر است چـون و چـرا بـه کـار خداوند اکبر است ای دین حق به صبر تو پاینده یا حسن صبرت حدیث نهضت آینده یا حسن صبر تو بود تیغ خداوند در غلاف صلحت به خصم، ضربۀ کوبنده یا حسن صلح تو و معاویه؟- باور نمی‌کنم دشمن ز کار توست سرافکنده یا حسن تو خود تمام دینی و او خود تمام کفر او تیرگی، تو مهر فروزنده یا حسن تا بود، بود حق به وجود تو پایدار تا هست، هست دین ز دمت زنده یا حسن شمشیر شیر حق همه جا در نیام توست «میثم» همـاره پیرو صلح و قیام توست
استاد سازگار امشب از بیـت کبریـا سـر زد انـوار جلی روشن شد بر رخ حسن چشم زهرا و علی از شعف محشر شد امشب وجد پیغمبر شد امشب مرتضـی گردیــده بابــا فاطمه مادر شد امشب یا حسن عیدت مبارک یا حسن عیدت مبارک این حُسن حیّ سرمد است جان عالم به فداش این سر تـا پـا محمّد است جان عالم به فداش شد جهان خلد مخلّد یا محمّد یا محمّد از بهشـت حق‌تعالـی میوۀ قلبت خوش آمد یا حسن عیدت مبارک یا حسن عیدت مبارک این مـاه ختـم الانبیـا ایـن مـاه مـاه خـداست این شمع جمع اهل‌بیت رویش مصباح هداست زادۀ خیـرالانـام است رهبر صلح و قیام است در قعود و در قیامش بر همه عالم امام است یا حسن عیدت مبارک یا حسن عیدت مبارک یا‌بن‌زهرا امام حسن تو مولای همه‌ای مـرآت حسـن کبریـا فرزند فاطمه‌ای سیّدی رو سوی ما کن لطفـی از بهر خدا کن تـو کریــم اهـل‌بیتـی بر همه عیدی عطا کن یا حسن عیدت مبارک یا حسن عیدت مبارک امشب خورشید عارضت شد شمع محفل ما امشـب دور مدینـه‌ات گــردد مـرغ دل مـا ای سرو جانم فدایت ای دلم صحن و سرایت بایـد امشب یا‌بن‌زهرا جان دهـم بـر رونمایت یا حسن عیدت مبارک یا حسن عیدت مبارک
استاد سازگار  بر روی دست فاطمه قرآن حیدری   آقای من! چقدر شبیه پیمبری   زیبایی از بهشت جمال تو گشته سبز   نامت بود حسن ولی از حُسن برتری   جان تمام حُسن فروشان فدات باد   الحق که با جمال حسن حُسن‌پروری   یعقوب گشته محو تماشا و گویدت   مولای من! تو یوسف زهرای اطهری   واجب بود اطاعت تو در قیام و صلح   زیرا تو خود ولی خداوند اکبری   در دست توست تیغ قیام و کلید صبر   حتی تو بر حسین، امامی و رهبری   در زهد و عصمت و شرف و قدر، فاطمه   در صبر، مصطفایی و در جنگ، حیدری   قدر تو را که هست وطن شهر غربتت   باور نمی‌کنند که تو فوق باوری   خیر کثیر در نفس توست یا حسن   سرتابه‌پای، کوثر و فرزند کوثری   دریای نور ختم رسل! فاطمه صدف!   الحق که آن یگانه صدف را تو گوهری   جان حسین و هست علی قلب فاطمه   سوگند می‌خورم تو رسول مکرری   تنها نه چشم و ابـرو و رویت محمد است   خلق و مرام و منطق و خویت محمد است    
 استاد سازگار ای جان پاک ختم رسل در بدن، حسن! ماه رخت چراغ هزار انجمن، حسن!   ریحانه، محمّد و دردانۀ علی   چارم نفر ز سلسلۀ پنج تن، حسن!   جان جهان فدات که سلطان انبیا   پیوسته بوده بر دهنت بوسه‌زن حسن!   شیرینی کلام من از وصف مدح توست   نَقل حدیثت آمده نقل دهن، حسن!   از غنچۀ دهان تو ریزد گلاب وحی   چونان از زبان پیمبر سخن، حسن!   از آن خدای، نام نهادت حسن که هست   خلق مبارک تو و خویت حسن، حسن!   بر روی دست فاطمه در لاله‌زار وحی   رخسار توست برگ گل یاسمن، حسن!   مدح تو با زبان رسول خدا خوش است   او گوید و از او شنود بوالحسن، حسن!   صبر تو بر شجاعت تو برتری کند   داری اگرچه بازوی خیبرشکن، حسن!   کی لایق است تا که در اوصاف چون تویی   گوهر بریزد از دهن هم‌چو من، حسن!   تو آشنای عالمی و از غریب هم   تنهاتر و غریب‌تری در وطن، حسن!   بر تربت تو دست توسل کند دراز   شاه و گدا و پیر و جوان، مرد و زن، حسن!   آیینۀ جمـال محمد تویی تویی   بالله کریم آل محمد تویی تویی      
