eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️‌بنداول بانوی مرتضوی تباره نطقش شبیه ذوالفقاره عباس برای بی بی زینب سینه سپر و جانثاره جبل الصبر عمه جانه رقیه ذکر رو لب عمه جانه رقیه مشق هر شب عمه جانه رقیه یازینب عالی مقامی همچون امامی در کوفه بی بی کردی قیامی ✔️بنددوم توی عالم نظیری نداره دشمنش توی فکره فراره وقتی اسکتو گفت عقیله یزیدو به زیره پا میاره یا عقیله دختره ابوتراب ، ماه و کوکب دختره ابوتراب ، من واست کلب دختره ابوتراب ، یا زینب یا زینب ختم‌کلامی بنت الامامی کوریه دشمنات ذکر مدامی ✔بند سوم زینبی و از تبار یاسی روی نام علمدار حساسی زینبی وحلال مشکلات زینبی وخواهر عباسی جَبَلُ الصَبر خطبه خوانِ کربلا بنت الحیدر دُختر شیر خدا بنت الحیدر اوج ایثارو وَفا یا زینب بنت الجلالی زهرا خصالی مانند حیدر تو بی مِثالی 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️ ❌شعر و سبک : (اصفهان) (زنجان) (تهران)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیشِ چشمِ سرخ گونت صبح و شامی نیست نیست بر لبت جُز واحسینایَت کلامی نیست نیست میرسی بر روضه اما ما نمی‌فهمیم حیف ای دریغا که نصیبِ ما سلامی نیست نیست داستانِ کوفه از بی معرفت‌ها پا گرفت بی بصیرت،بر سلام ما دوامی نیست نیست دیده‌ام در پایِ ما عمریست غیرت داشتی تا تو آقایی کنی چون ما غلامی نیست نیست   ما که شرمنده شدیم از لطف های مادرت منصب پروانگی‌ات کم مقامی نیست نیست آه تاسوعا ، نَفَسهایِ تو ما را آب کرد گفت بی تو غیرِ کوفی غیرِ شامی نیست نیست بعدِ تو اهلِ حرم را آه با هم می‌زنند بعدِ تو عباس اینجا احترامی نیست نیست حسن لطفی @babollharam
مولاجان💖 بی فایده ست روضه و ماتم بدون تو  بی فایده ست اشک دمادم بدون تو  ای منتقم.... جان عمو جان تان بیا  بی فایده ست ماه محرم بدون تو  چنگی به دل نمیزند آقای غصه دار  بیرق-علم - سیاهی و پرچم بدون تو  در حیرتم چگونه حسین زمانه ام  روی کتیبه سر بگذارم بدون تو  ماه محرم آمده است محتشم بخوان  "باز این چه شورش است..."درعالم بدون تو  مزه نمی دهد که دو ماه عزا شوم  سینه زن حسینیه ی غم بدون تو  دارم زفرط غصه وغم آب میشوم  درپای روضه های "مقرم " بدون تو علیرضا خاکساری @babollharam
راهی برای رفع ِ خشم و غضب نسازد آنکه برای عشقت خود را ادب نسازد دنبال یارِ نابی! آنکه اگر رطب را- خورده ست...دیگران را منع رطب نسازد نذر تو جانِ خود را حدّاقل بداند آنقدر ندبه ها را متر و وجب نسازد خسران زده ست آنکه هر هفته جمعه خود را از شوق دیدنِ تو مجنون نَسب نسازد با چشم هایِ هرزه،غیبت،دروغ و تهمت مانع بسازد اما قدری سبب نسازد ای وای اگر نگاهت امسال هم محرّم ما را برای کارِ تو منتخب نسازد این روضه ها ندارد خیری اگر که از ما؛ محض ِ تو مهزیار و جوْن و وهب نسازد! @babollharam
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💠💠 🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶 سبک شور امام حسن و امام زمان عليهم السلام بند🌹 اگه نگاه به من کنی دُر میشم از عشق تو علی الدوام پُر میشم با دستای کریم تو میدونم من عاقبت یکی مث حُر میشم ای شاه محترم با غیرت و جنم اسطوره ی کرم یا حسن تک تاز بی بدل مافوق هر مثل بر دشمنان اجل یا حسن تمثال داور تو از هر یلی سر شاگرده رزم تو عباس ابن حیدر دلدار و دلبر یک تنه یه لشکر شاگرده رزم تو عباس ابن حیدر 📿 یا حسن 📿 بند🌹🌹 به منصب نوکریتون میبالم بدون شک با تو خوشه احوالم خدا رو شاکرم که از دست تو میرسه رزق و روزی هر سالم دریای بی کران سلطان انس و جان پیدایی و نهان یا حسن مَنْ اِسمُهُ دَوا مُعِزُالاوصِیا نَفْسی لَکَ الْفِدا یا حسن اسدالحیدر بی باک و دلاور میریزه پای تو پیکرهای بی سر سبط پیمبر کولاکی و محشر میریزه پای تو پیکرهای بی سر 📿 یا حسن 📿 بند🌹🌹🌹 به زیر گام تو شبیه مورم دوستت دارم من الازل تا گورم نذر رسیدن تو صبح جمعه با آب و جارو کوچه رو میشورم* شاه و امام من هر دم کلام من بر تو سلام من یا مهدی ای خاتم الحجج با ذوالفقار کج نزدیک کن این فرج یا مهدی روح مناجات ای سِرِّ سماوات خون یل جمل میجوشه تو رگهات جمع کمالات سرمنشأ خیرات خون یل جمل میجوشه تو رگهات 📿 یا مهدی 📿 *با اشک چشمام کوچه رو میشورم «التماس دعای خیر» 🖋شاعر: 💠💠 