نور چشم مصطفى و مرتضى   شمع جمع انبياء و اوليا جمع كرده حُسن خلق و حُسن ظنّ جمله افعال چون نامش حسن‏ روى او در گيسوى چون پرّ زاغ  همچو خورشيدى همه چشم و چراغ‏ در مروّت چون جهان پر پيچ ديد  خواست تا جمله ببخشيد هيچ ديد جدّ وى كز وى دو عالم بود پُر  ساختى خود را براى او شتر در نمازش بر كتف بنشاندى  قرّة العين  نمازش خواندى‏ اين چنين عالى اب و جد كان اوست جمله آفاق ابجد خوان اوست‏ زهر را با جدّ خود شد اين پسر قتل را شد آن دگر يك با پدر آن لبى كو شير زهرا خورد باز مصطفى دادش بدان لب قُبله  باز چون توان كردن گذر كه زهر را خون توان كردن جگر اين قهر را نام خصمش گرچه پرسيدند باز   تن زد و تن كشته در دل داد راز نوش كرد آن زهر و غمّازى نكرد جان بداد و ترك جان بازى نكرد زهر شد زير و برافكند از زبر   آن جگر گوشه پيمبر را جگر لخت لختش از جگر خون اوفتاد تا كه در خون جانش بيرون اوفتاد سرخ ديد از خون جان صد جاى او هر كه شد در خون جانش واى او
محمدعلی مردانی ماه صيام ماه خداوند ذو العطاست ماه وفور فيض و كرامات كبرياست‏ ماه صعود روح به اوج فضيلت است   ماه نزول مائده رحمت خداست‏ ماه قعود و ماه قيام و مه نماز ماه سجود و ماه سلام و مه دعاست‏ ماه پناه خواستن از هول رستخيز  بر درگه كريم خطاپوش ذو العطاست ماه نجات و مغفرت و بخشش است و جود  ماه شكستن صنم سركش هواست‏ ماه گذشتن از هوس و رستن از خودى  ماه انابه از گنه و ماه التجاست‏   آيد به گوش دمبدم اين مژده از سروش آن را كه دل به حضرت معبود آشناست‏ شهر اللّه است اين مه و اعمال را جزا  در پيشگاه حق ز شهور دگر جداست ماه صيام، ماه بزرگ ضيافت است گسترده خوان بخشش رحمان به هر كجاست‏ اين ماه، ماه جوشش فيض است و اين سخن نصّ كلام خالق غفّار ذو العلاست‏ هست از هزار ماه فزون قدر او و قدر قدرش ز قدر اوست كه پر قدر و پر بهاست‏ ماه نزول مصحف و روح و فرشتگان  ماه خدا و ماه على ماه مجتبى‏ ست‏   در نيمه مبارك اين ماه پر شكوه در جلوه روى ماه حسن سبط مصطفى ‏ست‏ ماه حسن ولىّ خداوند ذو المنن  ماه تجلّى گهر بحر «انّما» ست‏ ماه شكفتن گل گلزار احمدى است  ماه رسيدن ثمر نخل «هل اتى» ست‏ ميلاد سبط اكبر و نوباوه بتول زينت‏فزاى اين مه پررونق و صفاست‏ در بيت وحى عصمت كبراى سرمدى خندان چو گل به چهره خندان مرتضى ‏ست‏ چون طلعت حسن گل رخسار بو الحسن  گلنار و لاله گون و دل افروز و جانفزاست‏ در آستان مهدى زهرا به تهنيت شور و نشاط و غلغله از هر طرف بپاست‏ عيد تولّد حسن و ماه مغفرت بخشد اگر خدا گنه عاصيان رواست‏ روز ولادت حسن و عيد مسلمين گر سر به پاى پير جماران نهى سزاست‏ يا رب به جان يوسف زهرا كه لطف او   همواره يار و ياور رزمندگان ماست‏ بر ما ببخش جرم و خطاى گذشته را  توفيق ده بدانچه تو را موجب رضاست‏ «مردانى» از تو مى ‏طلبد حسن عاقبت   چون خوشه ‏چين خرمن اولاد مصطفى ‏ست