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🎼 ☑️بند اول آه از شام بلا میزدن نامردا ما رو بی هوا وقتی میفتادیم زیر دست و پا آی از شام بلا آه توی ازدحام توو شلوغی های دروازه ی شام شامیا میکردن هتک احترام به ناموس امام آه از شام خراب وقتی  که از سرت خونای تازه میریخت قلب زینب از هم گسیخت ☑️بند دوم آه  ازشام خراب از جفاهای اون قوم ناصواب برده بود مارو تو بزم شراب آه ازشام خراب آه از آتیش و دود میسوختیم توی شام از عمق وجود توو محله های های اون قوم یهود تو محل یهود میزدن مارو بی امون عقده داشت هر کی از بابامون ☑️بند سوم آه  وا محمدا خون تازه میریخت از روو نیزه ها از سر علمدار و  خون خدا آه  وا محمدا آه بیداد از فلک روی زخم ماها میریختن نمک بچه ها با ناله میگفتن کمک آه عمه جان کمک توی شام میزدن حرفای بد و ناسزا به ناموست و بچه ها ☑️بند چهارم آه از شام بلا از جفای قوم پست و بی حیا از سر بریده از تشت طلا آه از شام بلا آه دلا رو سوزوند حرومی با چوب رو لبها می نشوند تا حسینم ایه ی قرآن میخوند آه تا قران میخوند لب داداش من میشد اونجا غرق خون تا میزد لعین خیزرون 💠💠💠1⃣1⃣5⃣3⃣💠💠💠
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آجَـــرَکَ  اللــه   امـــام   زمـــان قافلـــه شد وارد شــام الامـــان سنگ به دامـن همه در انتظــار تا که به دروازه رســد کــاروان سلــسلهٔ آل عبـــا مـــانده انـد در وســـط حلقــهٔ نامحـــرمان عمـــهٔ ســــادات ، دل آزرده از خیـــلِ جفــاپیــشهٔ نا مهـــربان جای عــزا ، هلهــله سر داده اند طعنــه و دشنام زِ هر سـو روان سنــگ به رأسِ گـل زهــرا زدند بر جگــــر فاطمــه نیـــش زبان آه از آن کـــوی  یهـودی نشیــن قلعــهٔ خیبــر شده بغـض نهـان یادِ درِ خیبــر  و حیــدر ، زدند سنگ جفــا بر  سـرِ شــاه جهان آتش و خاکستـر و دشنــام بود رســمِ  پذیرایــیِ  این  میــزبان خون به دل عمه ی سادات  شد شیــــر زنِ هاشــمیِ قهـــرمــان کــاش بدانند که او زینـب است فــاطمـــهٔ دومِ این  خــانـــدان دختر  حیـــدر ، یلِ خیبــر شکن عالمــهٔ مکتــبِ  زهـــرا  نشــــان عاقـلـــه ، در بیــن  زنان  عـــرب دانـشِ دریــاییِ او ،  بیکــــران گشته زمین از وَجَنـاتش ، خجل خَم شده در هر قدمش ، آسمــان در  مَــلَأ  عــــام  نبــود   آشـــکار رویِ مَهَـــش بوده همیــشه نهــان وارث عِلــم و عَلَــم فـاطمـــه ست بانوی صبـــری که شــده قهـــرمان گرچــه لقب ، اُمّ مصائب گــرفت لیـــک نشــد نزدِ عـــدو ، ناتــوان آنچه که در شـــام بلا دیده است تیـــرِ بلا بر لبـــش آورده جــــان بزم شراب و سر خونین به تشت دید که شد لب ، هدف  خیـــزران صبــر ، دگر بر دل زینـــب نمــاند داد ، زمین را و زمـــان را تکـــان دوختــه شـــد کــام یــزید پلیـــد با دَم شمـــشیرِ بُـرنـــده   بیـــان خطبــهٔ دنـدان شکـــن آغــاز کرد عالمـــهٔ فاضلــــهٔ نکتـــه دان در عجب از این نفــسِ حیدری آمــده انگــشتِ همـه بر دهـــان بر رُخشــان گَردِ  حقارت نشست تا که  شد اســرار حقیقت ، عیان داد  پیـــام  عَلَــــم  ســـرخ  را نایبـــهٔ پاک  امـــام زمــان خطبـــهٔ دیگر ، خود زیـن العبـــاد خواند و شرر زد به دل شامیـــان گر چه میــان غـُـل و زنجیـــر بود رزمِ سخـــن کــرد به تیـــغ  زبــان نیش به جانهـا زده شد جای نوش جام شــراب همه شــد شـــوکَران مرثیـــه و روضـــهٔ مقتـــل سرود ناله  کشیـــدند  همـــه عرشیــــان گفت چه رسمی است دراین روزگار بر سرِ نیـــزه ست ، سـرِ میهمـــــان این سرِ بر نیــزه ، گل فاطمه است سیـــدِ آزادهٔ اهـــل جنــان این سرِ خونیــن ، پسر مرتضاست زادهٔ آن پادشَــــه اِنـس و جـــان خطبـــهٔ سجـــاد ، به آتش کشیــد قلب  سیـــاه  همـــه را بی امــــان شکـــر خدا پرچـــم ســرخ حسین جلـوه گــری می کند از هـر کــران هـــر کــه به زیر عَلَمــــش مــی رود می شـــود از ســـیل بلا در اَمــــان باز هــــم افتــاده هــوای حـــــرم بر ســرِ هر کــودک و پیـــر و جوان در صــفِ زُوّارِ خـــودت یا حسیـــن نام مــنِ دلشـــــده را هــم بخـــوان تــا برســـم  کرب و بلا ،  اربعیــــن همـقـــدمِ قـــافلـــهٔ عمــه جـــان 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍🏻رقیه سعیدی )کیمیا